دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شورای اول نیقیه The first Council of Nicaea

No image
شورای اول نیقیه The first Council of Nicaea

كلمات كليدي : شوراي نيقيه، كنستانتين، الكساندر، آريوس، يگانه پرستي، شوراي اورشليم

نویسنده : محمد ضياء توحيدي

جامعه‌ی مسیحیت نخستین، به خاطر آنکه همواره تحت فشار حاکمان بت‌پرست بود، کمتر فرصت بحث و بررسی در مورد عقاید دینی و حتی اصول عقیدتی را یافته بود. با به قدرت رسیدن کنستانتین در اوایل قرن چهارم و اعلام آزادی مسیحیت به عنوان یکی از ادیان امپراتوری، مسیحیان مجال آن را یافتند که به مذاکرات عقیدتی در مورد اصول دینی و ایمانی بپردازند.

یکی از مهمترین و اولین مباحث بحث‌برانگیز، موضوع جایگاه الهیاتی حضرت مسیح بود. در این دوره، عقاید بسیار مختلفی در مورد جایگاه آن حضرت وجود داشت.

برخی به واسطه‌ی ادیان شرک‌آلود و بت‌پرستانه‌ی موجود در امپراتوری، بر این باور بودند که حضرت عیسی نیز یکی از خدایان پرشمار است. برخی نیز حضرت عیسی را خدایی در مرتبه‌ی خدای یهودیان می‌دانستند و با استناد به برخی از فقرات عهد جدید، آن حضرت را پسر خداوند می‌دانستند. برخی دیگر بر این باور بودند که حضرت عیسی تنها پیامبری از پیامبران الهی است و بر یگانگی خداوند تأکید می‌ورزیدند.[1]

بروز این اختلافات و نزاع‌ها، امپراتور را به وحشت انداخت و او را به این فکر واداشت تا شورایی متشکل از رهبران مسیحی تشکیل داده، این نزاع‌ها را پایان بخشد.

به قدرت رسیدن کنستانتین و اعلام آزادی مسیحیان

کنستانتین (274 – 337 میلادی) فرزند نامشروع یک فرمانده نظامی رومی و یک زن مسیحی بود. کنستانتین در سال 312 مدعی آن شد که در خواب، صلیبی را دیده و این عبارت را مشاهده کرده که «با این علامت پیروز شو». البته همانگونه که خود مسیحیان نیز ذکر کرده‌اند هدف او از کمک کردن به کلیسا، مصلحت‌اندیشی و استفاده از وحدت جامعه در جهت منافع حکومتش بوده است. به هر حال او در سال 313 آزادی مذهب را اعلام کرد.[2]

به دنبال اعلام آزادی مسیحیت و رسمی‌شدن آن، مسیحیان که تا پیش از این به خاطر فشارهای حاکمان ستم‌پیشه کمتر فرصت بحث در مورد عقاید دینی را یافته بودند، به مباحث عقیدتی روی آوردند.

بروز نزاع عقیدتی در میان مسیحیان

یکی از مهمترین نزاعها در این دوره، نزاع میان طرفداران مسیحیت پولسی و موحدان بود. آریوس (متولد حدود 256 میلادی) که کشیش کلیسای اسکندریه و اصالتا از اهالی لیبی بود، ضمن پذیرش برتری حضرت عیسی بر سایر مخلوقات، تقدم خلقت وی پیش از تمامی موجودات و نیز خلق جهان توسط حضرت عیسی؛ اظهار می‌داشت که حضرت عیسی را می‌توان خدا نامید اما او در حقیقت خدا نیست زیرا از لحاظ ذات و جوهر با خداوند متفاوت است و قدرت خویش را نیز از لطف الهی دریافت کرده است.[3]

در طرف مقابل، الکساندر اسقف اسکندریه و طرفدارانش قرار داشتند که بر الوهیت حضرت عیسی تأکید می‌ورزیدند.

کنستانتین به درستی دریافت که این اختلافات به سست‌شدن پایه‌های حکومت وی خواهد انجامید. در این زمان وی نامه‌ای برای دو طرف نزاع نگاشت و در آن چنین نوشت:

«من فرض را بر آن گذاشته بودم که اندیشه‌هایی را که همه‌ی مردم از خدایان دارند به یک شکل واحد بازگردانم زیرا قویا حس می‌کردم اگر بتوانم مردم را متقاعد سازم که دراین‌باره متحد شوند اداره‌ی امور عامه به طور قابل ملاحظه‌ای آسان خواهد شد... ظاهراً علت این مجادلات، پوچ به نظر می‌رسد و در خور چنین معارضات تند نیست. تو الکساندر، اگر می‌خواستی بدانی کشیشانت درباره‌ی یک مسئله‌ی حقوقی یا حتی درباره‌ی جزئی از مسئله‌ای که هیچ اهمیتی ندارد چگونه فکر می‌کنند؛ و تو آریوس، اگر چنین افکاری داشتی می‌بایست سکوت می‌کردی... لزومی نداشت که این مسایل را به میان مردم بکشانید زیرا اینها مسائلی است که فقط بیکاری محرک آنهاست... کارهایی است احمقانه در خور کودکان بی‌تجربه، نه شایسته‌ی کشیش‌ها»[4]

نامه‌ی کنستانتین، مؤثر واقع نشد. او که خود را رسول خاص حضرت عیسی می‌دانست[5] تصمیم گرفت تا شورایی را با حضور رهبران مسیحی بر پا دارد. هدف از تشکیل این شورا آن بود که قانون‌نامه‌ی ایمانی جامعی برای تمام مسیحیان وضع شود و این قانون جای اعتقادنامه‌های محلی گوناگون موجود را بگیرد و از این طریق، از بروز اختلافات عقیدتی جلوگیری شود.[6]

تشکیل شورای نیقیه

در نهایت، در سال 325 میلادی، این شورا تشکیل گردید؛ شورایی که بعدها بنام "شورای اول نیقیه" (325 میلادی) معروف گشت.

در این مجمع، بیش از سیصد اسقف مسیحی[7] (که نام دویست و بیست تن از آنان، امروزه در دست ماست) شرکت کردند.[8]

البته اکثریت قریب به اتفاق اسقفهای حاضر در این شورا از مشرق زمین بودند و از اسقفهای غربی تنها چند نفر حضور داشتند. کیکیلیان[9] از اهالی کارتاژ، اسقفی از کالابریا (در جنوب ایتالیا)، دو کشیش به نمایندگی از اسقف روم "سلوسترس)، یک اسقف از فرانسه و در آخر "اوسیوس" که اسقف قرطبه بود.[10]

همچنین دو طرف اصلی نزاع نیز در این شورا حضور یافتند. شخص آریوس به عنوان نماینده‌ی دیدگاه توحیدی و آتاناسیوس که یکی از شاگردان الکساندر بود به نمایندگی از طرف وی و به عنوان طرفدار دیدگاه عیسی‌خدایی در این شورا حاضر شدند.

ریاست کنستانتین بر این شورا

عجیب آنکه جناب امپراتور هم با وجود آنکه تعمید نیافته بود در این شورا حاضر شد و حتی مدیریت این شورا را در دست گرفت.[11] وی حتی با کمال بی‌شرمی حق داوری و قضاوت در امور مطرح‌شده را به خود اختصاص داد.[12]

بی‌اطلاعی اکثر حاضران از محور بحث

البته جالب آن بود که اکثریت حاضران در شورا از این نزاع چیزی سر در نمی‌آوردند. ویلیام میلر، نویسنده متعصب مسیحی در این مورد می‌نویسد: «تنها چند نفر مخالف آریوس بودند و چند نفر هم از وی طرفداری می‌کردند. بقیه‌ی حاضران اصلا موضوع بحث را نفهمیده بودند و تنها منتظر آن بودند که یک طرف غلبه یابد تا از وی حمایت کرده!، نزاع را پایان دهند».[13]

تنظیم قانون‌نامه‌ی ایمانی و گنجاندن عبارت "همذات" به خواسته‌ی کنستانتین

در این شورا، ائوسبیوس قیصری (عالم و مورخ شهیر قرن چهارم) قانون‌نامه‌ی ایمانی را تنظیم کرد که مورد قبول این شورا قرار گرفت. همچنین به خواسته‌ی کنستانتین و مشورت "اوسیوس"، صفت Homoousios به معنی "هم‌ذات" نیز به این قانون‌نامه افزوده گردید.[14]

به هر حال در شورای نیقیه دیدگاه مسیح‌پرستی بر دیدگاه یگانه پرستی فائق آمد. در این شورا تصویب شد که پسر نیز همانند پدر، ازلی است و دیدگاه آریوس که معتقد به حدوث پسر بود و تنها پدر را ازلی و قدیم می‌دانست مردود شناخته شد.[15]

متن اعتقادنامه

«ما به یک خدا اعتقاد داریم، پدر، قادر مطلق، خالق تمام چیزهای مرئی و نامرئی.

و به یک ارباب عیسی مسیح، فرزند خدا، مولود از پدر، تنها مولود، که از ذات پدر است، خدا از خدا، نور از نور، خدای حقیقی از خدای حقیقی، همذات با پدر (homoousios) که به واسطه‌ی او همه چیز به وجود آمد: اشیاء آسمانی و زمینی. کسی که به خاطر ما انسانها و به خاطر رستگاری ما فرود آمد و متجسد گردید، انسان گردید، متحمل مشقت گردید (و کشته شد) و در روز سوم (از مرگ) برخاست. به آسمان صعود کرد، (در آینده) باز خواهد گشت تا مردگان و زندگان را داوری کند.

و (نیز اعتقاد داریم) به روح القدس.

اما آنان که می‌گویند: "زمانی بود که او (پسر) نبود" و "پیش از آنکه او زاییده شود وجود نداشت" و اینکه "او از عدم به وجود آمد" یا ادعا می‌کنند که پسر خدا دارای ذات یا جوهری متفاوت (با پدر) است یا اینکه در معرض تغییر و دگرگونی است، مورد لعنت کلیسای جامع و رسولی هستند».[16]

دیگرمحورهای مورد بحث در این شورا

البته در این شورا مسائل دیگری نیز مورد بررسی قرار گرفت. از جمله این مسائل می‌توان به بحث ممنوعیت ازدواج برای اسقفها و کشیشان اشاره کرد. اسقفهای حاضر پیشنهاد کردند تا قانون منع ازدواج برای روحانیون تصویب گردد و کسانی هم که متأهل هستند می‌بایست از همسران خویش جدا شوند اما بفنوطیوس به مخالفت با این پیشنهاد پرداخت و اظهار داشت که الزام به تجرد کاری دشوار است و به مصلحت کلیسا نیست. تنها همین مقدار که ازدواج مجدد ممنوع گردد کافی است و الزام متأهلان به ترک همسرانشان کاری درست نیست. البته این رأی بنفوطیوس در حالی بود که خود او مجرد بود و هرگز ازدواج نکرده بود. به هر حال نظر وی مورد پذیرش قرار گرفت و قانون منع ازدواج روحانیان مورد تصویب قرار نگرفت.[17]

دستور امپراتور به قلع و قمع مخالفان

پس از پایان یافتن شورا، امپراتور دستور داد تا تمامی نوشتجات آریوس سوزانده شود و مجازات پنهان نگاه‌داشتن آنها اعدام باشد.[18] از این پس، طرفداران دیدگاه توحیدی مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. آریوس در این باره می‌نگارد: «ما به این دلیل،‌تحت آزار و جفا هستیم که می‌گوییم وجود پسر دارای ابتدا و آغاز است... و نیز می‌گوییم او از نیستی آفریده شد».[19]

نزاع بر سر مصوبات این شورا و تغییر نظر کنستانتین!

با وجود تمام این آزار و اذیتها، مصوبه‌ی نیقیه هرگز مورد اتفاق کامل قرار نگرفت و به زودی مجادلات فراوانی در مورد آن در گرفت و بسیاری با عبارت "همذات" در این قانون‌نامه مخالفت کردند زیرا اثری از این آموزه در کتاب مقدس دیده نمی‌شد.

اندکی بعد، اکثریت روحانیان شرقی - به جز آتانسیوس که اسقف اسکندریه بود – این عبارت را مردود شناختند و کنستانتین نیز که می‌خواست نظر اسقفهای شرقی را لحاظ کرده باشد، دیدگاه خود را تغییر داد. آتانسیوس هم به خاطر مخالفت خویش به منطقه‌ای در مرز آلمان تبعید گردید.[20]

بازگشت آریوس از تبعید و تمایل جامعه‌ی مسیحی به عقاید آریوسی

پس از سه سال یعنی در سال 328 میلادی آریوس از تبعید بازگشت و به تبیین دیدگاه خویش پرداخت.

از این زمان به بعد بود که کنستانتین گاه طرف او را می‌گرفت و گاه دیدگاه مخالفانش را برتری می‌داد. اندکی بعد و در سال 335 میلادی، شورایی در اورشلیم تشکیل شد که با حمایت ائوسبیوس اسقف قیصریه و نیز ائوسبیوس اسقف نیکومدیا به نفع دیدگاه آریوس رأی داده و دیدگاه مسیح‌پرستان را مردود شناخت.[21]

چندی بعد و در سال 351 مسأله از این هم حادتر گردید و دیدگاه آریوسی به عنوان دیدگاه صحیح مطرح گردید و چنانکه هیرونیموس می‌گوید «تمامی مسیحیان به عقیده‌ی آریوسی متمایل شدند».[22]

در زمان امپراتور قسطنیوس نیز به شدت از دیدگاه آریوسی‌ها طرفداری گردید و تمامی کلیساها به پیروان مکتب آریوسی تحویل داده شد و مقام اسقفی اسکندریه نیز در سال 357 میلادی به یکی از پیروان این مکتب سپرده شد.[23]

البته این عقیده نهایتا در شورای قسطنطنیه در سال 381 مردود شناخته شد و همان دیدگاه شورای نیقیه در این شورا مورد تأکید قرار گرفت.[24]

مقاله

نویسنده محمد ضياء توحيدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
Powered by TayaCMS