كلمات كليدي : مفرد، مركب، اسم، كلمه، ادات، مركب تام، مركب ناقص، خبر، انشا
نویسنده : مهدي افضلي
لفظ در یکی از تقسیمات به دو قسم مرکب و مفرد تقسیم میشود:
لفظ مفرد
لفظ مفرد گونههای مختلفی دارد، گاه لفظ بسیط است و هیچ جزئی ندارد، مانند "ب" در جمله "کتبت بالقلم"، ولی برخی اوقات دارای جزء است، لکن جزء لفظ دلالت بر جزء معنا نمیکند. از باب نمونه نامهای خاص در زبانهای عربی و فارسی گرچه در ظاهر مرکباند، ولی اجزاء آن بر چیزی بیشتر از یک معنا دلالت نمیکنند. از باب نمونه "عبدالله" به عنوان یک نام، گرچه اجزائی دارد، تنها بر کسی دلالت میکند که او را چنین نامیده باشند. منطقدان به دلیل آنکه سروکارش با معناست، در این سنخ کلمات چون یک معنا بیشتر تحقق ندارد، لفظ را نیز مفرد میداند. بنابراین تعریفی که از لفظ مفرد عرضه میشود چنین است: "لفظ مفرد لفظی است که یا جزء ندارد و یا اگر جزء دارد جزئش بر جزء معنا دلالت نمیکند".
اقسام مفرد
1. کلمه: کلمه که نحویان از آن به فعل تعبیر میکنند لفظ مفردی است که بر معنای مستقل دلالت میکند و مقارن با زمان است. از باب نمونه مفرداتی مانند «رفت»، «میرود» و «برو» هریک بر معنای خاصی دلالت میکنند و از هر یک زمان خاصی نیز فهمیده می شود. رفت به معنای وقوع یک کار در زمان گذشته است و "میرود" به معنای وقوع یک کار در زمان آینده است.
2. اسم: اسم همانند فعل بر معنای مستقل دلالت میکند، ولی زمان مند نیست. نامهای خاص مانند "سعید" و "سعیده" معنای مستقل دارند، ولی از هیچکدامشان زمان خاصی فهمیده نمیشود.
3. ادات: ادات یا چیزی که نزد نحویان به «حرف» معروف است دلالت بر نسبتی میکند که میان دو طرف آن برقرار است و معنای مستقلی ندارد. وقتی گفته میشود "قدس در فلسطین است"، واژه "در" معنای مستقل از قدس و فلسطین ندارد، بلکه به معنای نسبت ظرفیت است که تنها در ارتباط میان قدس و فلسطین تحقق مییابد.
لفظ مرکب
از تعریفی که برای لفظ مفرد بیان شد لفظ مرکب نیز شناخته میشود. بدین ترتیب لفظ مرکب لفظی است که دارای جزء است و جزء آن بر جزء معنا دلالت میکند. از باب نمونه وقتی گفته میشود "دینداری سرچشمه در فطرت انسان دارد" تک تک واژگان به کار رفته در آن بر معنای خاصی دلالت میکنند و از کنار یکدیگر قرار گرفتنشان گوینده مقصود خاصی را افاده میکند. مرکب بسته به اینکه سکوت بر آن درست است یا نه دو قسم میشود: مرکب تام و مرکب ناقص.
مرکب ناقص
وقتی گفتاری بیان شود که شنونده از شنیدن آن درست نیست سکوت کند و منتظر بماند که گوینده چیز دیگری بر آن بیافزاید تا سکوت صحیح باشد آنرا مرکب ناقص مینامند. از باب نمونه شنونده از شنیدن "انسان در پی ..." به چیزی منتقل نمیشود و منتظر است که گوینده چیز دیگری بر آن بیافزاید.
مرکب تام
اگر گفتاری بیان شود که شنونده از شنیدن آن به معنای خاصی منتقل شود و دیگر حالت انتظار نداشته باشد که گوینده چیزی دیگری بر آن بیافزاید آنرا مرکب تام مینامند. بدین رو وقتی گفته میشود "هر انسانی در پی دستیابی به سعادت است" شنونده مقصود را در مییابد و دیگر منتظر شنیدن نمیماند. لکن قالبهایی که میتوان در آن مراد خویش را بیان کرد مختلف است؛ به همین جهت مرکب تام خود اقسامی پیدا میکند که در علوم اسلامی به دو قسم عمده مرکب تام انشائی و خبری دسته بندی میشود.
مرکب تام خبری و انشائی
وقتی مرکبات ملاحظه شوند میبینیم در هر مرکبی میان اجزائش نسبت برقرار است. حال اگر این نسبت در بیرون از دایره الفاظ نیز حقیقتی داشته باشد و این الفاظ از آن حقیقت حکایت کنند در این صورت آنرا مرکب تام خبری مینامند. ولی اگر نسبت موجود در گفتار حقیقتی بیرون از الفاظی که بیان شده است نداشته باشد تا از آن حکایت کند آنرا مرکب تام انشائی مینامند. از باب نمونه اگر صحنهای اتفاق افتاده و کسی ناظر آن بوده از آن گزارش دهد، در این صورت حقیقتی بیرون از چارچوب گفتار وجود دارد که گفتار از آن خبر میدهد، اگر این گفته مطابق صحنه پیش آمده باشد صادق و گرنه کاذب خواهد بود؛ لکن اگر کسی از دیگری بخواهد که فلان کار را انجام بدهد در این صورت فراتر از گفتار چیزی وجود ندارد که گفته را با آن بسنجیم و سخن از مطابقت و عدم مطابقت و در نتیجه صدق و کذب به میان آوریم، بلکه در حقیقت با همین گفتار اراده میشود که حقیقتی ایجاد شود.
در علوم اسلامی اعم از معانی، بیان، علم کلام، علم اصول و علم منطق در کنار خبر از انشاء نام میبرند و تمام شیوههای گفتاری را ذیل آن می گنجانند. اخبار و انشاء پایهترین گفتارها در علوم اسلامی تلقی میشوند. ذیل انشا شیوههای گفتاری مختلف از قبیل امر، نهی، استفهام، ندا، آرزو تمنی ، تعجب و مانند آنرا داخل کردهاند. در تمام این شیوههای گفتاری چیزی فراتر از الفاظ و ساختار نحوی آن وجود ندارد که گفتار با آن سنجیده شود، لذا بر همگی تعریف انشا صدق میکند. تمام این گونههای گفتاری مرکبات تامیاند که نمیتوان به صدق و کذب متصفشان کرد.
لازم به ذکر است هر مرکب تام انشائی میتواند یک مرکب تام خبری را به عنوان لازم خود داشته باشد که به واسطه آن متصف به صدق و کذب شود. مانند اینکه فرد ثروتمندی بگوید: "به من فقیر کمک کنید" و ما او را به دروغگویی متهم کرده و بگوییم سخنش کذب است. در این صورت آنچه در حقیقت متصف به کذب میشود قضیه تام خبری است که لازمه درخواست اوست که عبارت است از: "من فقیرم" و قضیه فوق الذکر نیز به واسطه این لازمه متصف به صدق و کذب میشود.