دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اوضاع مذهبی سامانیان

No image
اوضاع مذهبی سامانیان

كلمات كليدي : تاريخ، سامانيان، مذهب، تسنن، اسماعيليه، تشيع

نویسنده : حميده سلطاني مقدم

مذهب رسمی دوره سامانی تسنن بود که هم حنفی‌ها و هم شافعی‌ها در ماورءالنهر با آزادی، مذهب خود را داشتند. تعداد حنفی‌ها بیشتر بود. مروج این مذهب در ماروالنهر "خواجه امام‌ ابوحفض‌ کبیر بخاری" متوفی 217(ه.ق) بود؛ "نرشخی" راجع به او می‌گوید: «هم زاهد بود و هم عالم و بخارا به سبب وی قبه ‌الاسلام شده است و سبب آن که اهل بخارا با علم شدند و علم در وی فاش شد ائمه و علما محترم گشتند سبب او بوده است.» امیران سامانی نیز حنفی بودند و بخارا یکی از مراکز عمده مذهب حنفی بود. بعد از آن طرفداران مذهب شافعی بیشتر از دیگران بودند. خراسان و به ‌طور کلى قلمرو حکومت سامانیان‌ در قرن دهم به‌ طور اکثریت و نواحى رى و اطراف آن نیز بر اثر تأثیرات بغداد، حنفى مذهب بوده‌اند و در ماوراء‌النهر که در آغاز امر بیشتر مذهب شافعى رواج داشت بعدا حنفیان سلطه و سیادت معنوى بخصوصى یافتند.[1]

احترام بنیانگذاران سامانی به علما

"بلعمی" از قول "امیر اسماعیل" سامانی نقل کرده است که «هنگامی که او در سمرقند جهت استماع شکایات مردم نشسته بود. "ابوعبدالله بن ‌نصر" فقیه شافعی به نزد وی وارد شد و او برای احترام علم و دین جلو او به پا خاست. بعد از رفتن وی اسحاق برادر اسماعیل او را مورد خطاب قرار داد که تو امیر خراسان هستی مردی از رعایای تو بر تو وارد می‌شود و تو برمی‌خیزی سیاست را با این قیام از بین می‌بری.»[2]

رابطه دولت و علما

«فراى» در کتاب بخارا مى‌نویسد: «پیشوایان روحانى اهل تسنن در بخارا نفوذ و قدرت خاصى داشتند، زیرا پیشوایان اهل تسنن بودند که نخستین بار امیر اسماعیل را به بخارا خواندند... فقهاى شهیر و نامدارى در این دوره ظهور کردند و هر یک از آنان پیروان و شاگردانى داشت. آراء عمومى نقش بزرگى در تصمیمات قضائى بازى مى‌کرد و شکى نیست که اغلب اوقات این آراء عمومى از طریق عدالت و انصاف دور بود، اما عقیده فقها و علماى دینى به صورت یکى از نهادهاى جامعه درمى‌آمد که با حکومت غیر روحانى کوس برابرى مى‌زد. در دوره سامانیان، کارداران دولت و علما، معمولا همکارى نزدیکى داشتند؛ گرچه مردم کم‌کم، پیشوایان روحانى را حامیانى در مقابل ظلم و جور حکومت تصور مى‌کردند. هنگام شورش‌هاى عمومى و تظاهرات مردم، نیز حکومت وقت نمى‌توانست پیشوایان دینى را پشتیبان مطمئنى براى خود تصور کند... بسیارى از علماى دینى رغبتى به قبول منصب قضا نشان نمى‌دادند و حتى وقتى به چنین مقاماتى که انتصاب آن، از طرف مقامات غیر روحانى به عمل مى‌آید، منصوب مى‌شدند، از قبول آن عذر مى‌خواستند...».[3]

دولت امراى سامانى که هیچ وقت از تحت تبعیّت و قبول فرمان روحانى خلیفه بغداد بیرون نرفته بودند و پیوسته خود را مطیع و مجریان اوامر عبّاسیان می‌شمردند. مدّت 110 سال (از 279 وفات نصر تا 389 تاریخ استیلاى ایلک خان بر بخارا) دوام کرد. در طىّ این یک قرن و اندى سامانیان‌ که همه به شعبه تسنّن از مذاهب اسلام عقیده داشتند. با وجود ایرانى بودن، خلیفه عبّاسى بغداد را بر خود امیرالمؤمنین و رئیس روحانى می‌شناختند و در این سیره عینا همان روش طاهریان را دستور زندگانى و امارت قرار داده بودند و به همین علت طبقه روحانیون و علماى دین در ماوراء‌النّهر و خراسان همه وقت از امراى سامانى پشتیبانى می‌کردند برخلاف کسانى که به مذاهب شیعه گرویده بودند و از ترس قدرت سامانیان‌ و علماى اهل سنّت پنهان می‌زیستند مواقعى که فرصتى بدست مى‌آمد با مخالفان امراى سامانى همدست می‌شدند و محرمانه ایشان را به برانداختن این سلسله از امرا دعوت مى‌نمودند.[4]

در دوره سامانیان‌، کارداران دولت و علما، معمولا همکارى نزدیکى داشتند؛ گرچه مردم کم‌کم، پیشوایان روحانى را حامیانى در مقابل ظلم و جور حکومت تصور مى‌کردند. هنگام شورش‌هاى عمومى و تظاهرات مردم، نیز حکومت وقت نمى‌توانست پیشوایان دینى را پشتیبان مطمئنى براى خود تصور کند... بسیارى از علماى دینى رغبتى به قبول منصب قضا نشان نمى‌دادند، و حتى وقتى به چنین مقاماتى که انتصاب آن، از طرف مقامات غیر روحانى به عمل مى‌آید، منصوب مى‌شدند، از قبول آن عذر مى‌خواستند ...»[5]

تشیع

وضع شیعه در قرن چهارم و اوایل قرن پنجم از میان سایر قرون ممتازست، زیرا در این دوره بر اثر غلبه سادات طالبیه و امراى آنان از قبیل اسفار و ماکان و مرداویج و آل بویه قسمت بزرگى از ایران تحت تسلّط دولت‌هاى طرفدار تشیّع یا دولت‌هاى غیر مزاحم نسبت به شیعه قرار داشت. آل سامان هم با شیعه از در مخالفت در نمى‌آمدند و تنها چنان‌که خواهیم دید یک چندى با دعات اسماعیلیه مخالفت می‌کردند و با این حال "نصر بن احمد" خود در شمار طرفداران آنان درآمده و گروهى از درباریان او هم به فاطمیین متمایل شدند و گویا رودکى شاعر نیز یکى از آنان بود چنان که "بلخى" درباره او گفته است:

از رودکى شنیدم استاد شاعران‌ کاندر جهان بکس مگر و جز بفاطمى

و مراد او از فاطمى خلیفه قاهره است.[6]

تشیع از دیگر مذاهب اسلامی بود. پیروانی در ماورالنهر داشت در زمان امارت "نصر بن احمد" برای نخستین باز "ابوالحسن محمد بن یحیی" که نقیب علویان بود از حقوق و ارزاق دیوانی برخوردار شدند و علویان را حرمت می‌نهادند و در بزرگداشت آن‌ها می‌کوشیدند. امیراسماعیل املاکی را برای آنان وقف کرد.[7] این املاک از پرداخت خراج معاف بود. "مقدسی" که در دوره امارت سامانیان به ماورالنهر سفر کرده بود، درباره ارتباط امیران سامان و فقها نوشته است که «امیران سامانی همواره یکی از بزرگترین و وارسته‌ترین فقیهان را به بالا برکشیده، نیازهایشان را برآورده و فتواها را از رای او صادر می‌کنند و با نظر وی کارها را انجام می‌دهند».[8] در زمان نصر بن احمد و امرای پس از او نیز علمای شیعه هم چون "مولف" و "زاهد" و "ابراهیم بن علی کوفی" حرمتی بزرگ داشت.[9] تشیع از دیرباز در نیشابور، مشهد و بیهق پایگاهی معتبر داشت و خاندان‌های علوی بسیاری در آن می‌زیسیتند. "علی بن زید بیهقی" در کتاب‌های خود "لباب‌الانساب" و "تاریخ بیهق" فصولی را به معرفی خاندان‌های برجسته و سادات و مفاخر ایشان اختصاص داده است. "قائن" و "رقه" از شهرهای معتبر سامانی نیز مذهب شیعه داشتند.[10]

قیام شیعی علیه خلافت عباسی

در زمان امیرنصر گروهی از شیعه به مخالفت و قیام علیه عباسیان پرداختند. رهبر این گروه یکی از سادات نیشابور به نام "ابوالحسین محمد بن احمد بن محمد زباری"(339ق) ادیب و شاعر و حافظ قرآن بود. زباری به "العاضد بالله" ملقب شد و چهار ماه خطبه به نام او بود.[11] گفته می‌شود حدود ده هزار نفر از مردم نیشابور با زباری بیعت کردند، لیکن چون هنگام قیام فرا رسید توسط برادرش ابوعلی گرفتار و تسلیم "حمویه بن علی" سپهسالار "امیرنصر بن احمد" شد.[12] زباری در بند به بخارا فرستاده شد و پیروان او شناسایی شدند.[13] وی بعد از یک سال مورد عفو امیرنصر قرار گرفت و مواجب ماهانه‌ای برابر دویست افجه(سکه زر یا سیم) برای او تعیین و با احترام به نیشابور بازگردانده شد.[14]

