دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سنت از نظر لغت و اصطلاح

No image
سنت از نظر لغت و اصطلاح

نویسنده : محمد محسن مردانی

كلمات كليدي : فرق، مذاهب، فرق غيرشيعي، اهل سنت، عقائد اهل سنت

لغت دانان، معانى گوناگونى براى سنت بر شمرده­اند، که برخى از آنها عبارت است از:

1. دوام و استمرار: طبق این معنا، سنت یعنى ادامه دادن. این معنا از گفتار اعراب گرفته شده­است که مى­گویند: سنّت الماء اذا والیت فى صبّه، عرب به ریزش پیاپى آب سنت مى­گوید.

2. راه و روش پسندیده: طبق این معنا، هر جا واژه سنت مطلق و یا با قید حسنه به کار رود، به معناى شیوه و روش نیکو است و براى این که شیوه نادرست و ناپسند را افاده کند، باید مقید به قید سیّئه شود.[1]

3. راه و روش[2] بنابر این معنا، به روشى که مردم از آن پیروى کنند و براى آنان به صورت عادت در آمده باشد (چه نیکو و چه ناپسند) سنت گفته مى­شود. در قرآن و روایات این دو معنا آمده­است و به رویه خوب و حسنه، سنت گفته می­شود، مانند: وَ یَهْدِیَکُمْ سُنَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ[3] و هم به طریقه و روش سیئه و اشتباه اطلاق شده­است، مانند: لا یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ قَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلین.[4] از امام باقر(ع) روایت شده­است که فرمودند: هر کس سنت حسنه­ای را پایه گذاری کند تمام کسانی که این سنت را بجا می­آورند، این شخص در ثواب آنها شریک است، بدون اینکه از ثواب آنها چیزی کم شود و اگر کسی سنت سیئه­ای را پایه گذاری کند وی در تمام گناهان آنها شریک است، بدون آنکه از گناهان آنان چیزی کم شود.[5] گاهی نیز این سنت به خدا نسبت داده می­شود مانند: سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِکَ الْکافِرُونَ.[6]

سنت در اصطلاح

سنت در اصطلاح به معانی مختلفی آمده­است که عبارتند از:

1. سنت در نزد محدثین قرون نخستین اهل سنت، به مفهوم آثار پیامبر(ص)، صحابه و تابعین بود که به آنان اصحاب اثر می­گفتند و از زمان شافعی تا کنون سنت به قول و فعل و تقریر پیامبر اطلاق می­شود[7] اما در بین شیعه به قول و فعل و تقریر معصوم(ع) اطلاق می­شود.[8]

2. در فقه به معنای استحباب به کار می­رود یعنی الزام و طلب غیر اکید مولا.[9]

3. معنای دیگر سنت در مقابل بدعت است و منظور از این سنت عملی است که مطابق عمل صاحب شریعت باشد.

4. گاه سنت در کتب اصحاب حدیث به معنای عمل صحابه هم آمده­است.

5. سنت به معنای حقایق همه جایی و همیشگی یا حکمت جاودان هم آمده­است که این معنا البته هیچ ربطی به اهل­سنت بلکه اسلام ندارد.[10]

ظهور اصطلاحی سنت

باز شناسی مفهوم سنت از نظر لغت و اصطلاح بیان شد.در نتیجه می­توان گفت که لفظ اهل­سنت از ابتدا بر گروه عامه مسلمانان اطلاق نمی­شده، بلکه از زمان احمد بن­حنبل این لفظ کم­کم بر اهل­سنت شایع و بعد هم بصورت مطلق بر این گروه گذارده شد.چنانکه که احمد بن­حنبل پیوسته مطرح می­کرد:السنه عندنا آثار رسول الله و اصول­السنه التمسک بما کان علیه اصحاب رسول­الله[11](سنت نزد ما آثار رسول خدا است و اصول سنت تمسک به چیزهایی است که اصحاب پیامبر بدانها معتقد بودند).پیروان احمد بن حنبل کم­کم لفظ اهل­سنت را برای خود استعمال کردند و غلبه استعمال این لفظ بر دیگر الفاظ باعث کنار رفتن الفاظ دیگر برای اهل سنت شد.

