كلمات كليدي : تاريخ، عبدالمطلب، عبدالله، آمنه، حضرت محمد(ص)، وهب، برّه، فاطمه
نویسنده : حبیب محمدزاده
مادر آن حضرت "آمنه بنت وهب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب" میباشد که "عبدالله" و "آمنه" در "کلاب" جمع میشوند(نسبشان بهم میرسد).[1] مادر آمنه "برّه بنت عبدالعزّی بن عثمان بن عبدالدار" میباشد.[2]
"عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرّة قرشیه" که مادرش "فاطمه بنت عمرو بن عائد بن عبدالله بن عمر ابن فخروم" است و پدر بزرگوار رسولخدا(ص) میباشد. به زمان تولد این دو بزرگوار در منابع تاریخی اشاره نشده؛ ولی با توجه به اینکه وفات عبدالله در سال «عامالفیل» بوده و آمنه نیز 7 سال بعد از عامالفیل در سن 30 سالگی از دنیا رفته، پس زمان تولد ایشان نیز حدود 23 سال قبل از عامالفیل میباشد.
ازدواج با عبدالله
پس از آن که "عبدالمطلب" با دادن صد شتر فرزندش عبدالله را از قربانی شدن نجات داد، دست او را گرفته به خانه "وهببن عبد مناف" رفت و دختر او آمنه را برای عبدالله خواستگاری کرد. پدر آمنه با این ازدواج موافقت نمود و بدین وسیله آمنه یک سال قبل از عامالفیل به همسری عبدالله در آمد. عبدالمطلب در همان مجلس از "هاله" دختر عموی آمنه برای خودش خواستگاری نمود و بدین ترتیب ازدواج عبدالله و عبدالمطلب همزمان و در یک مجلس صورت گرفت. از هاله "حمزه" و از آمنه رسول گرامی اسلام متولد شدند.[3] آمنه در میان قریش بافضیلتترین و پاکدامنترین زنان بود. او به باهوشی و حسن بیان در میان قریش مشهور بود.[4]
وفات عبدالله
عبدالله و آمنه یک سال قبل از عامالفیل با هم ازدواج کردند و حدود یک سال با هم زندگی مشترک داشتند.
بعد از مدت کوتاهی از آغاز زندگی مشترک بین عبدالله و آمنه، عبدالله به همراه کاروان تجاری به «شام» و «غزه» رفت. او در راه بازگشت به سمت مکه در حالی که بیمار بوده در شهر مدینه نزد داییهای خود از قبیله «بنیالنجار» ماند. همچنین گفته شده عبدالمطلب او را برای خرما چینی و خرید خرما یا برای دیدار داییهای خود به مدینه فرستاد.[5] به هر حال اهل کاروان خبر بیماری عبدالله را به پدرش رساندند. عبدالمطلب نیز پسر بزرگ خود "حارث" را جهت کسب اطلاع از حال عبدالله به مدینه فرستاد. حارث چون به مدینه رسید، متوجه شد که عبدالله از دنیا رفته و در خانه مردی از بنیالنجار به نام "نابغه" دفن شده است. او هنگام مرگ 30 ساله بود. بعضی سن او را هنگام مرگ 25 یا 28 سال نیز گفتهاند.[6] این در حالی بود که نبی اکرم(ص) هنوز متولد نشده بود. برخی نیز قائلند که رسول اکرم(ص) در آن هنگام تازه متولد شده بود.[7]
از عبدالله کنیزی به نام "ام ایمن" و 5 شتر نر و تعدادی گوسفند به پیامبر اکرم(ص) به ارث رسید. ام ایمن که نام اصلی او "برکة" است، پرستاری رسول اکرم (ص) را بر عهده داشت.[8]
وفات آمنه
"حلیمه سعدیه" رسولخدا(ص) را به نزد مادرش آمنه آورد و به او سپرده و به دیار خویش بازگشت. از آن پس محمد در کنار مادر و جد خود عبدالمطلب زندگى میکرد تا اینکه شش سال از عمر شریفش گذشت، در آن هنگام مادرش آمنه او را براى دیدار داییهاى پدرى که آن حضرت در مدینه از قبیله بنىالنجار داشت با خود به مدینه آورد. آمنه در مراجعت به سوى مکه در منزل شخصی به نام «ابواء» بیمار شده و همان جا از دنیا رفت.[9]