دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش اول

آدمهای ناباب و حرام‌خور، نجس می‌خورند.
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش اول
آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش اول

حق مردم

آیت‌الله‌العظمی حسین مظاهری - بخش اول

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

روزنامه اطلاعات

آدمهای ناباب و حرام‌خور، نجس می‌خورند. خانه آنها لجنزار است و خیال می‌کنند خانه مجلل است. کسانی که چشم بصیرت دارند، می‌بینند که خانه خراب است. کسانی که چشم بصیرت دارند، می‌بینند که غذایشان لجن و غذای آلوده به نجاست است. نقل می‌کنند حدود صد سال قبل زنی بچه‌اش را گم کرده بود. نزد عالم محل آمد و گفت: «بچه‌ام را از تو می‌خواهم.» آن عالم که هیچ‌ تماسی با دستگاه ظلم نداشت، هر چه گفت: «من هیچ‌ کاره‌ام و با دستگاه ظلم هیچ‌ رابطه‌ای ندارم»، زن گفت: «بچه‌ام را از تو می‌خواهم!» بالأخره آن عالم به اصرار آن زن به خانه حاکم وقت که ظالم بود، رفت. موقع خوردن شام بود. حاکم تعجب کرد که چرا این عالم به خانه او آمده است. قضیه را تعریف کرد؛ حاکم گفت: «بچه را پیدا می‌کنیم، اما الان بنشین و شام بخور.» اصرار کرد و وقتی در سرحد زور رفت، ‌آن عالم یک مشت از برنج برداشت و فشار داد و از درز انگشتانش خون ریخت؛ گفت: «خون بخورم یا پلو؟ غذایت را حلال کن، آنگاه می‌خورم.»

کسانی که خدا چشم بصیرت به آنها داده، می‌بینند که غذای حرام، خون و لجن و نجاست است و کسی که می‌خورد، خیال می‌کند غذای لذیذ می‌خورد. خانه‌ای که در آن ظلم باشد، خانه‌ای که از راه حرام ساخته شده باشد و فرشهایی که از راه حرام تهیه شده باشد، کسانی که چشم بصیرت دارند، می‌بینند که این خانه آلوده و پر از نجاست است. به همین جهت از این‌گونه خانه‌ها و غذاها فرار می‌کنند و اگر بخورند، فوراً برای مدتی چشم بصیرتشان را از دست می‌دهند. غذای شبهه‌ناک هم چشم بصیرت را از بین می‌برد، چه رسد که به راستی حرام باشد.

خاطره آیت‌الله خوئی

مرحوم آیت‌الله خوئی نقل کرده بودند: ما وقتی در خوی طلبه بودیم، آقایی آمده بود که در تاریکی قرآن می‌خواند. من دامان او را گرفتم و گفتم: «ما را هم ببر.» گفت نمی‌شود. گفتم: «هر چه بگویی، می‌کنم.» دستورالعملی داد و گفت: «غذا را خودم برایت می‌فرستم.» چهل روز روزه و شبها و روزها عبادت و اجتناب از گناه و ریاضت دینی. مرحوم آقای خوئی فرمود: افطاری برایم می‌رسید و کفایت می‌کرد. در روزهای آخر غذا نرسید و نتوانستم صبر کنم و به مغازه کبابی مقابل مدرسه رفتم. غذا را خوردم و دیدم زحمت تمام آن چهل ‌روز از بین رفت؛ برای اینکه چشم بصیرتی پیدا کردم و کارهایی می‌کردم و چیزهایی می‌دیدم و نزدیک بود به نتیجه برسم؛ اما یک کباب همه را از میان برد. آن آقا آمد و گفت: «نتوانستی امتحان پس بدهی!»

غذای شبهه‌ناک پدر درمی‌آورد چه رسد به اینکه حرام باشد. اگر قرآن و روایات روی غذای حلال پافشاری می‌کنند، ‌به خاطر همین است. اگر غذای حرام را به بچه‌ها بدهید، منحرف می‌شوند. بچه‌ها باید برای وطن و پدر و مادر افتخار باشند، الان شبهه روی شبهه آمده و بعضی همه چیز را منکرند. چهار تا اصطلاح در دانشگاه یاد گرفته، منکر خدا و پیغمبر(ص) و معاد شده است. به خاطر آن غذای حرام و شبهه‌ناکی است که به او داده‌اند. به دست آوردن غذای حلال مشکل است، اما ممکن است. اگر انسان رستگار شود، باید زحمت بکشد. پیغمبر اکرم(ص) نشسته بودند که عربی آمد دو رکعت نماز معمولی خواند و بعد گفت: خدایا «ادخلی الجنه و زوجنی من الحور العین»، پیغمبر(ص) فرمود: «چه مهریه کمی و چه زن سنگین قیمتی!» معلوم است اگر انسان بخواهد در دنیا و آخرت رستگار شود، زحمت و خون جگر می‌خواهد و بدون تلاش نمی‌شود.