تعاریف اهل ­سنت

از مجموع تعاریف متعدد و مختلفی که از اهل­سنت شده است امروزه ما اهل­سنت را می­توانیم از دو منظر بیرونی و درونی که همان تعاریف شیعی از اهل­سنت و تعاریف سنی از اهل­سنت است، تعریف نماییم.تعریف بیرونی که از اهل­سنت می­توان مطرح کرد عبارت است از: کسانی که شیخین را بر امیرالمومنین علی(ع)در خلافت افضل می­دانند و تعریف درونی که می­توان ارائه داد این است که اهل­سنت کسانی هستند که اصول اعتقادی خاص اهل­سنت را پذیرا باشند. که این اصول اعتقادی طبق بیان احمد ابن­حنبل عبارت است از:

1. تمسک و اقتدا به آن چیزهایی که اصحاب رسول خدا به آن اعتقاد داشته و عمل می­کردند و اقتدا به اصحاب رسول خدا و ترک کردن بدعت؛ زیرا هر بدعتی ضلالت است و ترک کردن خصومات و عدم همنشیی با اهل­گناه و ترک جدال و مراء در مسائل دین. سنت نزد اهل­سنت یعنی آثار رسول خدا. این سنت، قرآن را تفسیر می­کند و راهنمای قرآن است. در این سنت قیاس باطل است و برای سنت تمثیل آورده نمی­شود و با عقل هم قابل درک نیست و این چیزی نیست مگر تبعیت محض و ترک کردن هوی و هوس.

2. از سنتهای لازمه و حتمی برای یک اهل­سنت که اگر نداشته باشد ایمانش قبول نمی­شود: ایمان به قدر است هم خیرش و هم شرش و تصدیق به احادیثی که در رابطه با قدر آمده­است. در این باره نباید بپرسد چرا؟ و چگونه؟ نه با کسی مخاصمه کند نه به مناظره بپردازد؛ بخاطر اینکه کلام درباره قدر و روئیت و قرآن از مکروهاتی است که از آن منع شده­ایم.بلکه فقط باید تصدیق کند و به آن ایمان داشته باشد.مثل ایمان به روئیت خدا که در این باره فقط باید ایمان بیاورد و هیچ قسمتی از آن را انکار نکند.

3. اعتقاد به اینکه قرآن کلام خدا است ولی مخلوق نیست و قدیم است و چیزی از آن خلق نشده­است[12] و هیچ وقت در این باره مناظره مکن و در این باره اگر کسی بگوید:«نمی دانم قرآن مخلوق است یا مخلوق نیست و فقط می­گویم این کلام خداست» این شخص اهل بدعت است و فقط صحیح این است که گفته شود قرآن کلام خداست و مخلوق نیست.

1.از جمله اعتقادات اهل­سنت، ایمان به این است که خدا در روز قیامت دیده می­شود و در احادیث صحیح (نزد اهل­سنت)نیز این کلمات دیده می­شود.

2.اعتقاد و ایمان به ترازو و سنجش اعمال بندگان در قیامت.

3.ایمان به حوض و اینکه در قیامت پیامبر اسلام(ص)حوضی دارد که امت در کنار آن جمع می­شوند، عرضش همانند طول پیمودن یکماه مسیر است و ظرفهای آن به عدد ستارگان آسمان است.

4.اعتقاد به عذاب در قبر و اینکه اموات در قبرهایشان مورد سوال و جواب قرار می­گیرند و از ایمان و اسلام و پروردگار و پیامبرشان سوأل می­شوند و دو فرشته نکیر و منکر نزد او می­آیند به هر صورتی که خدا بخواهد و اراده نماید.

8. ایمان به شفاعت نبی(ص) و اینکه عده­ای که در آتشند، شفاعت می­شوند و از آتش بیرون می­آیند و در آبی که نزدیک درب بهشت است خود را شستشو می­دهند تا اثر آتش از بین برود آنطوری که خدا می­خواهد.

9.اعتقاد به اینکه دجال می­آید در حالیکه بین دو چشمش نوشته شده:کافر و اینکه حضرت مسیح نازل می­شود ولی او را در دروازه لد[13] خواهند کشت.

10. ایمان ترکیبی است از قول و عمل؛ بنابراین ایمان کم و زیاد هم می­شود.

11. هیچ یک از اعمال نیست که ترکش موجب کفر شود مگر نماز. پس هر کس نماز را ترک کند کافر بوده و کشتنش حلال است.

12. اعتقاد به اینکه بهترین این امت بعد از پیامبر(ص) ابوبکر است، بعد از او عمر بن الخطاب و بعد از او عثمان بن عفان هستند. بعد از اینها 5 تن دیگر اصحاب شورا یعنی علی بن ابیطالب(ع) و زبیر و طلحه و عبد الرحمن بن عوف و سعد ابن ابی وقاص، که تمام اینها صلاحیت خلافت را داشتند.

13.اطاعت و تبعیت از خلفاء و حاکمانی که رهبری جامعه را به عهده گرفته­اند و مردم به خلافت آنها رضایت داده­اند، حتی کسی که به زور شمشیر و ظلم، خلیفه شده باشد.

14.جهاد و همراهی در جنگ با خلیفه مسلمین نباید ترک شود خواه آن امیر عادل و نیکوکار باشند یا فاجر و بدکار و کسی نباید نسبت به خلفای گذشته طعن بزند و بدگویی از عمل آنها بکند. دادن زکات به حکومت آنها جایز است، چه حکومت عادل باشد یا فاسق.

15.نماز جمعه پشت سر خلیفه مسلمین جایز است و اعاده نمی­خواهد و اگر کسی اعاده کند بدعت گذار در دین است و مخالف سنت؛ زیرا سنت این است که با خلیفه یا نماینده او نماز خوانده شود و اعاده هم لازم نیست.

16. هر کسی که بر علیه خلیفه مسلمین قیام کند از جرگه مسلمانان خارج است و با آثار رسول الله مخالفت کرده­است و اگر در این حالت بمیرد به مرگ جاهلی از دار دنیا رفته­است.بنابر این قتل حاکم و قیام بر علیه او برای هیچ کس حلال نیست و هر کس این کارها را انجام دهد بر غیر سنت عمل کرده و اهل بدعت است.

17. اعتقاد به اینکه کشتن راهزنان و خوارج که تعرض به جان و مال مردم می­کنند جایز است.

18.هرکس که بمیرد در حالیکه کافر باشد، خداوند او را عذاب کرده و نمی­بخشد و هر کس که بمیرد در حالیکه از گناهانش توبه نکرده مستحق عقوبت است و کارش به دست خداست، اگر خدا خواست عذابش می­کند و اگر خواست می­بخشد. هر کسی در حال اقامه حد بر او بمیرد همین اقامه حد کفاره­اش است و اگر کسی بمیرد در حالیکه گناهی کرده که موجب عذاب است و توبه هم کرده باشد و دوباره انجام نداده باشد خداوند توبه­اش را می­­پذیرد و گناهانش را عفو می­کند.

19. اعتقاد به اینکه رجم حق است برای کسی که زنای محصنه کرده­است و اعتراف کرده یا شاهد برعلیه او هست.پیامبر اسلام(ص) و هم خلفاء راشدین رجم را اجرا کردند.

20. هر کس که از یکی از صحابه بدگویی کند یا بغض او را در سینه داشته باشد، اهل بدعت است مگر اینکه بر تمام صحابه رحمت فرستد و در قلبش همه صحابه را دوست داشته باشد.

21.نفاق همان کفر است و منافق به خدا کافر شده و غیر خدا را می­پرستد ولی در ظاهر اسلام را پذیرفته مثل منافقینی که در زمان پیامبر اسلام(ص) بودند.

22.اعتقاد به اینکه دوزخ و بهشت خلق شده­اند همانطوری که در روایات پیامبر اسلام(ص ) آمده­است : داخل در بهشت شدم و قصری را دیدم.[14]

23.هر کسی از اهل قبله (مسلمانان) بمیرد در حالیکه موحد بوده­است بر او نماز خوانده می­شود و برایش استغفار می­شود و بخاطر گناهانی که انجام داده (بزرگ یا کوچک) نماز بر او یا استغفار برایش ترک نمی­شود.[15]

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق
جایگاه در درختواره اثنا عشریه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS