دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مکارم در آفاق

No image
مکارم در آفاق

مکارم در آفاق

وجه پیداى شخصیت فندرسکى که همه تذکره نویسان بدان تصریح دارند، زهد و پارسایى مثال زدنى، بى اعتنایى به مظاهر فریبنده زندگى و هم نشینى با خاک نشینان و تهى دستان و دردمندان اهل راز است. این هم نشینى و هم دلى که گویا حامل پیامى چند بود، صداى اعتراض شاه صفوى را بلند کرد و در مجلسى در حضور بزرگان و امیران بر میر خرده گرفت که چرا با طبقه فرودست جامعه نشست و برخاست داردکه البته با پاسخ فندرسکى که حاکى از مناعت طبع و روحیه بى نیازى او از غیر بود، همراه شد.[23]

واله داغستانى صاحب تذکره ریاض الشعراء مقام زهد و پارسایى ابوالقاسم فندرسکى را چنین بیان مى دارد:

«میرزا ابوالقاسم فندرسکى، در حکمت ارسطوى زمان و در تصوف،[24] بایزید دوران بوده است. شرح بزرگى و جلالت شأن آن زاهد زمان زیاده از آن است که این بى سواد مکتب دانش شمّه اى از آن تواند بیان نمود. اکثر لباس نمد مى پوشید. حضرت میر در جمیع علوم قدرى کامل بوده خصوص در حکمت و خوارق عادات در حیات و ممات آنقدر از جناب میر سر زده که شرح نتوان کرد. حکیم ربانى و عارف صمدانى آخوند ملاّ محمد صادق اردستانى مى فرموده است که من بیست ماه هر روز به سر قبر میر رفته در خدمت او درس خوانده ام.»[25]

واله در ادامه از حکایتى مى گوید که حاکى از وارستگى و عزت نفس کم نظیر فندرسکى مى باشد:

«جناب میر یک بار در هندوستان در نزد شخصى به صغیرى دهلیتى که عبارت از پیاده است که در جلوى سوار شمشیر و سپرى دارد خدمتگذار شده بوده استتا مدتى بر این مى گذرد، روزى شخصى به دیدن میر مى آید و در یکى از مسائل حکمیه بحث مى شود و میر در برابر ایستاده بوده استتا اینکه مى بیند هر دو نامربوط گفتن را از حد گذرانیدند. پیش آمده مى گوید شما هر دو غلط مى گویید. این مسأله چنین است. آقاى مزبور برخاسته دستش را مى گیرد و مى گوید راست بگو تو مگر ابوالقاسمى؟ مى گوید بلى. آن شخص به دست و پاى میر افتاده اظهار شرمندگى و طلب عفو جرایم خود مى کند. میر مى گوید شما را تا حال جریمه اى نیست و لیکن اگر بعد از این متعرض احوال من شوى مجرم خواهى بود. همان ساعت او را وداع کرده از آن شهر مى آید. هر چند آن شخص التماس مى کند قبول نمى کند و مى فرماید: تو الحال با من آن سلوک سابق را نخواهى کرد و من به غیر آن خوش ندارم. لیکن در اواخر همه جناب میر را شناخته بودند چنانکه عاقبت او را با پادشاه هند نیز اتفاق صحبت مى شود.»[26]

خوانسارى صاحب روضات الجنات هم چنین از کرامات میر یاد مى کند:

«کرامات عجیبى به میر نسبت داده اند از جمله بر پایه روایت نراقى در کتاب خزائن او به کلى از شهرهاى مسیحیان رسید و پس از دیدار و گفتگو با نصارا گروهى از آنان خواستند در تمام بحث و مناظره به تخطئه ى مذهب میر بپردازنداو را گفتند آنچه بر حقیقت مذهب ما دلالت دارد استوارى ستونهاى معابد ماست. بر پاره اى از پرستشگاههاى ما نزدیک به دو یا سه هزار سال مى گذرد که همچنان پایندگى دارد و خراب را در آن راه نیست بر خلاف مساجد شما که بیش از صد سال نمى پاید. میر در پاسخ فرمود: آن چنان نیست که مى گویى. خرابى عبادتگاههاى ما از آن جهت است که بناهاى این جهان کلمات حق و عبادات شایسته را برنمى تابند اگر ما در معابد شما هم به عبادت بپردازیم و کلمات حق گوییم خواهید دید که ارکان آن از هم مى ریزد. مسیحیان گفتند: این سخن را نپذیریم مگر پس از آزمایش آنچه مى گویى.

حضرت میر پس از وضو و انابه و تضرع خالصانه به درگاه خداوند به یکى از معابد باستانى نصارا قدم گذاشت و سپس به گفتن اذان و اقامه پرداخت و تکبیرگویان از آن خارج گردید و به قدر چشم بر هم زدنى نگذشته بود که آن بناى عظیم در هم شکست.»[30]

مطلع شعر مرحوم نراقى:

آن شنیدستى که میر فندرسک *** کش بود یارب ختام روح و مسک

در سیاحت بود در پهناى هند *** تا به شهرى آمد از اقصاى هند...

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS