دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرد گرایی

از جمله اصطلاحاتی که در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و.. با آن مواجه می‌شویم اصطلاح «فرد گرایی»است.
فرد گرایی
فرد گرایی

از جمله اصطلاحاتی که در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و.. با آن مواجه می‌شویم اصطلاح «فرد گرایی»[1] است. این اصطلاح در عرصه حقوق بشر نیز کاربرد فراوانی داشته و مشهور است که حقوق بشر مدرن، بر یک رویکرد فردگرایانه استوار است و به عنوان نمونه مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر تمامی حقوق مندرج در آن به فرد انسانی تعلق دارد.

واژه «Individualism» (فردگرایی) از واژۀ لاتین «Individus» به معنای غیرقابل تجزیه و غیرقابل تقسیم اقتباس شده و به مفهوم «فرد گرایی» و اصالت فرد به کار می‌رود. در این گرایش استقلال فرد نسبت به جمع، گروه و جامعه ترجیح داده می‌شود.[2]

تعاریف متعدد و مختلفی برای اصطلاح مذکور ارائه شده که به دو نمونه از آنها اشاره می‌شود. برخی در تعریف واژه مذکور گفته‌اند؛ «به تشریح و تبیین پدیده‌های اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی از طریق نظام نگرشها و اعتقادات افراد، فردگرایی گویند. فرد گرایی در حوزه سیاست، اعتقاد به آزادی فردی دارد مانند لیبرالیسم، و در حوزۀ اقتصاد نیز بر مالکیت خصوصی متکی است، در حوزه روانشناسی به تشریح وضعیت رفتار فرد در ارتباط با محیط می‌پردازد و در حوزه اجتماعی نیز بر واکنش متقابل افراد توجه دارد.»[3]

تعریف دیگری که از واژه مذکور صورت گرفته و ارتباط آن با مسأله حقوق و حقوق بشر مورد توجه قرار گرفته عبارت از این که فردگرایی به معنای نفی جمع نیست؛ بلکه نوعی خاص از ارتباط با قانون است. به این معنی که بر خلاف آنچه در جوامع سنتی می‌گذرد، اعلامیه جهانی بشر ریشه در جهانی الهی ندارد بلکه شالوده و بنیان قانون را افراد می‌سازند که در چارچوب ملت یا مجلس گرد آمده‌اند. بنابراین اصطلاح «فردگرایی» در مقابل «جمع» نیست چون کاملاً امکان دارد که جماعتی از افراد قانون وضع کنند یا گروهی در پارلمان به صورت جمعی وضع قوانین نمایند. در این معنی، مفهوم فردگرایی مفهومی یکجانبه و به صورتی یکجانبه مثبت نیست.[4]

برخی سرچشمه‌های این اصطلاح را در فلسفه سیاسی فرانسه به لوئی دمون (Dumont) می‌رسانند.[5] برخی نیز می‌گویند این اصطلاح را «سن سیمونی‌ها» به کار می‌برند و به نظر می‌رسد و این بار از سوی «هـ ری یو» که کتاب «دموکراسی در آمریکا» (1835) را ترجمه می‌کرد به زبان انگلیسی وارد شده باشد و بیان می‌دارند با این که ریشه‌های فرد گرایی به زمانهای بسیار پیش تر یعنی به دوران کلاسیک برمی‌گردد اما در شکل جدید از نهضت اصلاح دینی سرچشمه گرفته است. این جنبش در جوامعی که بیشتر از طریق سنت هدایت می‌شد از حقوق افراد برای مورد سؤال قرار دادن و باورها و سازمانهای مهم استفاده کرده است. وانگهی تفاوت «فرد گرایی پورتیان» با «فردگرایی کلاسیک » در تأکید مسیحیانه آن بر وظیفه و تکالیف افراد بود که باید لذتهای دنیا زا نادیده گرفته و خدمت به خداوند را جایگزین خدمت به خود نمایند. به طور تاریخی کاربرد اصطلاح مذکور بیشتر جنبۀ تحقیر و انتقاد داشته است. بدین معنی که فردگرایی را بیشتر به عنوان ابزاری جهت نیل به قدرت و توانگری مالی دانسته‌اند تا ابزاری جهت بیداری فرد جهت دستیابی به حقوق اجتماعی و فردی. اما بعدها نویسندگان محافظه کار که مدعی نمایندگی واقعی آزادی خواهی (لیبرالیسم) در برابر سوسیالیسم بوده‌اند تلاش نمودند تا جنبۀ انتقادی و تحقیر آمیز آن را برطرف نمایند.[6]

به هر حال فردگرایی مبنای بسیار مهم در مدرنیته به شمار می‌آید. مبنایی که از دوران رنسانس به بعد همواره درباره اهمیت فلسفی آن بحث شد و سرانجام اقتصاد سیاسی کلاسیک اعتبارش را قطعی ساخت. «هگل» این اعتبار را در سایه مفهوم روح قرار داد. این نکته که مفهوم «سوژه» از ذهنیت مهمتر است و از آن فراتر می‌رود، خود نشان دهنده آن است که ارزش «سوپژکتیوتیه» تنها به آزادی اندیشه خلاصه نمی‌شود بلکه به قدرت گرفتن عین آزادی انسان وابسته است. مفهومی که در حقوق دمکراتیک شهروندی جلوه‌گر شده است.[7]

نتیجه آن که، مفهوم فردگرایی از خلال مبانی چون «اصالت انسان» یا «اومانیسم» که در دوران مدرنیته شکل گرفته، به وجود آمده است. بر اساس چنین مفهومی، خدمت فرد به انسان، یگانه هدف مورد نظر برای تمام مقاصد عالی بشر است. فرد بشر تنها موجودی است که همگان باید پروای او را داشته باشند و در تمامی تعاملاتشان با جهان اطراف، نسبت به تثبیت جایگاه او و حفظ حقوق او متعهد باشند. مفهوم فردیت سخت با مفهوم مدرنیته گره خورده است. بنابراین از دیدگاه فردگرایانه، فرد انسانی خودش به تنهایی معنی و مفهوم و هویت مستقل دارد و از تمامی حقوق و آزادیها به صرف انسان بودنش برخوردار است. به خلاف جمع گرایی که در آن فرد به سبب استحاله شدن درجمع هویت پیدا می‌کند.بنابراین اصطلاح فردگرایی که در برابر سوسیالیسم بکار برده می‌شود مفهومی است که در اغلب نظامهای حکومتی دمکراتیک به عنوان پایه و هدف اولیه حکومتی تلاش می‌کند شرایطی را مهیا ‌سازد که در آن بهترین منافع و تلاشها در راستای دستیابی به تمامی ظرفیتهای‌ فردی محقق شوند.[8]

  • [1] .Individualism
  • [2] . محمد آراسته خو، فرهنگ اصطلاحات علمی – اجتماعی، انتشارات چاپخش، تهران، چاپ اول، 1381، ص 219.
  • [3] . علیرضا شایان مهر، دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات کیهان، چاپ اول، تهران، 1377، کتاب اول، ص 397.
  • [4] . علیرضا شایان‌مهر، دائرة المعارف تطبیقی علوم اجتماعی، انتشارات اجتماعی، انتشارات کیهان، تهران، چاپ اول، 1379، کتاب دوم، ص 448.
  • [5] . همان.
  • [6] . جولیوس گولدر، ویلیام ل. کولب، فرهنگ اجتماعی، مترجم جمعی از مترجمان، انتشارات مازیار، تهران چاپ اول، 1376، ص 623.
  • [7] . بابک، احمد، مدرنیته، و اندیشه انتقادی، نشر مرکز تهران، چاپ سوم، 1377، ص 42.
  • [8] . ر.ک: H. Victor conde, A Hamdbook of International Human Rights Terminology,second Edition, pp. 124-195.

مقاله

جایگاه در درختواره حقوق بین الملل - حقوق بشر

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

No image

مبدأ و معاد در نهج البلاغه ، با نگاه تطبیقی به معنویت‌های کاذب

مبدأ و معاد یعنی اعتقاد خدا به منزله سرآغاز آفرینش و معاد یعنی اعتقاد به سرانجام انسان و عالم. مبدأ و معاد مجموعه اعتقادهای انسان را در بر می گیرد. از بدو پیدایش اسلام، پیشوایان دین، راه و رسم ارتباط با خدا را در زندگی فردی و اجتماعی انسان بیان نموده و بر سرانجام زندگی و اعمال انسان تاکید ورزیده اند. در مقابل گروه های متعدد معنویت گرا نگاهی متفاوت به این مسأله را بیان داشته اند برخی منکر مبدأ و معاد گشته اند و برخی تفسیری غلط از آن، بیان نموده اند.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
Powered by TayaCMS