دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جوان تهیدست

شنیدم که دو جوان مسافر در راهی می رفتند. یکی تهیدست بود و دیگری، پنج دینار همراه داشت. جوان تهیدست، دلیرانه پیش رفت و از چیزی نمی ترسید. اما جوان پولدار، خواب و خوراک نداشت و بسیار نگران بود.
جوان تهیدست
جوان تهیدست

جوان تهیدست

شنیدم که دو جوان مسافر در راهی می رفتند. یکی تهیدست بود و دیگری، پنج دینار همراه داشت. جوان تهیدست، دلیرانه پیش رفت و از چیزی نمی ترسید. اما جوان پولدار، خواب و خوراک نداشت و بسیار نگران بود.

پس از مقداری راه پیمایی، به چاهی رسیدند که جایی ترسناک بود و سر چند راه بود. جوان بی چیز، غذا خورد و خوابید، ولی رفیقش از ترس نمی توانست بخوابد، به دوستش می گفت:

" پنج دینار ثروت دارم و این جا، بسیار وحشتناک است و تو خوابیده ای، اما مرا خواب نمی گیرد."

جوان تهیدست به او گفت:" پنج دینارت را به من بده." چون پول ها را گرفت، بی درنگ آنها را در چاه انداخت و گفت:

" راحت شدی، اکنون با خیال آسوده بخواب ، که آدم تهیدست، دژی استوار و نفوذ ناپذیر دارد!"

    منبع: قابوسنامه ، عنصرالمعالی ، باب 44

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب سیری در سیمای جوانان

کتاب سیری در سیمای جوانان

این کتاب آسیب شناسی دوره جوانی و راه كارهای نوین تربیتی با توجه به نقش مهم و سرنوشت ساز جوانان در جامعه را به بحث گذاشته شده است.
کتاب هویت دینی جوانان

کتاب هویت دینی جوانان

این کتاب به مسئله دین و دینداری جوانان و نوجوانان و آسیب شناسی تبلیغ دینی و دین داری در جامعه و تبلیغ دینی برای جوانان پرداخته است.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

کرامات

No image

سجده اى طولانى

No image

نماز باران

No image

خواسته شاه

No image

دعایى که اجابت شد

پر بازدیدترین ها

No image

کرامات

No image

نماز باران

No image

بینش توحیدى

Powered by TayaCMS