بحث معاد و قیامت از اصول اعتقادی اسلام و تمامی ادیان آسمانی است. همه پیامبران الهی در کنار بحث توحید،یکی از مسائلی که به آن پرداختهاند و مردم را به آن دعوت کرده اند ،موضوع معاد و قیامت است.
حسابرسی و رسیدگی به اعمال انسان در جهان پس از مرگ که همان قیامت
باشد، جزء عقاید مسلّم و قطعی در بین مسلمین است؛ و تمام کسانی که
ادعای پیروی هر یک از پیامبران الهی را دارند،به نوعی معتقد به این مسئله هستند؛ با این حال فرقه بهائیت -که خود را دین جدیدی میدانند-عقیدهای متفاوت در مورد قیامت دارند و بطور عجیبی مسائل مربوط به آن را توجیه میکنند و از جانب خودشان عقایدی بر خلاف عموم مسلمین را مطرح میکنند.
از دقت در آیات قرآنی بدست میآید که بخش عمدهای از سخنان پیامبران و بحثهای ایشان با مردم اختصاص به موضوع معاد داشته و حتی میتوان گفت که تلاش آنها بیش از تلاشی بوده که برای اثبات توحید کردهاند،زیرا اکثر مردم سرسختی بیشتری در این مورد نشان میدادهاند.[1]
نکته قابل ذکر اینست که روح انسان بلافاصله بعد از مرگ وارد عالم برزخ میشود که عالمی روحانی است و روح در بدن مثالی قرار میگیرد و تا قیامت با او خواهد بود، ولی در قیامت،معاد جسمانی و معاد روحانی صورت میگیرد.[2]
بهائیان موضوع قیامت را انکار نموده،آیات قرآن را در اینباره توجیه میکنند؛ از نظر بهائیان قیامت به دو قسمت قیامت صغری و قیامت کبری تقسیم میشود ؛در نظر آنان قیامت صغری همان عالم برزخ است که بلافاصله پس از مرگ آغاز میشود ؛اما قیامت کبری عبارت است از انتهای دین سابق و ظهور پیامبر و تشریع شریعت دین جدید میباشد.بنابر این نظر ، تاکنون قیامتهای متعددی بر پا شده است و در آینده نیز برپا خواهد شد؛ و قیام باب و بهاء در ادامه قیامتهای گذشته،مانند قیامتهای پیامبران سلف همچون حضرت موسی، عیسی و محمد (ص) بوده است.[3]
علامه مصطفوی از میرزا بهاء (مؤسس بهائیت) نقل میکند که در الواح میگوید: «ای کنیز من بشنو ندای مرا از جانب زندان که دشمنان مرا احاطه کردهاند ،آن کسانیکه به قیامت و آثار آن و به ساعت و علامتهای آن منکر هستند و آنان از کسانی هستند به ذلت راضی شدهاند.»
منظورش از قیامت،قیام خودش برای مقام نبوت میباشد؛ومنظورش از ساعت،زمان بعثتش است و طبق این عقیده آیات قرآن را به خودش تأویل میکند. [4]
در ادامه میگوید: روز قیامت آمد و قیوم بر اشخاص با سلطنتی که محیط بر آسمانها و زمینها است،قیام کرد؛ زمانیکه نفخ صور شد بعضی از مردم متحیّر شدند و برخی دیگر بیهوش و بیخود شدند؛ برخی به خاطر اشتیاقی که به ربّ العالمین داشتند شروع به پروازکردند...
میرزا بهاء میگوید: در هر بعثتی نفخ صور و حشر و نشر و عذاب و نعمت برپا میشود و منظور او در این دو مورد نفخ خود او بود و به اعتقاد ایشان نفخ دیگری هم در قیام سید باب بر ممکنات دمیده شده است.[5]
عبدالبهاء در مکاتیب گفته است: متبارک است پروردگار اول و آخر، در مرتبه اول نفخ صور شد و مردم زمین و آسمانها مدهوش گشتند،سپس نفخه دوم زده شد که نفخه زندگی بود و این مرتبه مردگان از جای برخاستند و در این موقع صراط مستقیم در میان مخلوقات کشیده شد ،میزان نصب گردید و بهشت برای پرهیزکاران نزدیک گردید، و آتش سوزنده شعله ور شد و نفس به ناله در آمدند و فریاد زدند که قیامت کبری بر پا شد و طامّه عظمی ظاهر شد و مخلوقات محشور شدند و پروردگار جهان و صفوف ملائکه آمدند.[6]
همانطور که مشاهده میشود بهائیان طوری از قیامت سخن میگویند که گویا برپا شده است مثلاً افعال به کار برده شده ، به صورت ماضی و گذشته میباشد.
میرزا حسینعلی نوری با تمسک به ظاهر آیات قرآن ، میگوید : قیامت بر پاشده است و به علما اشکال میگیرد که آنها آیات قرآن را اشتباه معنی میکنند!
او میگوید: علمای تفسیر، کلام الهی را درک نکردهاند و برای همین جهت به قواعده نحو استدلال میکنند که هر وقت «اذا» بر سر ماضی بیاید،معنی آینده میدهد و اگر آیهای «اذا» نداشته باشد، یا کلمه اذا را در تقدیر میگیرند و یا استدلال میکنند که چون قیامت محققالوقوع است،برای همین ماضی آمده که گویا گذشته است مثل این آیه «و نفخ فی الصور ذلک یوم الوعید...»که معنای ظاهری آیه اینست: در صور دمیده شد که وعده آن روز ، داده شده بود...
وی در ادامه میگوید: ملاحظه میکنید که چقدر بی ادراک،نفخه محمدیه را که به این صریحی میفرماید ادراک نمیکنند و خود را از این فیض الهی محروم میکنند و منتظر صور اسرافیل که یکی از عباد اوست میشوند؛ بلکه مقصود از صور، صور محمدی است که بر همه ممکنات دمیده شد؛ و قیامت، قیام آن حضرت بود بر امر الهی و غافلینی که در قبور اجساد مرده بودند را خلعت ایمانی پوشاند و به حیات تازه زنده نمود .[7]
نقد ادله بهائیت
در جواب این مطالب و توجیهات باید گفت که اولاً- همانطورکه قبلا ذکر شد- بحث معاد و قیامت و کلیّت این مطلب که جهانی ،ورای عالم دنیا وجود دارد و در آنجا به حساب بندگان رسیدگی میشود از بدیهیات هر دین آسمانی است که جزای نیکوکاران در قیامت ،بهشت و سزای بدکاران و کافران، دوزخ و جهنم است.
ثانیاً برای فهم یک مطلب دینی و اعتقادی نباید صرفاً به ظاهر بعضی از آیات قرآن استناد کرد؛ بلکه باید مجموع آیات را در کنار روایات پیامبر وائمه معصومین علیهم السلام بسنجیم و معنا کنیم. برای اینکه ، طبق حدیث معروف و متواتر ثقلین، فهم دقیق آیات قرآن، بدون بیان و توضیح پیامبر و ائمه معصومین (ع) امکانپذیر نمیباشد و آنان در حقیقت مبیّن و مفسر واقعی قرآن میباشند. خداوند در قرآن کریم میفرماید:« و اَنزلنا الیک الذّکر لتبیّن للنّاس ما نُزّل الیهم»[8] در این آیه شریفه خداوند به پیامبر میفرماید: ما قرآن (ذکر) را بر تو نازل کردیم تا آنچه که بر امت نازل شده است برای مردم بیان کنی. در این آیه شریفه ، خداوند متعال تبیین آیات را به عهده پیامبر اسلام ، گذاشته است و کسی حق ندارد آیات الهی را تفسیر به رأی نماید چون نتیجهاش گمراهی و آتش دوزخ میباشد لذا پیامبر اکرم (صلوات الله علیه وآله)در اینباره فرموده است: هر کس قرآن را به رأی خودش تفسیر کند،جایگاهش آتش جهنم میشود.[9]
نکته دیگر اینکه «اذا» وقتی همراه فعل ماضی باشد ،معنای آینده میدهد. که این مطلب مطابق با تصریح اهل لغت میباشد و کلمه «اذا» هم کلمهایست که برای مستقبل بکار میرود؛مثلاً در لسان العرب چنین آمده است : «اذا»اسمی است که دلالت بر زمان مستقبل میکند.[10]و در آیاتی هم که فعل ماضی آمده، ولی اذا ندارد،به قرینه آیات دیگر مسلّم است که دلالت بر آینده دارد.
