دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بیعت

No image
بیعت

كلمات كليدي : بِيْعَت، حاكمان، پيامبر (ص)، خلافت، مشروعيت، پيمان عقبۀ ، يثرب، بيعت رضوان، مكه، علي (ع)، امويان،عباسيان، احكام السلطانية، ابن بابويهّ

نویسنده : هیئت تحریریه سایت پژوهه

شیوه‌ای رایج در فرهنگ اسلامی برای پیمان بستن مردم با حاکمان که بر پایۀ آن به وفاداری گردن می‌نهند. بیشتر بیعت‌ها در عصر پیامبر (ص) و خلفا از طریق دست دادن با حاکم صورت می‌گرفته است. البته بیعت حضوری بدون دست دادن و بیعت غیرحضوری با نمایندۀ حاکم، یا با فرستادن نامه نیز شناخته شده بوده است. این شیوه در سده‌های متمادی از تاریخ اسلام، از جانب عموم مردم برای مشروعیت داشتن حاکم در اعمال حاکمیت، ضروری دانسته می‌شد. دربارۀ شرایط و لوازم آن نیز از سوی متکلمان سده‌های نخست، و پس از آن در فقه اسلامی بحث‌هایی شده است.

عرب پیش از اسلام برای پذیرش حاکمیت از فردی و تعهد به فرمان‌برداری از وی بیعت می‌کرده است. با آمدن اسلام این شیوه هم‌چنان رایج ماند و کسانی که مسلمان می‌شدند، در پذیرش اسلام و دوری از محرمات و گاه در مواردی چون بیعت رضوان برای وفاداری و هم‌راهی هنگام سختی‌های جهاد، با پیامبر (ص) بیعت می‌کردند، در قرآن کریم از بیعت مسلمانان با پیامبر (ص) پیش از وقوع یک جنگ، هم‌چون مایۀ آرامش مؤمنان و پیروزی آنها یاد شده است (فتح/10).

نخستین بیعت پس از ظهور اسلام را «بیعت عشیره» دانسته‌اند که در سال سوم بعثت صورت گرفت. پیامبر (ص) 40 تن از نزدیکان خویش را دعوت کرد و خواستار بیعت ایشان شد. از بیعت‌های مهم دیگر در صدر اسلام، بیعت عقبۀ اول و دوم مردم یثرب در مکه و بیعت رضوان است.

پس از قتل عثمان در 35ق/655م، نیز مردم به سوی خانۀ علی (ع) هجوم آوردند و خواستار بیعت با او شدند. علی (ع) در برابر اصرار مردم با تأکید بر علنی بودن و لزوم رضای مردم، در مسجد حاضر شد و با او بیعت کردند. از ویژگی‌های انتخاب علی (ع) به خلافت آن بود که جز مردمان مدینه، مردمانی از شهرهای مصر و عراق نیز در بیعت عمومی با وی حضور داشتند.

علی (ع) خود نیز در جاهای مختلف در این باره سخن گفته است و در نامه‌ای به معاویه بیعت را حق مهاجران و انصار ذکر می‌کند. او توضیح داده، که بیعت با او چنان مقبول مردمان بوده است که پس از به انجام رسیدن آن، نه حاضران حق تجدید نظر دارند و نه غایبان حق رد.

در دوران امویان و عباسیان، بیعت گرفتن از مردم حتی با تهدید و تطمیع هم رواج داشته است. می‌توان گفت که در آن زمان از نگاه عموم، نقض بیعت چنان قبیح بوده است که حتی اگر با اکراه بدان گردن می‌نهادند، اطمینان لازم برای حاکمان در اطاعت‌پذیری ایشان حاصل می‌شده است.

در دوران امویان و عباسیان، گاه برخی حاکمان در حیات خویش برای جانشین خود نیز بیعت می‌گرفته‌اند و از مردمان شهرهای مختلف نیز توسط والیان بیعت گرفته می‌شد.

کهن‌ترین گزارش‌ها که از اهتمام مسلمانان به بحث نظری دربارۀ بیعت حکایت می‌کند، نشان از آن دارد که در سدۀ 2ق، بیعت هم‌چون راهی برای دست‌یابی حکومت‌ها به مشروعیت، موضوعی جدی در محافل کلامی، و سر منشأ اختلاف در میان مسلمانان بوده است.

در دوره‌های بعد، بحث از بیعت به آثار فقهی اهل سنت نیز راه یافت و به ویژه در ابواب قضا، جهاد و مانند آن و گاه به صورت بابی‌ مستقل توجه فقیهان را برانگیخت. در کتاب‌هایی که در سدۀ 5ق با عنوان «احکام السلطانیة» نوشته شد، همواره نخستین بحث، مسئلۀ بیعت با حاکم، شروط صحت آن، و تعهداتی بود که در پی داشت.

شیعیان که انتخاب حاکم را از جانب خدا می‌دانستند، به شیوۀ بیعت گردن نهادند و آن را مشروع نشمردند. در این میان، دیدگاه ابن بابویه را باید استثنا کرد که در مقام تعلیل گفته است که امام زمان (ع)‌از آن رو در غیبت به سر می‌برد که بیعت حاکمان ظالم را بر گردن نداشته باشد و با قیام خویش نقض بیعت نکند. گویی در نگاه وی وفاداری در بیعت با حاکمان در هر حال واجب بوده است.

گذشته از آن، هیچ‌گاه شیعیان در سده‌های نخست اسلامی به حکومت دست نیافتند، بدین سان، جز با اشاره‌هایی کوتاه و گذرا در مقام مجادلۀ کلامی با اهل سنت، یا در خلال برخی بحث‌های فقهی، به بحث دربارۀ بیعت و احکام آن نپرداختند.

در دوران اخیر، برخی از متفکران اهل سنت، بیعت را هم‌چون تنها راه مشروعیت حکومت در قالب نظریۀ قرارداد اجتماعی که از سوی متفکران غربی ارائه شده است، تفسیر می‌کنند.

فقیهان معاصر شیعه نیز بیعت را هم‌چون راهی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت حاکمان در زمان غیبت امام معصوم (ع) دانسته‌اند. (برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی)

مقاله

نویسنده هیئت تحریریه سایت پژوهه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS