دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قضایا و احکام تحلیلی Analytic

No image
قضایا و احکام تحلیلی Analytic

كلمات كليدي : قضيه تحليلي، قضيه تركيبي، حكم تحليلي، كانت، كواين، استراوسون

نویسنده : مهدي عبداللهي

تمایز میان احکام تحلیلی و ترکیبی، نخستین بار توسط ایمانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی در مقدمه کتاب معروفش نقد عقل محض[1] صورت گرفت.[2]

بعضی از فلاسفه هم چون دکارت و پیروانش، در بحث‌های خود، برای تصور، اولویت قائل شده‌اند، گروهی دیگر چون هگل، به استدلال پرداخته‌اند، اما کانت، حکم و تصدیق را برتر دانسته است و معتقد است که باید اصل بر مبنای «حکم» گذاشته شود، چرا که استدلال در واقع، چیزی جز حکمی با واسطه نیست. به نظر کانت، شناسایی، مجموعه‌ای از تصورات نیست، بلکه شناسایی به معنای اصیل کلمه در رابطه اِسنادی است که میان این تصورات به وجود آمده است. از این رو، نقادی شناسایی را باید با مطالعه احکام آغاز نمود.[3]

او در قدم اول، حکم را به حکم تحلیلی و ترکیبی تقسیم می‌کند. هرگاه عناصر اصلی تشکیل دهنده قضیه یعنی موضوع و محمول به گونه‌ای کاملاً مستقیم و بدون واسطه با یک‌دیگر مرتبط باشند، به این معنی که تصور محمول، در تصور موضوع (و لو به ابهام) مندرج باشد، این حکم را تحلیلی می‌گوییم. در حکم تحلیلی هیچ معنای جدیدی، از افزودن محمول بر موضوع حاصل نمی‌شود، بلکه حداکثر همان چیزی که قبلا در موضوع به طور ضمنی و ابهام اندیشیده می‌شد، به روشنی به آن نسبت داده می‌شود.[4]

در احکام تحلیلی، محمول همه آنچه را از پیش در موضوع بوده است، یا بخشی از آن را تکرار می‌کند؛ ولی در احکام ترکیبی، محمول چیزی فزون بر آنچه در موضوع بوده است، بیان می‌دارد. احکام تحلیلی در دو قالب می‌گنجند، بعضی از آنها به شکل «هر الف، الف است.» می‌باشند، مثل اینکه بگوییم: «هر مجردی، مجرد است.» و برخی دیگر به شکل «هر الف ب، الف است.»، مثل این که می‌گوییم: «هر مثلثی، سه ضلعی است.» یا «همه پدران، مذکرند.» که در شکل اول، محمول عین موضوع است، ولی در شکل دوم، محمول بخشی از موضوع را دربردارد. اما احکام ترکیبی در قالب «هر الف، ب است.» بیان می‌گردند، مثل این که می‌گوییم: «همه مجردها، بلندقامت هستند.» (البته این قضیه ترکیبی کاذب است.)[5] گزاره‌های تحلیلی، جدا از تجربه، به اندیشه درمی‌آیند. در این گزاره‌ها ما چیز جدیدی کشف نمی‌کنیم، بلکه آن چه را به طور مبهم می‌دانیم، روشن می‌کنیم.[6]

کانت در تمهیدات می‌گوید: «اصل مشترک همه احکام تحلیلی، اصل امتناع تناقض است. کلیه احکام تحلیلی، مبتنی بر اصل امتناع تناقض است . . . محمول یک موجبه تحلیلی، چون در مفهوم موضوع آن به تصور آمده است، سلب آن، از موضوع، بدون تناقض امکان ندارد.»[7]

برخی از اندیشمندان اسلامی، قسم سومی نیز برای قضایای تحلیلی برشمرده‌اند، و آن قضایایی است که میان موضوع و محمول آنها، رابطه تضایف برقرار است، همانند گزاره «هر معلولی، به علت نیاز دارد»، چرا که معلول یعنی چیزی که به علت نیاز دارد، از این رو، این دو مفهوم یعنی علت و معلول، متضایف بوده، تحقق یکی بر تحقق دیگری مبتنی است.[8]

نکته شایان توجه در این تقسیم، دو چیز است:

1. قضایای تحلیلی، بدیهی هستند و صرف تصور موضوع و محمول برای تصدیق آنها کافی است؛

2.وجود معنای محمول در درون موضوع، معلوم به علم حضوری است، یعنی انسان در درون ذهن خود، معنای محمول را در درون معنای موضوع می‌یابد و همین علم حضوری، سرّ یقینی و بدیهی بودن این قضایاست.[9]

تقسیم‌بندی کانت در باب احکام و قضایا، از سوی فیلسوفان و منطق‌دانان به چالش کشیده شد. کواین از فلاسفه تحلیلی، یکی از اندیشمندانی است که این تقسیم‌بندی را نادرست خوانده، بر آن اشکال نموده است. استراوسون فیلسوف دیگری از نهضت فلسفه تحلیلی در مقام دفاع از تقسیم مزبور و پاسخ به اشکال کواین برآمده است. در ادامه، ما این اشکال و جواب را به اجمال بیان می‌نماییم.

کواین در مقاله معروف خود به نام «دو اصل جزمی تجربه‌گرایی» مدعی است که تاکنون هیچ تعریف غیردوری رضایت‌بخشی از «تحلیلی بودن» ارائه نشده است. در تمام تلاش‌هایی که به منظور ارائه تعریفی از «تحلیلی بودن» صورت گرفته، از مفاهیم هم‌خانواده با آن، نظیر «ترادف» و «تعریف» استفاده شده است. در نتیجه، تمام این تعاریف، بدون استثناء، دوری هستند.[10]

استراوسون در مقام دفاع از تفکیک میان تحلیلی و ترکیبی در برابر اشکال کواین، معتقد است که می‌توان تعریفی غیردوری از «تحلیلی بودن» ارائه داد. می‌توان مفهوم «ترادف معرفتی» را، در تعریف «تحلیلی بودن» آورد، اما معنای خود «ترادف معرفتی» نیاز به معنای «تحلیلی بودن» ندارد، از این رو، گرفتار دور در تعریف نمی‌شویم. وقتی می‌گوییم واژه‌های الف و ب از نظر معرفتی مترادف‌اند، به معنای این است که الف و ب معنای واحدی دارند، و این مفهوم، دیگر نیاز به تعریف ندارد.[11]

مقاله

نویسنده مهدي عبداللهي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

خلقت مورچه از نظر نهج البلاغه

منظور از این جمله که در انبار نگهداری می نماید این است که مورچه دانه را به درون خاک می برد به طور طبیعی دانه پس از مدتی رویش می کند و از خاک سر برمی آورد اما مورچه برای جلوگیری از این امر همه دانه ها را به دو نیم تقسیم می کند و مانع از بین رفتن روزیش می شود.
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
Powered by TayaCMS