نویسنده: علیرضا پورصبّاغ
نگاهی به فیلم تلقین، نمونهای از هجمههای وسیع هالیوود برای تولید ایدئولوژی
تائو به معنای راه است. این فلسفه، تحولات جهانی را به مانند یک بستر رودخانه تشبیه میکند و برای تحولات جهانی آغاز و انجامی قائل نیست. اندیشهای که در تمامی شریعتهای مهم دنیا با مبانی توحید و معاد نقض میشود.
مبنای فیلم تلقین، بنیانیهای ایدئولوژیک و تائوئیسمی دارد. تحولات جهانی براساس ایدههای تائوئیسم، به تناسبخواهی برای کلیه رویدادهای بشری از تولد و تا مرگ قائل است. طبق آموزههای طریقتی نشأت گرفته از تائو، مرگ وجود ندارد و زندگی به خواب تشبیه میشود و هر کس که میمیرد، در واقع از خواب بر میخیزد و در زندگی دیگری به روال طبیعی زندگیاش ادامه میدهد. این نظریه به صورتی خرافی نشأت گرفته از تائوئیسم است که هسته مرکزی و جانمایة روایی فیلم تلقین را تشکیل میدهد. پیروان فلسفه تائو اعتقاد دارند که تائو آغاز و انجامی ندارد و مبدأ هستی ـ پروردگار ـ در طریقت و شریعتهای منشعب از بنیانهای خرافههایی جریان گرفته از تائو نقض میشود.
در آموزههای نشأت گرفته از تائوئیسم، اشیاء در بستر طبیعی خود سیر میکنند و با کمال تناسب حرکت خواهند کرد. این آموزه تک خطی، بنیان اصلی فیلم نخستین «کریستوفر نولان» با نام تعقیب است. تائو به معنای بستر رودخانه است. اگر به مهمترین فیلم کریستوفر نولان دقت کنید، اصل جریان که درام سیر صعودی پیدا میکند، در بستر یک رودخانه کم سطح رخ میدهد.
نگارنده با دقت تمام، کمیکهای اولیه بتمن را مطالعه نمودهام و میتوانم ادعای دیگری را به اثبات برسانم. در نخستین روزهایی که بروس وین ـ بتمن ـ سیر تحولی را برای خفاش شدن میپیماید، او به تمامی، سیری آموزشی برای مبارزه با اهریمنهای گاتهام سیتی از آلفرد میآموزد؛ اما در فیلمنامهای که نولان و برادرش برای «آغاز بتمن» نوشتهاند، بروس وین برای آموزش راهی شرق آسیا میشود. این صحنهها عموماً بازسازی شده است.
بروس در معابدی که برگرفته از اشکال معابد تائو است، آموزش میبیند. اضافه کردن این بخشها به «سرآغاز بتمن» سبب میشود که کریستوفر پریست، یکی از نویسندگان و پیروان طریقت تائو که قرار بود برگردانی از کتابش به فیلم بدل شود، از مدیران استودیو بخواهد که این کارگردانی را اثرش را فقط نولان انجام دهد. چرا که ذات فیلم پرستیژ، پنجمین فیلم نولان، برگرفته از طریقت فالون دافا است که برخی مبانی آن اشتراک غیرقابل انکاری با طریقت تائو دارد.
در این فیلم بر مبنای همین طریقت، سیر تداومی زندگی از طریق جادو صورت میپذیرد. شاید ذکر این نکته خالی از لطف نباشد که جذابیت نخستین این طریقت برای پیروانش، ارتقای قدرتهای روحی و دست یازیدن به قدرتهای ماورایی است. در فیلم پرستیژ، دو رقیب جادوگر در تقابل با یکدیگر قرار دارند و یکی از این دو موفق میشود با مهار قدرتهای روحی خویش سبب تولید انرژى عظیمى شود که انسان را به فراسوى تناسخ و مرگها و تولدهاى متوالى مىبرد.
توشی کو ایزوتسو (مترجم قرآن به زبان ژاپنی) کتابی را با نام «عرفان و مکتب تائوئیسم» مبتنی بر سی و شش فصل، به صورتی ساده تألیف کرده است که میتواند خواستگاههای تائویی کارگردان فیلم تلقین را بیشتر بازتاب دهد. ایزوتسو در این کتاب بر دیدگاههای مشترک لائوتسه و چوانگ تسه (مروّج بعدی طریقت تائوییسم) و در یک نقل قول مشترک از این دو مینویسد که جهان پیرامون ما که آن را واقعی میپنداریم، چیزی جز خواب و رؤیا نیست و واقعیتی که در اطراف ماست، واقعیت به معنای دقیق کلمه نیست. در واقع، در سکانس پایانی فیلم، زمانی که کاب همراه مایلز وارد میشود و کیف خود را بر زمین میگذارد و فرفره را بیرون میآورد و به روی میز به چرخش در میآورد؛ گره اصلی فیلم تلقین باز میشود. این بخش، اصل معاد و مرگ را به سیاق طریقت تائو دفع میکند. کد اصلی فیلم و مفهوم حقیقی مدنظر کریستوفر نولان در این فرفره پنهان است و بر طبق ادعاهای خود فیلم در زمانی دیگر دیالوگهایی میان کاب و مال همسرش رد و بدل میشود و مال همسر دام کاب به او میگوید که جهان واقعی زمانی برای کاب ترسیم میشود که فرفره کوتاه مدتی چرخش داشته باشد. اما زمانی که کاب در سکانس پایانی، پا در دنیای واقعیت میگذارد، فرفرة مذکور کماکان در حال چرخش است. پس به تعبیر خود فیلم، این جهان نیز دنیای واقعی نیست. البته ابن عربی هم بر موضوع صحه میگذارد؛ که جهان پیرامونی یک خواب بیشتر نیست.
نفی وجود حقیقی جهان و انسان و مرگ که در سکانس پایانی فیلم وجود دارد، بازتابی از طریقت تائو است که بودیسم و طریقت کنفسیوس بر آن صحه میگذارد. تداوم زندگی به اشکال مختلف، در واقع نقض اصل بنیادین مرگ و در نهایت معاد در فرهنگ اسلامی است و اساس خطرناک بودن این اندیشه در فیلم تلقین در تعارض با آموزههای دینی میان اسلامیون و حتی ادیان ابراهیمی است. نفس طریقت «فالون دافا» بر این مدعاست که عظمت طبیعت بازیچه نیروى غالب فرد است و ما به اشکال مختلف در فیلم تلقین میبینیم که جهان بینابینی مثلاً در خواب این قدرت را به کاب و آریادنی میدهد تا جهانی را ترسیم کنند که خواستار آن هستند.
در آموزههای تائو آمده است که تمام هستى به صورت طبیعت و جهان پدیدار شده و در آن نیرویى جارى است و یک تنها یک نیروی واحد است که به ده هزار چهره نمایان شده است. همه هستى از تائو به وجود آمده و تائو در همه جا حاضر است. و در واقع سیر آموزشی کاب به آریادنی، زمانی که در یک خیابان شلوغ قدم میزنند، سعی میکند در ذهن او آموزشهای آن طریقت را برای گونه به گونه شدن جهان بیاموزد. موضوعی که اتفاقاً نولان میکوشد با تکیه برآن در این فیلم، خودش آن را به بیننده تلقین کند. این است که سیر تداومی زندگی صورتهای دیگری دارد و مرگ در واقع خوابی بیش نیست. در فصل سوم سریال گمشدگان نیز زمانی دوست «هیوگو» (یکی از شخصیتهای گم شده در جزیره) به او اشاره میکند که اگر از وضعیت فعلی ناراضی هستی، میتوانی از صخره خود را به پایین پرت کنی تا در زندگی بعدی از خواب بلند شوی.
بدین صورت، در ویترین تولیدات هالیوودی با هجمهای وسیع در رابطه با تولید ایدئولوژی و جهانبینیهای متفاوتی روبهرو هستیم که تولید آن بر این مبناست که مصرفکنندگان محصولات هالیوود را از چهارچوبی که حداقل پیامبران الهی درباره مرگ و معاد برایشان ترسیم کردهاند، دور سازد.
سالها قبل، برنادرو برتولوچی، پرچمدار فیلمهای اروتیک با فیلم بودیای کوچک عملاً موضوع تناسخ را به نو مسیحیت تازه آمریکایی افزود. در واقع شاخ و برگ دادن به بدنة جریان مسیحیت و انحراف در تمامی ادیان انحرافی با بهرهجویی از طریقتها و شریعتهای دروغین، پروژه طولانی مدتی است که از ابتدای هزاره سوم آغاز شده است و رویکرد فیلم تلقین نیز جز القای تثبیت نظریه تداوم زندگی با اشکال دیگر نیست.
در بحث جریانشناسی عرفان تائو، شناخت وجود در حقیقت مابعدالطبیعه از شناخت اشیای محسوس در همان واقعیت محسوس آنها برای شخصی که در عالم رؤیاست و آنها را در عالم میبیند کمتر نیست. این بخش را به صورت مستقیم از آموزههای مستقیم تائوئسم از کتاب ایزوتسو نقل کردم تا متوجه شویم فرفره که دائماً در حال چرخش است، این تلقی را منتقل میکند که اصل جریان فیلم نیز خود زندگی در واقعیت را نفی میکند.
گاه برخی از اساتید دانشگاه را در جلسات مختلفی دیدهام که بعضاً ناآگاهانه برای ترویج این تفکر ضد معادی از یک حدیث نبوی نیز بهره میبرند (الناس نیام فاذاماتوا انتهبوا ـ مردم خوابند؛ آنگاه که میمیرند بیدار میشوند). البته منظور پیامبر اکرم(ص) از ذکر این حدیث، میزان آگاهی انسان به جهان ماده بعد از مرگ است که متأسفانه برای توجیه این اندیشه تائویی استفاده میشود. حال آن که تفسیر استراتژیکی که میتوان از دادههای فیلم تلقین براساس عرفا تائو برداشت کرد، تفسیری فلسفی براساس شمنیسم خاور دور است. البته بودیسم و تائوئسم، ریشههای مشترکی دارند. مذهبی نوظهور با نام فالون دافو توسط فردی با نام لی هینگ جی بنیانگذاری شده است که تکثیر این شریعت دروغین در هالیوود در برخی آثار «ام نایت شیامالان» در حال ترویج است که در مجالی دیگر اگر دست داد، مفصل بدان خواهیم پرداخت.