14 مرداد 1387, 0:0
کلیده واِزه: مشروطیت، سلطنت، گفتمان، روحانیت، روشنفکر
نویسنده: سيد ابوالحسن توفيقيان
انقلاب مشروطیت به عنوان یکی از حوادث بزرگ تاریخ معاصر ایران، به لحاظ تاثیر عمیق و ماندگارش در سیاست و فرهنگ این سرزمین، نقطه عطف مهمی در تاریخ کشورمان به حساب می آید که پیوسته سبب شده تا حجم عظیمی از پژوهش ها و تحقیقات تاریخی را به خود اختصاص دهد. گذشت زمان نه تنها از اهمیت بحث درباره این رویداد مهم تاریخی نکاسته، بلکه موجب شده تا در راس حوزه مطالعاتی _ تحقیقاتی بسیاری از اندیشمندان قرار گیرد. از جمله روش هایی که اخیرا با استفاده از آن به بررسی وقایع و حوادث تاریخی واجتماعی و سیاسی و ... می پردازند، روش و نظریه گفتمان می باشد. مطابق نظریه گفتمان، هر گفتمان یک منظومه معنایی است که واژه ها و نشانه[1]های آن در کنار هم و در پیوند با یکدیگر یک مجموعه معنادار را می آفرینند.[2] مجموعه ای که الزاما گزاره های زبانی نیستند. بلکه مجموعه ای گسترده از داده های زبانی و غیر زبانی را در بر می گیرد و با همه آنها به مثابه متن برخورد می کند.[3] گفتمانها دو کار انجام می دهند. آنها ابتدا به تولید معنا می پردازند و سعی می کنند معنای خود رابر دیگران که همان غیر می باشد برتری دهند و در ادامه به ساخت جهان اجتماعی بر اساس آن معانی می پردازند که در این راستا با بهره گیری از نقاط قوت خود، از بی قراری ها و چالش های گفتمان رقیب بهره می جوید. و هر گفتمانی در این فرایند موفق شود، به گفتمان هژمون تبدیل می شود.
مشروطیت به مثابه گفتمان، ریشه در بی قراری[4] و آشفتگی های فراگیر جامعه ایرانی قرن نوزدهم قرار داشت[5] که گفتمان سابق (گفتمان سلطنت) را قدرت بر ساماندهی این بی قراری ها نبود. این در حالی است که گفتمانها برای تداوم هژمونی خود نیازمند ساماندهی بی قراری ها می باشند. گفتمانها در امر ساماندهی بی قراری ها و حل آنها، نیازمند بازسازی تئوریک مداوم خویش از طریق بازتولید فضای استعاری و عام گرایانه می باشند، تا از این طریق بتوانند ضمن نمایندگی گروههای متنوعی از اجتماع، نیروهای اجتماعی متنوعی را پوشش دهند. در این میان گفتمانی که توانایی بازسازی تئوریک خود را نداشته باشد و در این امر بازماند، سرانجام در برابر موج فزاینده بی قراری های رو به رشد جامعه، سرفرود آورده و عرصه را به رقیبان واگذار خواهد کرد.[6] در میان گفتمانهای رقیب، نیز گفتمانی صلاحیت جایگزینی گفتمان افول کرده را دارد که از دو ویژگی در دسترس بودن[7] و قابلیت اعتبار[8] برخوردار باشد.
گفتمان سلطنت در مواجهه با آشفتگی ها و بی قراری های سیاسی (ضعف در برابر غرب، سرکوب و خودکامگی داخلی)، اقتصادی ( وابستگی به وام های خارجی، بازرگانی خارجی، نبود کنترل بر گمرک) و ایدولوژیکی (آگاهی توده به اینکه دولت از حفظ هویت اسلامی و یا منافع ملی عاجز بوده است.)[9] توان آن را نداشت که به بازسازی تئوریک خود بپردازد به همین خاطر جای خود را به گفتمانی داد که در عین اینکه تنها برای افراد اندکی ماهیت و پیامدهای آن روشن بود،[10] در دسترس ترین گفتمانی بود که به لحاظ پشتیبانی کردن علما و روحانیت از آن از اعتبار کافی نیز برخوردار بود.
از آنجایی که «غیر»[11] در انسجام و هویت بخشی به گفتمان نقشی اساسی ایفا می کند، علی رغم وجود نیروهای اجتماعی گوناگون و متفاوتی در جنبش مشروطیت نظیر «روشنفکران، روحانیان، پیشه وران، کارگران، بازرگانان و ...»[12] آنچه عامل اتحاد و انسجام آنها می شد، وجود یک «غیر» و دشمن مشترک تحت عنوان گفتمان سلطنت بود. مشروعیت سلطنت قاجار به دلائل گوناگون زیر سوال رفته بود[13] که برجسته کردن این عدم مشروعیت در مواضع و حرکت های سیاسی از سوی گروههای مختلف، زبان مشترکی بود که نیروهای مخالف از طریق آن به همدلی با همدگیر می پرداختند. دشمن مشترک ضمن هویت دهی به نیروهای اجتماعی متکثر و گوناگون، سبب قرار گرفتن آنها در جبهه واحدی به نام «مشروطیت» می شود. مشروطه خواهان در ابتدا تنها خواهان یک چیز و آن هم نفی نظام سیاسی حاکم و نظام سلطنت بودند. دلیل بر این ادعا، آنست که مشروطه خواهان به هنگام نخستین تحصن در حرم عبدالعظیم(ع)، در خواسته های خود نامی از مشروطه به میان نیاورده بودند و فقط به پیشنهاد سفیر عثمانی «مجلس عدالتخانه» به خواسته های آنان افزوده شد.[14] و نخستین بار در تحصن بزرگ سفارت انگلیس بود که به جای عدالتخانه واژة «مشروطه» بر سر زبانها افتاد.[15]
در مجموع گفتمان سلطنت با توجه ناتوانی در بازسازی تئوریک خود، در ساماندهی بی قراری های موجود در جامعه ناتوان ماند و طیفی از مخالفین را در مقابل خود به صف کشاند که با توجه به ضعف روسیه، به لحاظ درگیری های داخلی و خارجی (جنگ با ژاپن) در آن زمان، وحمایت دولت انگلیس از مشروطه خواهان،[16] سرانجام در 12 مرداد 1285 فرمان مجلس شورای ملی، صادر شد و در 9 دی قانون اساسی به امضای شاه رسید.
گفتمانها قبل از پیروزی خصلتی عامگرا و استعاری گونه دارند که سبب برانگیخته شدن گروههای زیادی به طرفداری از آنها می شود. در این مرحله گفتمانها با تفسیری عام از بحرانها، خود را به عنوان چارچوبی تعیین کننده برای مجموعه ای از تقاضاهای متنوع معرفی می نمایند و این ادعا را دارند که قادر به بازسازی همه حوزة اجتماعی[17] هستند. اما از آنجا که واقعیت اجتماعی پیچیده و متکثر است و در جامعه تقاضاهای گوناگون و فراوانی وجود دارد طبیعتا بازنمایی همه آنها از سوی یک گفتمان امکان پذیر نمی باشد و گفتمان، ناگزیر در فرایند سیاست اجرایی، از حالت عام گرایی فاصله گرفته و به خاص گرایی و نمایندگی بخشی از جامعه روی می آورد.
گفتمان مشروطیت قبل از پیروزی، جامعه ای توسعه یافته را بازنمایی می کرد که سازگار با سنت های اسلامی و شیعی به نظر می رسید و این ادعا را داشت که در پی ایجاد سازواره ای تئوریک از شرع و عرف، سنت و مدرنیته می باشد. همین امر یعنی ادعای سازگاری شرع و عرف، توسعه و سنت اسلامی توسط مشروطه خواهان، سبب پشتیبانی علما از آن شد. با از میان رفتن دشمن مشترک و هژمون شدن گفتمان مشروطیت، دیری نپایید که این گفتمان در اثر رویارویی با واقعیت های اجتماعی و اختلافات بنیادین بر سر حدود و معانی نشانه هایی چون آزادی، قانون، برابری و مجلس، «غیری» را در درون خود به نام مشروعه خواهان پروراند.
گفتمان مشروطه نه تنها نتوانست وعده های خود را عملی سازد و پیشرفت و عدالت را در پی داشته باشد که بر نابسامانی ها و آشفتگی های جامعه افزود. وقایع و حوادث پس از مشروطه نظیر اعدام "شیخ فضل الله"، ترور "بهبهانی"، مرگ مشکوک "آخوند خراسانی" و ... همه و همه سبب شد، مفهوم مشروطه، که زمانی مجاهدان مشروطه خواه بر سر آن جان می باختند، همردیف قتل و غارت و هرج و مرج به کار رود[18] و عالمان دینی که بارها بر وجوب آن تاکید کرده بودند و مخالفت با آن را مخالفت با امام زمان (عج) به شمار می آوردند، رغبتی حتی به شنیدن نام مشروطه از خود نشان نمی دادند.[19]
طبیعی است که در این شرایط نابسامان، فکر تغییر اوج گیرد و نظریه ها و اسطوره های جدیدی برای رهایی از آشفتگی ظهور کنند. گفتمان پهلویسم توانست با استفاده از ناتوانی مشروطیت در برخورد با بی قراری های موجود در جامعه، خود را به عنوان گفتمان مسلط تثبیت کند و مشروطیت را به حاشیه براند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان