دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

داستان تکراری قالب تکراری | نگاهی به سریال «زمانه»

این مجموعه، مانند بسیاری از کارهای تلوزیون ضعف ها و نقطه قوت هایی دارد. می توان گفت مسئله عشق و ازدواج پنهانی مهمترین ایده این سریال است. اینکه ما دغدغه ها و مشکلات مردم و جامعه را به صورت عامه پسند و در رسانه ملی مطرح کنیم...
داستان تکراری قالب تکراری | نگاهی به سریال «زمانه»
داستان تکراری قالب تکراری | نگاهی به سریال «زمانه»

نویسنده: زینب علیزاده لوشابی

این مجموعه، مانند بسیاری از کارهای تلوزیون ضعف ها و نقطه قوت هایی دارد. می توان گفت مسئله عشق و ازدواج پنهانی مهمترین ایده این سریال است.
 اینکه ما دغدغه ها و مشکلات مردم و جامعه را به صورت عامه پسند و در رسانه ملی مطرح کنیم و احیاناً راه حلی برای حل آن ها ارائه دهیم خوب است اما عشق و ازدواج فقط یکی از مشکلات مردم جامعه است، ولی در بیشتر سریال های تلوزیون شده است تنها دغدغه جامعه ما.
متاسفانه کارگردان و نویسنده در این سریال سعی نکرده اند جلوه ای تازه به قالب تکراری داستان های عشقی بدهند. مخصوصا که از چهره تکراری حمید گودرزی در نقش یک عاشق پولدار استفاده شده است.
این سریال چند شخصیت اصلی دارد.
بهزاد. یک جوان تحصیل کرده و امروزی که در کودکی پدرش را از دست داده و زیرپرو بال عمو و خانواده اش بزرگ شده است و بعد از بیست سال می فهمد پدرش توسط عمویش به قتل رسیده است. در طی این ماجراها و نیز فاصله گرفتن از عمو و طرح شکایت علیه او، عاشق دختری می شود که کارهای حقوقی شرکتش را انجام می دهد و بدین وسیله به آرزوی عمویش در ازدواج با دخترعمویش پشت پا می زند.
 ارغوان. دختری که در یک خانواده به قول خودش فقیر و محروم از داشتن پدر زندگی می کند اما درس خوانده و برای خودش وکیل شده است. او در دفتر یک وکیل باتجربه کار می کند و کمک خرج خانواده است. ارغوان با آشنا شدن با بهزاد و ابراز عشق او و نیزمخالفت های خانواده هایشان، تصمیم به ازدواج پنهانی با بهزاد می گیرد.
بهار. دختر حسام و دخترعموی بهزاد است که از بچگی او و بهزاد را برای هم نشان کرده اند و برخلاف بهزاد، که علاقه ای به او ندارد، او دلش پیش بهزاد است. حتی وقتی بهزاد می گوید علاقه ای به تو ندارم باز از فکرش بیرون نمی آید، اما با آرش نامزد می کند. او سه ماه با آرش ارتباط دارد و به قول خودش آرش روزی ده بار به او زنگ می زند و بعد از این همه مدت، بهار می فهمد که دلش با او نیست و با اشک و بعض به عمه اش می گوید که نمی تواند اینقدر خودخواه باشد و به او نوید دنیایی را بدهد که سال هاست منتظر دیگری است!
حسام. عموی بهزاد و پدر بهار و صاحب یک کارخانه بزرگ است. او بیست سال پیش مال و اموال برادرش را از چنگش درآورده در یک به قول خودش تصادف، برادرش یعنی پدر بهزاد را کشته است و بعد بیست سال، بهزاد به واسطه یکی از مدیران کارخانه که حسام از کارخانه بیرونش کرده  قضیه را می فهمد. صحنه تصادف که در طی فیلم بارها تکرار می شود به علاوه دیالوگ های آن، خیلی ساختگی و اغراق شده طراحی شده است. جالب است که در فیلم هیچ اشاره ای به عذاب وجدان او در این بیست سال نمی شود، انگار وجدانش فقط با حرف های بهزاد تحریک شده و درد گرفته است و سپس موجب کوری اش شده و بعد که اعتراف می کند بینایی اش برمی گردد.
منوچهر. از میان همه شخصیت ها به نظر می رسد شخصیت منوچهر، داماد خانواده حبیب خیلی خوب ساخته و بازی شده است. آدمی که حاضر است همه چیز را فدای منفعت شخصی خودش کند. او حتی وقتی بیکار می شود حاضر نیست از خودش مایه بگذارد و دنبال کار برود او همه چیز و همه کس را برای خود و در خدمت خودش می خواهد و در این بین حتی اجازه می دهد دیگران شخصیت  او را له کنند اما  چیزی را که می خواهد، بدون زحمت، بدست بیاورد. او که به همراه بهزاد و مادرش در خانه آن ها زندگی می کند، حرمت و شخصیتی برای خودش قائل نیست و بخاطر سود خودش به راحتی زیراب دیگران را می زند.
نگار. دختر کوچک حسام و خواهر بهار است که ظاهرا به روانشناسی علاقه دارد و در این رشته درس می خواند. برجسته ترین نکته ای که از او در این سریال می بینیم، استفاده او از اصطلاحات روان شناسی آن هم به گونه ای است که شوق او را نشان نمی دهد بلکه خواننده از طرز استفاده او از این اصطلاحات و به گونه های مختلف تکرار آن ها در هر موقعیتی، منزجر می شود. کارگردان احتمالا قصد داشته به این صورت نگار را شخصیت پردازی کند و نشان دهد که او چند واژه یادگرفته و شوق استفاده از اطلاعاتش را داد اما درین باب اغراق شده است.

نگاهی به بعضی صحنه های فیلم
وقتی بهزاد می خواهد علاقه خودش را به ارغوان اعلام کند می گوید: «من به شما علاقه دارم. شما که مثل بعضی دخترها نیستید که تا کسی بهشان می گویند بهت علاقه دارم اونام می گن مامانتو وردار بیار خواستگاری؟ »و ارغوان هم جواب می دهد: «اتفاقا هستم». با این دیالوگ ما حس می کنیم که بهزاد جزو پسرهایی نیست که با چند بار دیدن دختری بخواهد ازش خواستگاری کند، اما بعد بسرعت این اتفاق می افتد و با خانواده اش برای خواستگاری به خانه آن ها می روند. از طرفی، ارغوان هم که می گوید اتفاقا از آن دخترها هستم، قبل از ازدواج بارها و بارها با بهزاد بیرون می روند. و این نشان می دهد که دیالوگ ها در خدمت شخصیت پردازی نوشته نشده است.
تصمیم به ازدواج پنهانی از سوی بهزاد و ارغوان، یک تصمیم احساساتی و خام است که از فردی با تجربه مدیرعاملی یک شرکت و دختری با تجربه وکیل بودن و سروکارداشتن با مسائل حقوقی، و نیز داشتن خانواده ای سنتی وتقریبا پایبند به مسائل مذهبی و سنتی بعید به نظر می آید.
ارغوان قبل از اینکه به صورت پنهانی با بهزاد ازدواج کند، قضیه را به برادرش سینا می گوید. اما درطی داستان هیچ وقت مشخص نمی شود کارکرد این که ارغوان این مسئله را با سینا درمیان می گذارد، چیست. واکنش سینا هم بعد از شنیدن تصمیم خواهرش مبنی بر ازدواج پنهانی با بهزادی که خانواده اش آن همه بدو بیراه در جلسه خواستگاری نثار ارغوان و خانواده اش کردند، جالب است: « من جلوتو نمی گیرم، فقط مواظب باش دیگه. امیدوارم بدونی داری چیکار میکنی» این واکنش یک برادر نسبت به خواهرش، آن هم پسری که در یک خانواه مقید و سنتی زندگی می کند واقعگرایانه به نظر نمی رسد و معتاد بودن او هم این نوع برخورد را توجیه نمی کند.
بعضی صحنه ها طوری طراحی شده اند که به نظر می رسد فکری در پشت آن وجود نداشته است. مثلاً بعد از اینکه سه ماه است بهزاد به طور مخفیانه با ارغوان زندگی می کند و شب ها دیر می آید وناهار و شامش را با او می خورد، یک شب که مثل همیشه دیر به خانه می آید خواهرش مشکوک شده و به مادرش می گوید که بهزاد تازگی ها رفتارش مشکوک است و شب ها دیر می آید و بعد هم می گوید شام خورده ام و...   تازه بعد از این همه مدت مادرش نگران می شود و یادش می افتد که دخترش راست می گوید و همان لحظه به دامادش دستور می دهد که از فردا دنبال بهزاد برود و سر از کارش در بیاورد. یعنی اگر دخترش قضیه را به او گوشزد نمی کرد، مادری که همه چیزرا باید زودتر از همه بفهمد، حالا حالاها نمی فهمید رفتار پسرش عادی نیست.

منبع:فیلم نوشتار

مقاله

نویسنده زینب علیزاده لوشابی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
Powered by TayaCMS