كلمات كليدي : ايوبيان، بردگان ترك، مماليك
نویسنده : مريم علوي
لغت "مملوک" از نظر لغوی به سربازی گفته میشود که بواسطه خریداری شدن به خدمت در میآمد، گر چه ممالیک معنای غلام و برده را میدهد ولی ممالیک در حکومت ایوبیان به نیروهای نظامی دربند که آزادانه رفت و آمد میکردند و در بند و زنجیر نبودند گفته میشد.[1]
دولت "ممالیک" پس از فرو پاشی ایوبیان در قرن هفتم هجری در مصر به قدرت رسید و نزدیک سه قرن در آن منطقه قدرت را به دست داشت. نژاد ممالیک از بردگان سفید آسیایی ترک و چرکسی بود که زادگاه اصلی آنان سرزمین قبچاق و اطراف رود ولگا در شمال دریای سیاه و قفقاز بود.
تاجرانِ برده، آنان را از راه اسارت در جنگها یا ربودن از خانوادهایشان بدست میآوردند و گاه خانوادهها به دلیل فقر و گرسنگی به ناچار فرزندان خود را در مقابل پول یا غذا میفروختند.[2] سپاه ایوبی شامل طبقات بسیاری بود و یکی از آن گروهها پانصد محافظ شخصی با لباس زرد رنگ بودند که ممالیک خوانده میشدند.[3]
به خدمت گرفتن سربازان مزدور ترک از چهارصد سال قبل از ایوبیان توسط خلیفه معتصم معمول شده بود. بازرگانان خاصی بنام تجار ممالیک پسران نوجوان را خریداری میکردند و آنان را در مصر و سوریه به فرمانروایان نظامی میفروختند.
این پسران جوان سوارکاران ماهری بودند که اربابانشان در شام و مصر آنها را در شرایط سخت و با مقررات ویژهای تعلیم و تربیت نظامی میدادند. آنها در استفاده از نیزه، کمان، شمشیر وگرز بر پشت اسب مهارت خاصی داشتند و به اندازۀ کافی برای جنگ در میدان نبرد متبحر و با تجربه بودند.[4]
نظام زندگی ممالیک
زندگی آنها چنین بود که سلاح و زره و ادب میگرفتند و بعد از آن بواسطۀ اربابهایشان آزاد میشدند، ولی یک مرد آزاد شدۀ وفادار بایستی اخلاقاً به اربابش متعهد باشد و در محافظت از جان و ناموس او مشارکت کند. این فداکاری، تعهد و التزامی پدید میآورد و سیستم ممالیک تماماً بر پایه همین تعهدات بنا شده بود.
به محض اینکه ارباب در میگذشت مملوک آزاد بود که در هر جایی که میخواهد استخدام شود، در چنین نظامی وفا داری ممالیک فقط نسبت به اربابان خود بود و آنان به سرزمین، ارتش، یا رفقای همقطارشان چندان وفادار نبودند.[5]
ارتش ممالیک در اواخر حکومت ایوبیان با این دو تفکر شکل گرفته بود: برخی بخاطر اربابان ایوبی خود میجنگیدند و برخی مجذوب تفکر و ایدۀ حکومتی ممالیک شده بودند.[6]
ممالیک در شرایطی بر قدرت رسیدند که کشورهای مشرق عربی اسلامی مورد هجوم دو خطر صلیبیان و مغول قرار داشتند. پادشاهان و امیران غیر عرب در مقابل این دو خطر ایستادند، سپس اتابکان ترک و ایوبیان عهدهدار مقابله با خطر صلیبیان شدند. و سپس از آنان این مسؤلیت متوجه ممالیک بود.[7]
مغولان با غلبه بر خوارزمشاهیان و پایان خلافت عباسی در بغداد به افسانهای شکست ناپذیر تبدیل شده بودند و در نبرد "عین جالوت" که یکی از جنگهای سرنوشت ساز در تاریخ شرق عربی-اسلامی بود، ممالیک و مغولان روبروی یکدیگر قرار گرفتند. هدف مغولان در این نبرد پیروزی بر خلافت عباسیان در بغداد و جدا کردن سرزمینهای ایران، شام و مصر بود که اطاعت عباسیان را پذیرفته بودند.
مغولان قبلاً با تخریب بغداد در سال 656/ 1258 و ورود به شام در 658/ 1260 به این هدف خود رسیده بودند و اگر در عین جالوت شکست نمیخوردند حاکمیت آنان به مصر میرسید و بر همه دنیای اسلام از شرق تا غرب حکومت میکردند.
دومین نقطه عطف و درخشش ممالیک، پیروزی بر صلیبیان بود، پس از شکست مغول در سال 656/ 1258 شکستهای صلیبیان نیز آغاز شد و سرانجام در سال 690/ 1291 ممالیک در جنگهایی آنان را از سرزمینهای اسلامی بیرون راندند. این پیروزیها با استفاده از تشکیلات تمدنی که صلاح الدین ایوبی پی ریزی کرد حاصل شد. وجود این تشکیلات تمدنی موجب شد که قاهره پس از احیای خلافت عباسی در 658/ 1261 مرکز جهان اسلام قرار گیرد.
این تشکیلات شامل نظام سیاسی ادارای منظم، نظام لشکری، سپاه، ممالیک سلطانی، نیروی دریایی، سواره نظام مملوکی، توپخانه و تفنگداران و... میشد.[8]
از جمله عواملی که به شکوفایی نظام اقتصادی و تجاری در دوران حکومت ممالیک کمک کرد رونق راههای تجاری بود که از مصر عبور میکرد. به دلیل درگیریهای موجود بین مغولان، راه خشگی چین از سویی و آسیای صغیر و بنادر دریای سیاه از سوی دیگر از بین رفت و پر از خطرات و حملات راهزنان شد و بازرگانان از پیمودن راه دریای چین به هند و هرمز در خلیج فارس پرهیز میکردند. راه جدیدی که از مشرق دور میآمد و از اقیانوس به سمت دریای سرخ میرفت به نفع دولت ممالیک بود و کمک شایانی برای رونق اقتصادی آنان داشت.[9]
در آغاز قرن دهم هجری سه نیروی بزگ غیر عرب بر سرنوشت جهان عرب مسلط شدند که نمایندۀ این نیروها دولت شیعی صفوی در ایران، دولت سنی عثمانی در آسیای صغیر و جنوب شرقی اروپا و دولت سنی ممالیک در مصر و شام بودند.
این سه قوم با وجود آنکه به جهت اسلام، کنار هم قرار داشتند به دلیل قومیت متفاوت، با یکدیگر درگیر شدند و این درگیری به پیروزی ترکهای عثمانی در سال 920 بر دولت صفوی و درسال 923 بر دولت ممالیک منجر شد و جهان عرب چهار قرن متوالی تحت حکومت عثمانی درآمد.[10] (1517 – 923).