دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

علوم حدیث

No image
علوم حدیث

كلمات كليدي : علوم حديث، جرح و تعديل، رجال الحديث، مختلف الحديث، علل الحديث، غريب الحديث، ناسخ الحديث ، درايةالحديث، فقه الحديث، تراجم، مشيخه شناسى

علوم حدیث

از جمله دانشهاى اسلامى که فواید و برکات بسیارى در علوم و معارف اسلامى و بویژه فقه داشته است، علوم حدیث مى باشد. ولى با تأسف باید گفت که به گفته مرحوم مامقانى، در زمانهاى اخیر، این حرکت علمى کند شده است، تا آنجا که این علوم به دست فراموشى سپرده شده از علوم غریبه به شمار مى آیند .

اقسام علوم حدیث

مباحث مربوط به حدیث و سنّت، با گذشت زمان به دانش هاى گوناگونى منتهى و منشعب شد. صبحى صالح در این باره مى نویسد:

مباحث مربوط به دانش حدیث، در مرحله اوّل شکل گیرى، انواع گوناگونى داشته و در عین کثرت مباحث، در موضوع و نتیجه و روش از همدیگر جدابودند. با زیادشدن تدوین و تصنیف حدیث، هر عالمى به بخشى از مباحث حدیث روى آورد و درنتیجه، علوم مربوط به حدیث فراوان شد …

وى سپس از میان علوم مربوط به حدیث، شش علم را برمى شمارد و درباره تعریف و نتیجه و کتاب‌هاى آن علم، بحث مى کند. آن شش علم عبارتند از: 1ـ علم جرح و تعدیل، 2ـ علم رجال الحدیث، 3ـ علم مختلف الحدیث، 4ـ علم علل الحدیث، 5ـ علم غریب الحدیث، 6ـ علم ناسخ الحدیث ومنسوخه.

اهمّ علوم حدیث

بیشتر صاحب نظران، تمامى مباحث مربوط به حدیث را تحت سه عنوان اصلى، بحث مى کنند:

الف ـ درایةالحدیث

بسیارى از لغت شناسان، درایه و علم را مترادف دانسته اند؛ اما «درایه» آگاهى بر تمامى شئون و جهات معلوم است و از طرفى، وزن «فعالة» مفید اشتمال مى باشد. این جهت، سبب مى گردد که درایه با معناى علم تفاوت داشته باشد. شاید بتوان گفت: «درایه هنگامى به کار برده مى شود که آگاهى پس از شک و تردید حاصل گردد».

شیخ بهایى در تعریف درایه مى نویسد:

دانش درایه عبارت است از دانشى که در آن از سند و متن و چگونگى فراگیرى و آداب نقل حدیث بحث مى شود.

شهید ثانى نیز مى فرماید:

دانش درایه عبارت است از دانشى که در آن بحث مى شود از متن حدیث و راههاى صحیح و ضعیف آن و نیز از چیزهایى که براى شناسایى حدیث مقبول از مردود لازم است.

ب ـ فقه الحدیث

از آنجا که این دانش در بسیارى از کتابهاى علوم حدیث ـ بویژه آنچه که مربوط به شیعه است ـ به طور مستقل مورد بحث واقع نشده، برخى از صاحب نظران متأخّر، این دانش را جداى از درایةالحدیث دانسته اند. شیخ آقا بزرگ تهرانى مى نویسد:

دانش فقه الحدیث، با دانش رجال و درایت در موضوع مخالف است؛ زیرا موضوع دانش فقه الحدیث، عبارت است از تنها متن حدیث. بنابراین، در آن، از شرح لغات حدیث و بیان حالات آن از جهت بودن نص یا ظاهر عام و یا خاص، مطلق و یا مقید، مجمل و یا مبیّن، معارض و یا غیرمعارض، بحث مى کند.

این تعریف صاحب ذریعه، در صورتى صحیح است که ما علم درایه را تنها در مباحث مربوط به سند حدیث منحصر بدانیم؛ مثل بحث از اینکه سند حدیث متّصل است یا منقطع، مسند است یا مرسل، مسلسل است یا معنعن، صحیح است یا موثّق و یا حسن و یا ضعیف … و مانند اینها.

ج ـ رجال الحدیث

برخى از بزرگان این دانش، تعریفهاى گوناگونى از آن کرده اند. صاحب بهجةالآمال مى نویسد:

علم رجال، وضع شده است براى تشخیص راویان حدیث از نظر شخصى، و یا از نظر صفات پسندیده و ناپسند.

علامه تهرانى در کتاب شریف الذریعه مى نویسد:

دانش رجال، علمى است که در آن از حالات راویان حدیث و صفات آنها بحث مى شود، از آن جهت که آن صفات، در قبول و ردّ گفتار آنها تأثیر دارد.

د ـ تراجم: بحث درباره زندگى و حالات و صفات رجال دین، از آن جهت که این رجال داراى کمالات فردى و آثار وجودى در ابعاد گوناگون سیاسى و فرهنگى و اجتماعى و مانند آن هستند.

ح ـ فهرست شناسى: بحث درباره زندگى و حالات و صفات رجال دین از این نظر که صاحب کتاب و تألیف و تصنیف اند.

و ـ مشیخه شناسى: بحث درباره زندگى و حالات و صفات رجال دین از آن جهت که در نقل حدیث استاد و صاحب اجازه اند.

هریک از این چهار دانش، اگرچه در موضوع (یعنى بحث از حالات و صفات رجال دین) اشتراک دارند، لیکن پرواضح است که جهت و زاویه بحث در هریک، با دیگرى تفاوت دارد. از این رو، نقش و تأثیر هرکدام در علوم حدیث، نیز متفاوت خواهدبود.

نظر اهل سنّت

سیوطى به نقل از ابن اکفانى ، پس از تقسیم علم حدیث به «علم حدیث خاصّ به روایت» و «علم حدیث خاصّ به درایت» در تعریف هریک مى نویسد:

دانش روایت، علمى است که گفتار و افعال پیامبر و نیز روایت و ضبط و نوشتن الفاظ گفتار او را در بر دارد.

و درباره تعریف دانش درایه مى نویسد:

دانش درایه، علمى است که به وسیله آن، حقیقت روایت و نیز شرایط، انواع، و احکام آن و همچنین احوال راویان و شرایط ایشان و انواع حدیث و آنچه مربوط به حدیث است، شناخته مى شود.

صاحب «تحفه احوزى» نیز پس از نقل تقسیم مى نویسد:

علم الحدیث بر سه مفهوم اطلاق مى شود. علم نخست، دانشى است که بدان، گفتار و افعال و حالات رسول الله(ص) شناخته مى شود و بر آن، نام علم روایت حدیث گذاشته شده است. علم دومى که مربوط به حدیث مى شود، دانشى است که در آن از چگونگى استناد احادیث به رسول الله(ص) بحث مى گردد. یعنى از حالات راویان از جهت ضابط و عادل بودن آنها و از جهت متّصل و یا منقطع بودن سند و همانند اینها بحث مى کند.

و درباره دانش سوم مى نویسد:

سومین علمى که مربوط به حدیث مى شود، دانشى است که از معناى الفاظ حدیث بحث مى کند. این دانش همچنین از مقصود الفاظ حدیث بر اساس قواعد ادب و ضوابط شرع مقدس ـ که مطابق حالات رسول الله(ص) است ـ بحث مى کند.

مقاله

جایگاه در درختواره قران پژوهی - علوم حدیث - پیش‌زمینه حدیث

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
آفرينش جهان در نـهج البلاغه

آفرينش جهان در نـهج البلاغه

دقت و تأمل در سخنان حضرت على(ع) نشان ميدهد كه جهان دو انفجار گونه ى متفاوت را تجربه كرده است. انفجار نخست فضا و زمان و ماده را بوجود آورده است و انفجار دوم در ظرف فضا صورت گرفته و ماده را تحريك نموده است. سپس حباب ها بر خواسته و هفت آسمان را بوجود آورده اند. در پى چنين توضيحاتى خواننده ى محترم بايد بداند كه نويسنده در اين مجموعه تلاش نموده است كه با بهره گرفتن از منابع مختلف درك جديدى را از سخنان امام على(ع) در باره ى خلقت جهان كه در خطبه ى اول آمده است، ارائه دهد.
آفرینش انسان در نهج البلاغه

آفرینش انسان در نهج البلاغه

سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
Powered by TayaCMS