از طرف دیگر اینگونه نیست که تمام آیات مربوط به قیامت، با فعل ماضی بیان شده باشد،بلکه بعضی آیات مربوط به قیامت با فعل مضارع آمده که دلالت بر آینده میکند؛مثلاً در سوره قارعه آمده است:«یوم یکون الناس کالفراش المبثوث و تکون الجبال کالعهن المنفوش»[11]شاهد در اینجا کلمه یکون و تکون است که ماضی نمیباشد؛و یا این آیه «یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زُرقا»[12]در اینجا هم کلمه ینفخ و نحشر بصورت مضارع آمده است.موارد دیگری هم هست که در این رابطه میتوان به قرآن کریم مراجعه نمود .
در مورد معنای قیامت هم اگر نگاهی گذرا و سطحی فقط به آیات قرآن داشته باشیم- بدون در نظر گرفتن روایات - متوجه میشویم که چقدر کلام بهائیت در این مورد سست و بی پایه و اساس است.
بیش از ثلث آیات قرآن،ارتباط با زندگی ابدی دارد:در یک دسته از آیات،بر لزوم ایمان به آخرت تأکید شده،در دسته دیگر ،پیامدهای انکار آن گوشزد شده،در دسته سوم نعمتهای ابدی، و در دسته چهارم، عذابهای جاودان بیان شده است.[13]
با ملاحظه برخی از آیات قرآن که ویژگیهای قیامت را بیان میکند متوجه میشویم که دیدگاه بهائیت چقدر متفاوت با قرآن است.اینک به ترجمه بعضی از آیات اشاره میشود:هنگامیکه آسمان از هم شکافته شود و آن زمان که ستارگان پراکنده شوند و فرو ریزند و آن زمان که قبرها زیر و رو گردد...[14]
در آن هنگام که خورشید در هم پیچیده شود ...[15]در آن هنگام که کوهها به حرکت در آیند...[16]در آن هنگام که پرده از روی آسمان گرفته شود،در آن هنگام که دوزخ شعله ور گردد،در آن هنگام که بهشت نزدیک شود...[17]
همانطور که می بینیم تناسبی بین آیات قرآن و ادعای بهائیت وجود ندارد.
در مورد نفخ صور هم ادعای باطلی دارند؛ این مطلب که صور، توسط اسرافیل،فرشته مقرب الهی دمیده میشود، امری واضح و روشن است و در روایات معصومین به آن اشاره شده است.
در روایتی از امام سجاد(علیه السلام)از نفخ صور سؤال شد؛ حضرت فرمود:در نفخه اولی خدا به اسرافیل امر میکند،پس او به دنیا هبوط میکند(فرود میآید)و صوری همراه دارد...زمانیکه ملائکه اسرافیل را میبینند که به دنیا هبوط کرده و صوری به همراه دارد،میگویند که خداوند اذن داده تا تمام اهل زمین وآسمان بمیرند و...سپس اسرافیل در صور میدمد و همه جانداران و صاحبان روح میمیرند،سپس خداوند اسرافیل را میمیراند،بعد از مدتی خود خداوند در صور میدمد و به این واسطه همه زنده میشوند.[18][که این همان نفخه دوم است].