دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کارل مارکس

No image
کارل مارکس

کلمات کلیدی :مارکس، مارکسیسیم، ماتریالیسم، کمونیسم، ارزش اضافی

نویسنده:محمد مظاهري

کارل مارکس و مکتب فکری او
کارل مارکس در پنجم ماه می، سال 1818 در آلمان به دنیا آمد. در دانشگاه‌های «بن» و «برلین» حقوق آموخت و در دانشگاه «نیا» فلسفه آموخت. در سال 1841 رساله‌ای درباره فلسفه دموکریتوس و اپیکوروس نوشت و به دریافت درجه دکترا در سال 1842 نایل آمد. چندی بعد با همکاری عده‌ای به نوشتن یک سری مقالات درباره بیداری نو اجتماعی پرداخت که بلافاصله توقیف شد؛ لذا در سال 1843 به پاریس سفر کرد. در پاریس با همفکر خود فردریک انگلس که از جوانان انقلابی و رادیکال بود، آشنا شد و تا پایان عمر دوستان صمیمی برای یکدیگر بودند. انگلس خدمات مادی و فکری زیادی به مارکس داشته است و بسیاری از آنچه که منسوب به مارکس است از تأثیرات انگلیس خالی نیست. مارکس در پاریس به نشر مقالات و رسالات خود ادامه داد. اما با مخالفت دولت فرانسه مواجه شد. از پاریس رانده شد لذا به انگلستان که در آن زمان به مادر تبعید شدگان معروف شده بود، پناه برد. باقی عمر خود را در لندن گذارند. و در 14 مارس سال 1883 از دنیا رفت.
اندیشه‌ها

به طور کلی محتوای فکری مارکسیم را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- مسائل فلسفی یا جهان بینانه؛
2- مسائل فلسفه تاریخ و جامعه شناسی؛
3- مسائل اقتصادی.
مسائل فلسفی (ماتربالسیم دیالکتیک)
دیدگاه مارکسیم در مسائل فلسفی و شناخت شناسی را « ماتربالسیم دیالکتیک» می‌نامند که آنان را در 3 اصل می‌توان خلاصه کرد:
1– هستی منحصر در ماده است؛
2– ماده با همه مظاهرش به مرور زمان قابل شناخت حقیقی است بر خلاف مدعای لاادری‌گری و شک گرایی؛
3- ماده توأم با حرکت است و هیچ ماده‌ای بدون حرکت نیست و این حرکت هم یک حرکت دیالکتیکی است نه مکانیکی و معلول عوامل خارجی.

مسائل فلسفه تاریخ و جامعه شناسی (ماتریالسیم تاریخی)
مجموعه نظریات مارکسیم را در خصوص فلسفه تاریخ و جامعه شناسی، ماتریالسیم تاریخی می‌نامند. آنچه که از ابتکارات مارکس است، همین ماتریالسیم تاریخی است که تفسیر مادی تاریخ است و خودش فلسفه‌ای است در جامعه شناسی. ماتریالسیم تاریخی یک شیوه تحلیل یا تبیین تاریخ و فرایندها و ساختارهای جامعه و قانون‌مندی آن است که باید رویکردآن‌را تقدم وجود بر شعر گذارد. به عقیده مارکس و انگلس و به تبع آنها قاطبه مارکسیت‌ها، جامعه دارای یک وجود حقیقی است و حرکت آن هم تابع قوانین ماتریالسیم دیالکتیک است. محل اتصال ماتریالسیم دیالکتیک و ماتریالسیم تاریخی هم همین جا است. بنابراین جامعه در حال حرکت و پویش از همان آغاز با ضد درونی خود رو به رو بوده و در نتیجه این نزاع و مبارزات طبقاتی، جامعه نوینی پی در پی بوجود آمده است. سیر حرکت جامعه بشری دارای پنج مرحله می‌باشد: کمون اولیه، برده داری، فئودالسیم، سرمایه داری و کمونسیم که آخرین مرحله و کامل‌ترین مرحله جامعه بشری می‌باشد.
مسائل اقتصادی

آرای مارکس در مسائل اقتصادی به صورت کلی دو دسته می‌باشند:
1- آنهایی که با علم اقتصاد یا اقتصاد سیاسی مربوط است که از قوانین
حاکم بر پدیده‌های اقتصادی بحث می‌شود؛
2- آنها که به نظام اقتصادی وابستگی دارد. بدین معنا که برای رسیدن جامعه به وضع مطلوب چه روش اقتصادی مناسب است.
الف) آرای مارکس در علم اقتصاد
آرای مارکس او در علم اقتصاد را می‌توان در 3 قانون کلی خلاصه نمود:
1- ارزش مبادله‌ای یک کالا متناسب است با مقدار کاری که برای تولید آن ضروری بوده است.
2- کمّیت کار بوسیله زمان کار سنجیده می‌شود.
3- ارزش اضافی که این نظریه اهمیت بسیار زیادی در مکتب مارکس به شمار می‌آید و سنگ بنای نظام اقتصادی مارکیستی همین نظریه است. در واقع نظریه ارزش اضافی، مرز میان علم اقتصاد مارکس و نظام اقتصادی مارکس است. نقطه پایان علم اقتصاد و نقطه آغاز نظام اقتصادی است. همه رشد نظام سرمایه‌داری و علت نابودی آن با همین نظریه روشن می‌شود؛ زیرا تمام رمز قدرت تکثیر سرمایه در همین واقعیت است که مقداری از کار دیگران در اختیار صاحبان سرمایه است در حالی که بهای آن را نمی‌پردازند.
ب) آرای مارکس در نظام اقتصادی
نقطه ویرانی نظام سرمایه‌داری همان ارزش اضافی است. بحران‌های موجود در نظام سرمایه‌داری موجب "سلطه طلب" شدن این نظام می‌گردد و این همان چیزی است که در آثار مارکس به "امپریالسیم" نام گرفته است. و در واقع بالاترین مرحله سرما‌داری است که این نظام را به چالش کشانده و موجب انهدام آن و آغاز عصر کمونیسم می‌گردد.
برای رسیدن به جامعه کمونیستی باید یک مرحله میانی را گذراند و آن مرحله را مرحله سوسیالیسم می‌نامند. البته سابقه مکتب سوسیالسیم فراتر از زمان حیات مارکس است و خود مارکس سوسیالیست‌های قبل از خود را "سوسیالیست‌های خیال پرور" می‌نامد و لقب "سوسیالیسم علمی" را به نظریه خود می‌دهد؛ زیرا بر اساس ماتریالیسم تاریخی آن را استوار کرده است. در واقع این مرحله، فاز اول کمونیسم هنوز آلوده به بسیاری از مظاهر تاریخی از خود بیگانگی است.
مبانی نظام اقتصادی مطلوب مارکس را می‌توان در چند مورد خلاصه کرد:
1-مالکیت خصوصی اشیاء باید به کلی نسخ شود و مالکیت اشتراکی یا اجتماعی باید حاکم شود؛
2-هدایت و تدبیر همه امور اقتصادی از قبیل تولید، توزیع و مصرف بر عهده همه افراد جامعه باید باشد؛
3-هدف همه فعالیت‌های تولیدی باید بر آوردن احتیاجات مردم باشد نه سود‌جویی؛
4-هر کس باید به اندازه توانایش کار کند و در خدمت جامعه که خود جزئی از آن است تلاش کند؛
5-هر کس باید به قدر حاجتش از ثروت عمومی استفاده نماید.
در این مکتب نظام مطلوب اقتصادی، نظامی است که در مرحله کمونیسم محقق خواهد شد و جهان به پایان تاریخ مطلوب خود خواهد رسید.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

اشاره حضرت علی(ع) به معلق بودن زمین در فضا

امام على عليه السلام : [خداوند] زمين را ايجاد كرد و آن را نگه داشت، بى آن كه وى را مشغول سازد. و آن را بر جايى بدون قرار استوار كرد و بى هيچ پايه اى بر پايش داشت و بى هيچ ستونى برافراشتش و آن را از كجى و انحراف نگاه داشت و از افتادن و شكافتن آن جلوگيرى كرد .
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
دنیاشناسی در نهج البلاغه

دنیاشناسی در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام به خانه یکی از یاران خویش به نام علاءبن زیاد وارد شد. وقتی خانه بسیار پر زرق و برق او را دید، فرمود: «با این خانه وسیع در دنیا چه می کنی، در حالی که در آخرت به آن نیازمندتری. آری، اگر بخواهی می توانی با همین خانه به آخرت برسی! اگر در این خانه بزرگ از مهمانان پذیرایی کنی، به خویشاوندان با نیکوکاری بپیوندی
Powered by TayaCMS