26 بهمن 1396, 18:1
تا پیش از ارتباط فراگیر و همه جانبهای که در روزگار معاصر بین مردمان و ادیان مختلف برقرار شده است، بسیاری از مردمان در بیخبری کامل از عقاید و معتقدات دیگر همنوعان خویش بودند و حتی گاه بندرت از تفاوتهای میان اعتقادات و مذاهب مختلف آگاهی داشتند؛ هرچند استثناهای بزرگی نیز در این میان وجود دارد. بسیاری از ارتباطاتی نیز که بین ادیان مختلف یا مکاتب فکری و عقیدتی مختلف به وجود میآمد بیشتر بر مبنای خصومت و دشمنی بود تا تلاش برای فهم و درک طرف مقابل؛ به عنوان مثال میتوان به جنگهای صلیبی بین مسیحیان و مسلمانان اشاره کرد. حدود صد سال است که ارتباط گستردهتر ادیان و تمدنهای مختلف با یکدیگر، مهاجرتها، ارتباطات بین انسانها و همچنین پژوهشهای علمی در باب ادیان مختلف جهان باعث شده تا انسانها به درک عمیقتر و شناخت کافیتری از ادیان دیگر برسند، اما این مساله باعث شده تا توجه فیلسوفان دین به مسالهای جلب شود که آن را مساله تکثر دینی نامیدهاند، یعنی بررسی دعاوی متعارض ادیان در باب مسائل مختلف که از مهمترین آنها میتوان به مساله خدا، حیات پس از مرگ و جاودانگی و مسائل دیگری از این دست اشاره کرد.
آن طور که جان هیک در کتاب فلسفه دین بیان میکند، اگر انسانی در هند به دنیا بیاید احتمالا هندو خواهد بود، اگر در مصر یا عربستان به دنیا بیاید احتمالا مسلمان و اگر در انگلستان به دنیا بیاید احتمالا مسیحی خواهد بود و مسلما در صورت اعتقاد به هر یک از این ادیان، اعتقادات مختلفی در باب حقیقت غایی، چگونگی تاثیر فعل الهی، شخص وار یا غیرشخص وار بودن خدا، چگونگی حیات پس از مرگ و... خواهد داشت. مسلما میتوان به این تنوع و تکثر از زاویههای گوناگونی نگریست: روان شناسانه، انسان شناسانه یا مورخانه، اما هنگامی که فیلسوفان دین و در این جا تمرکز من بر فیلسوفان تحلیلی دین است، به این تنوع و تکثر مینگرند، پرسشهای خاص خود را دارند: این تنوع و تکثر تا چه میزان اساسی و تعیین کننده است؟ آیا اساسا این تنوع و تکثر نیازمند پاسخ است؟ آیا انسانی که این تنوع و تکثر را میپذیرد، در اعتقاد به درستی یکی از ادیان موجه است؟ اگر پاسخ این سوال مثبت است، آیا ما اخلاقا مجاز هستیم دیگران را به دیدگاه خود دعوت کنیم؟ آیا میتوان تنها یکی از این ادیان را صحیح دانست و دیگر ادیان را عاری از حقیقت دانست؟ آیا تنها یک دین، راه درست رسیدن به خدا و سعادت است؟ این پرسشها و پرسشهای دیگری از این دست که روز به روز نیز بر تعداد آنها افزوده میشود علاوه بر این که ذهن بسیاری از فیلسوفان دین را به خود مشغول کرده رتباط مستقیمی نیز با زندگی انسانها دارد، هر پاسخی به هر یک از پرسشهایی که در بالا مطرح شد، تغییری اساسی در نحوه زیست انسان ها خواهد داشت.
حال باید دید چه پاسخهایی به مساله تکثر و تنوع ادیان ممکن است. یکی از پاسخهای ممکن که در طول تاریخ به این پرسش داده شده این است که حقیقت غاییای که ادیان از آن سخن میگویند وجود ندارد و بنابراین تمام مدعیات ادیان مختلف غلط هستند. در واقع این عده اساسا وجود حقیقتی ورای این جهان را منکر هستند و معتقدند برای مدعیات دینی نمیتوان مصداقی در عالم خارج یافت. این افراد خود به گروههای مختلفی تقسیم میشوند که البته در این جا مجال بحث در باب تمام آنها وجود ندارد، اما حداقل شاید بتوان ادعا کرد که همه آنها در انکار صادق بودن گزاره های دینی همه ادیان با یکدیگر هم صدا هستند. پاسخ دیگری که از طرف نسبیت گراهای دینی (کسانی نظیر جوزف رانزو) به این مساله داده شده این است که وقتی به ادعاهای متفاوت ادیان مختلف نظر میکنیم متوجه میشویم که بیش از یک مجموعه از ادعاهای متضاد صحیح هستند و بنابراین تنها نمیتوان مجموعه معتقدات یک دین را صحیح دانست، همچنین بر خلاف موضع قبلی تمام این معتقدات را نیز نمیتوان کاذب دانست. در واقع این افراد معتقد به کذب تمام مدعیات دینی نیستند، بلکه برعکس آنها را صادق میدانند، با این تفاوت که نسبیت گرا هستند و معتقدند بیش از یک موضع میتواند صحیح باشد، هر چند این مواضع با یکدیگر در تضاد باشند. اما امروزه اکثر فیلسوفان دین نگاهی واقع گرایانه به دین دارند؛ بنابراین، عموم بحثها در باب مساله تکثر دینی، امروزه متمرکز بر سه دیدگاه مختلف است: انحصارگرایی دینی، ناانحصارگرایی دینی و تکثرگرایی دینی. انحصارگرایی دینی موضعی است که معتقد است تنها یک سیستم دینی (به عنوان مثال یکی از ادیان ابراهیمی) پذیرفتنی است یا یکی از تقسیمات داخلی یکی از این ادیان (به عنوان مثال مسیحیت کاتولیک یا پروتستان) صحیح است و دیگر ادیان یا نگرشها قابل پذیرش نیست. ناانحصارگرایی دینی نیز به معنای انکار برتری یک دین خاص یا یکی از تقسیمات آن بر دیگر ادیان است، به عنوان مثال معتقد است نمیتوان تنها مسیحیت یا تنها مسیحیت کاتولیک را بر حق دانست. تکثرگرایان دینی نیز معتقدند نه تنها هیچ یک از ادیان بر دیگری برتری ندارد، بلکه مدعی است بیش از یک سنت دینی یا تقسیمات داخلی آن به طور مساوی به حقیقت نزدیکاند.
اما از منظر دینی و معتقد به یک دین بافی المثل از منظر یک مسلمان، مسلما کامل ترین دین دینی است که خود آن فرد بدان معتقد است و سایر ادیان، اگر هم بهره ای از حقیقت داشته باشند، در مرتبه ناقص نسبت به این دین هستند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان