دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق دینی

No image
اخلاق دینی

كلمات كليدي : اخلاق ديني، اخلاق سكولار

نویسنده : عبدالله محمدي

تا قبل از قرن چهارم میلادی مسیحیت بر تمام تمدن غربی سیطره یافت. این گستردگی فرهنگی نیاز به مجموعه‌ای معقول از اخلاق و متافیزیک را ضروری ساخت. آگوستین در آثار خود از جمله «شهر خدا» و «‌اعترافات»‌ ترکیبی از اخلاق رواقی،‌ فلسفه نوافلاطونی و اصول عقاید مسیحی و یهودی را ارائه نمود و دستورات مسیحی پایه‌های نظام اخلاقی غرب را تشکیل داد. بیشتر نظریات ارزشی و اخلاقی از تعالیم کتاب مقدس اخذ شده بود. در قرون وسطی غلبه تعالیم مسیحی، ‌استحاله ارزش‌های مکاتب دنیوی و وارستگی از لذات و تعلقات دنیوی مهم ترین شاخصه‌های مکاتب اخلاقی بود.[1]

اما عملکرد ریاکارانه و منافقانه سران کلیسا، بی‌توجهی به لذات دنیوی، فقدان یک متن وحیانی تحریف ناشده و نبود قوانین اجتماعی جامع در مسیحیت سبب بی‌اعتمادی به دین در پی ریزی نظام اخلاقی شد و متفکران عصر رنسانس سعی در تدوین اخلاقی بی ارتباط با دین داشتند و اخلاق سکولار شکل گرفت. لکن باید توجه داشت انتقادات مذکور تنها به اخلاق مسیحی وارد است و موجب سلب اعتبار از اخلاق اسلامی که بر اساس وحی تحریف ناشده تدوین شده نمی گردد.

در اخلاق دینی اعتقاد بر این است که عقل و فطرت انسان گرچه توان فهم کلیات و اصول اخلاقی را دارد اما برای تعیین مصادیق و جزییات آن نیازمند راهنمایی دین و وحی است که بر نیازهای فرد و جامعه اشراف داشته و از آنچه سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم می کند آگاه است. عقل تمام انسانها به خوبی عدالت حکم می‌ کند اما در اینکه مصادیق این عدالت در جوامع و شرایط مختلف چیست اختلاف نظر بسیار است و این خود دلیلی بر ناتوانی عقل در تعیین مصادیق است.

عقل عملی یا وجدان گرچه منبع الهی برای فهم خوبی‌ها و بدی‌هاست اما در عقل عملی نیز مانند عقل نظری خطا رخ می دهد. وجدان انسان بسیاری مواقع فریب خورده و قضاوت صحیحی نمی کند. با تکرار بدی‌ها و زشتی‌ها رنگ باخته و حساسیت اولیه خود را از دست می دهد و حتی در اثر استمرار زشتی ارزش ها را ضد ارزش تلقی می کند.[2] از سوی دیگر عقل انسان خود متواضعانه می‌پذیرد که نسبت به جزییات معاد و سرنوشت ابدی انسانها احاطه ندارد و تنها منبع شناخت در این موضوع وحی‌ای است که مصون از خطا و تحریف باشد. بنابراین بدون استفاده از وحی پی ریزی اخلاق که هدف اصلی آن تامین سعادت دنیا و آخرت انسانهاست امکان پذیر نیست.

ممکن است اشکال شود اخلاق دینی در بوته عمل تجربه مفیدی از خود نشان نداده و در بسیاری از جوامع دینی نیز شاهد رفتارهای ضداخلاقی و ناشایست هستیم. اما باید به چند نکته توجه داشت:‌

اولا: تنها جوامع دینی که اخلاق دینی در آنها حاکم است چنین مشکلاتی ندارند بسیاری از جوامع سکولار نیز از بی بندوباری و رفتارهای ضداخلاقی رنج می‌برند.

ثانیا: عدم التزام به اخلاق در جوامع دینی تنها معلول حاکمیت اخلاق دینی ودال بر ناکارآمدی آن نیست. بلکه مجموعه عواملی در آن تاثیر دارند از جمله:‌

فقدان شان اجتماعی و حقوقی برای اخلاق،‌ نگاه تک بعدی به دین، ‌نگاه تکریم آمیز نداشتن به علم اخلاق،‌ حاکمیت علم سکولار و تاثیرات آن در بسیاری از محافل دانشگاهی، بحران سنت و مدرنیته در کشورها و به دنبال آن بحران هویت در جوامع سنتی که بی توجهی به مبانی اخلاق دینی را درپی دارد.

همچنین برخی پنداشته‌اند اخلاق سکولار به علت دارا بودن مبانی اومانیستی حق مدار و ناظر به حقوق انسانها است در حالی که اخلاق دینی همواره از تکالیف انسانها در برابر خداوند سخن می گوید و به حقوق ایشان توجه ندارد.

لکن باید دانست:

اولا: حقوق هیچگاه از تکالیف جدا نشده و اساسا حقوق بدون تکالیف تحقق پذیر نیستند.

ثانیا: تکالیف اسلام مبتنی بر توجه به مصالح و مفاسد واقعی انسانها است. قوانین اخلاق اسلامی هماهنگ با فطرت انسانی وناظر به نیازهای اصلی اوست و یکی از مهم ترین حقوق او یعنی حقِ تعالی و رشد معنوی را تامین می کند. در میان حقوق فردی و اجتماعی انسان هیچ حقی مهم تر از حق صعود ملکوتی او ورسیدن به مرتبه خلافت الهی نیست که با سرنوشت جاودانه او مرتبط است.برای تحقق این هدف نیاز به یک سری برنامه های اخلاقی است که اخلاق دینی عهده دار بیان آن است. از اینرو هیچ تکلیفی گزاف و بدون در نظر گرفتن مبانی هستی شناختی و حقوقی وضع نمی شود.

ثالثا: بخش عمده‌ای از فقه و اخلاق اسلامی در کنار توجه به تکالیف، به حقوق افراد اختصاص دارد.[3]

مسائل اخلاقی قرآن در چهار محور اصلی است: مسائل مرتبط با خدا مانند خضوع و شکر منعم، مسائل مرتبط با مردم مانند تواضع و فداکاری، مسائل مرتبط با خود انسان مانند پاکسازی قلب، مسائل مرتبط با محیط زیست مانند عدم اسراف و تخریب. که این نشان از جامعیت اخلاق دینی اسلامی است.[4]

امروزه بسیاری از فیلسوفان اخلاق در غرب نیز به اخلاق دینی گرایش دارند که البته تقریر ایشان از اخلاق دینی با بیان فیلسوفان اخلاق مسلمان و فلسفه اخلاق قرون وسطی تفاوت های جدی دارد. زیرا به جای بهره بردن از الهیات قدیم و کتاب مقدس از تجارب دینی استفاده می شود. انسانها بدون واسطه کلیسا و حتی پیامبران می توانند با تجارب شخصی و عرفانی خود با خدا ارتباط یابند و ایمان به جای استوار شدن بر پایه های عقلانی بر نوعی شورمندی، خطر کردن و تصمیم گیری بدون تعقل مبتنی شده است.[5] این امر از پایه های «ایمان گرایی» است که توضیح بیشتر آن ذیل همان عنوان آمده است.

مقاله

نویسنده عبدالله محمدي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
Powered by TayaCMS