ریشه مشکلات

الان از نظر معنویت همه کوتاه آمده‌ایم. آدمهای الان با آدمهای قدیم تفاوت دارند. در زمان حاضر، غذای حرام و شبهه‌ناک و رباخوردن و ربادادن و گرانفروشی و اجحاف و کم‌کاری در اداره‌ها و غصب خانه‌ها و نظایر آن پیش آمده که دل را کور می‌کند؛ فساد اخلاقی کولاک می‌کند. غذای حرام اول کاری که می‌کند، انسان را کوردل می‌کند. بعد هم انسان را از همه چیز می‌اندازد. حضرت موسی(ع) به مناجات می‌رفت، بی‌ادبی رسید و گفت: «به خدایت بگو من چقدر گناه بکنم و تو عذابم نکنی؟!» حضرت موسی(ع) برای مناجات رفت و خواست برگردد، خطاب شد: «چرا پیغام بنده‌ام را نمی‌دهی؟» گفت: «خدایا، خجالت می‌کشم و می‌دانی که چه گفت.» فرمود: «به او بگو بالاترین عذاب را به تو داده‌ام و متوجه نیستی! آیا تو مناجات با من داری؟ ‌آیا از نماز و معنویت لذت می‌بری؟ همین که از شیرینی مناجاتم محروم شده‌ای، بالاترین عذاب است.» لذا اهل دل بعضی اوقات که حالی پیدا نمی‌کردند، به اندازه‌ای مصیبت‌زده بودند که نمی‌دانستند چه کنند. هر چه می‌گشتند، می‌دیدند گناه و اشکالی نبوده، پس این حال قبض از کجا آمده است؟ قبض یعنی حال مناجات و گریه و عزاداری برای ولایت نیست. بالاترین مصیبت برای اهل دل همین است؛ چنان‌ که بالاترین لذت‌ها، حال بسط است. اینکه دلی داشته باشد که جای خدا باشد، از عبادت لذت ببرد و بالاترین لذتش ذکر خدا باشد.

اهل دلی گفته بود برای نماز می‌رفتم و نمازم دیر شده بود. بچه‌ها با بچه‌گنجشکی بازی می‌کردند. من اهمیت ندادم و رد شدم. وقتی به خانه برگشتم، دیدم حالم خراب است و حال قبض دارم. فهمیدم آن بچه‌گنجشک پدرم را درآورده است! مگر می‌شود آدم از این چیزها بگذرد؟ می‌گوید اتفاقاً در عالم کشف هم به من گفتند: «بچه گنجشکی پیش خدا شکایت کرده است.» اینها شعور دارند. قرآن می‌گوید: در و دیوار شعور دارد، حیوان‌ها شعور دارند. بالاخره مدتی گذشت. روزی از بس حالم بد بود، به صحرا رفتم. ناگهان دیدم بچه‌گنجشکی از آشیانه پایین افتاده و ماری می‌خواهد او را بخورد. عصایم را بلند کردم، مار فرار کرد و بچه‌گنجشک را گرفتم به مادرش رساندم. حالم خوب شد و در شب حالی داشتم. بعد هم در عالم کشف به من گفتند: «بچه گنجشک پیش خدا از دست تو تشکر کرد.»

بعضی بی‌ادب‌ها گنجشک را می‌کشند و دور می‌اندازند. یا برای تفریح به جایی می‌روند که ماهی باشد و صید می‌گیرند و دور می‌اندازند. اگر احتیاج به ماهی برای خوردن ندارد، صیدش ‌حرام است. یک دفعه احتیاج دارد، اشکالی ندارد. اگر شکار برای تفریح و خوشگذرانی باشد، حرام است. آزار و کشتن مورچه‌ها نیز حرام است؛ به ‌قول فردوسی:

میازار موری که دانه‌کش است

که جان دارد و جان شیرین خوش است

اگر موذی باشد، مانند مار و عقرب، کشتن آنها جایز است، اما کشتن بدون دلیل، نمی‌شود. اینها شعور دارند و با خدا راز و نیاز می‌کنند. خروس سحرخیز است و سحرگاه ما را بیدار می‌کند: ‌ای غافل، نمازت قضا می‌شود،‌ بیدار شو.‌ کسانی که گوش دارند، می‌شنوند. اینها واقعیت دارد. کسانی که غذایشان حرام و شبهه‌ناک نیست، خیلی چیزها می‌بینند که مردم نمی‌بینند و خیلی چیزها می‌شنوند که مردم نمی‌شنوند. پس اگر بخواهیم بچه‌هایمان رستگار شوند، باید غذایمان حلال باشد. اگر بخواهیم حال داشته باشیم، باید غذایمان حلال باشد. به دست آوردن غذای حلال هم مشکل است. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مُجادله السیوف أهونُ‏ من‏ طلب‏ الحلال: رویارویی با شمشیر، آسان‌تر است از اینکه غذای حلال به دست بیاورد!» مشکل است، اما هر که سعادت می‌خواهد و هر که بچه صالح و شایسته می‌خواهد، ‌باید سختی بکشد.

کیفیت کارها

بنّا و لوله‌کش و ساختمان‌ساز محکم کاری ندارند. مشهور شده که می‌گویند این عمارت بنّاسازی است، یعنی خراب است! یک مسلمان ساخته تا مسلمان‌ها را گول بزند. این هم دزدی است. مثل همان کم‌کاری و بیکاری و بدکاری که بعضی‌ها دارند، بعضی بنّاها و لوله‌کش‌ها و ساختمان‌سازها دارند. قسم سوم از دزدی همین است که محصول کیفیت نداشته باشد؛ نظیر نان که خمیر باشد. دزدی فقط این نیست که از دیوار مردم بالا رود. دزدی را که از سر گردنه بالا می‌رود، رها کن و به خودمان بیا و ببین که خرابیم!

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش دوم

آیت الله العظمی حسین مظاهری - بخش دوم

حق‌الناس مالی اقسامی دارد: قسمت اول دزدی‌کردن کسی از دیگری است و تفاوت هم نمی‌کند دزدی از مال غیر باشد یا از مال خودی باشد.
حق الناس فرهنگی

حق الناس فرهنگی

معلم سر کلاس وظایفی دارد، از جمله باید مطالعه قبلی داشته باشد، وقت را مراعات کند، درس خودش را بگوید، از حرفهای نامرتبط و صرفاً سرگرم‌کننده یا ناشایست بپرهیزد.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
Powered by TayaCMS