پس از آن نیز شیعه حرکت‌هایی در مقابله با خلافت انجام داد. "ابویعلی حمزه بن علی" از سادات قزوین در سال 330 به نیشابور آمد. حاکم نیشابور او را به بزرگی حسب و نسب و خردمندی ستوده است. ابویعلی چهره‌ای میانه‌رو بود. مردم خواهان بیعت با او بودند؛ اما او بیعت با مردم نیشابور را قبول نکرد؛ ولی برای سپهسالاران سامانی زمینه بحران شناخته می‌شد؛ مثلا وفتی "ابوعلی محتاج" در سال 337 آهنگ ری کرد؛ ابوعلی را به اتهام این که قصد آشوب دارد بازداشت کرد و او را به نیشابور راند و بعد روانه بخارا کرد. او بعد از چندی آزاد شد و به نیشابور بازگشت.[15]

اسماعیلیان

اسماعیلیان نیز که از اوایل قرن سوم فعالیت خویش را در خراسان آغاز کرده بودند در دوره سامانیان بر فعالیت خویش افزودند آنان موفق شدند که در اواخر قرن سوم هجری "حسین بن علی مرورودی" را که از امرای بزرگ سامانی بود به مذهب اسماعیلی درآورند. مرورودی بعد از مدتی رییس اسماعیلیان خراسان شد و در نتیجه تلاش‌های او بسیاری از مردم نواحی "طالقان" "میمنه" "فاریاب" "غرچستان" و "غور" به کیش اسماعیلی گرویدند. مرورودی در سال 1302(ه.ق) قیامی نافرجام بر علیه "نصر بن احمد سامانی" داد که به قتل وی منجر شد. بعد از مرورودی یکی از علمای اسماعیلی به نام "نسفی" عهده‌دار دعوت در آن منطقه شد. نخشبی موفق شد بسیاری از بزرگان دربار امیرنصر را به مذهب اسماعیل بکشاند. گفته می‌شود نسفی چنان نفوذی بر امیر داشت که خون‌بهای مرورودی را که یکصد و نوزده هزار دینار بود از وی ستاند تا برای "القائم" خلیفه فاطمی مصر بفرستد.[16] اما بعد از مدتی خود امیر، اسماعیلی شد و این مذهب در ماورالنهر آشکار شد. این تغییر کیش ناخشنودی علمای اهل سنت و امرا و لشگریان ترک را در پی داشت. آن‌ها تصمیم گرفتند امیرنصر را کشته و اسماعیلیان را قتل‌ عام کنند، گرچه با اقدام به موقع فرزندش "امیرنوح" توطئه خنثی شد. نوح بعد از بدست گرفتن قدرت به سرکوب و قتل عام اسماعیلیان پرداخت.[17] علی‌رغم این سرکوب، مذهب اسماعیلی هم چنان به حیات خود ادامه داد به گونه‌ای که پس از درگذشت نوح مجددا طرفداران قدرتمندی در قلمرو سامانیان یافت. این مذهب پس از سامانیان در دوره غزنویان به شدت تحت فشار قرار گرفت و بسیاری از طرفداران آن به اعدام محکوم شدند؛ اما با وجود این به حیات خود ادامه دادند. به گونه‌ای که در دوره سلجوقی موفق به تشکیل دولت مستقلی در شمال ایران گردید.

ادیان دیگر

علاوه بر مذاهب اسلامی که در قلمرو سامانیان رواج داشت به دلیل روحیه تساهل و تسامحی که به طور کلی بر سامانیان حاکم بود، امکان حیات سایر ادیان و مذاهب نیز در قلمرو آنان وجود داشت. به طوری که "ابوعبدالله محمد بن جیهانی" وزیر نصر کیش مانوی داشت و "دقیقی" شاعر دربار "منصور بن نوح" و "نوح بن منصور" زرتشتی بود و در تبلیغ دین زرتشتی شعر می‌سرود. صرف‌نظر از مانویان و زرتشتیان تعداد زیادی بودایی، یهودی؛ مسیحی، یهودی و نیز شماری از خرمدینان و سپید جامگان نیز در قلمرو سامانیان می‌زیستند.[18]

مقاله

نویسنده حمیده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS