كلمات كليدي : تاريخ، پيمان، حلف، بيعت، حضرت محمد(ص)
نویسنده : منيره شريعت جو
طبیعت اجتماعی زندگی بشر ایجاب میکند، انسانها بسیاری از نیازهای خویش را در قالب روابط مخاصمهآمیز یا همزیستی مسالمتآمیز با یکدیگر برآورده سازند. ایجاد قرارداد و تعهد نسبت به پایبندی بر آن، پیرامون مسألهای خاص که مستلزم حضور حداقل دو طرف در قرارداد (دو نفر، یک فرد و یک گروه و یا دو گروه) است، یکی از گونههای همبستگی اجتماعی در جامعه به شمار میآید. در عصر پیامبر(ص)، به ویژه شبه جزیره عربستان به علت نوع خاص زندگی مبتنی بر قبیله، برقراری این قراردادها جایگاه خاصی در حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... ایفا مینمود. در زمان جاهلیت این پیمانها و بیعتها به صورتهای مختلف که هر کدام نام خاصی داشت همچون حلف،[1] جوار[2] و ... منعقد میگردید.
پیمانهایی که پیامبر(ص) در آن شرکت داشته و یا منعقد نمودهاند، به لحاظ زمانی (پیش از بعثت، دوران مکی، دوران مدنی)؛ مکتوب و غیر مکتوب (کلامی)؛ داخلی و خارجی (مسلمانان و غیر مسلمانان؛ مدنی و غیر مدنی و...)؛ و مواردی از این قبیل قابل تقسیمبندی است که در ذیل به برخی از مهمترین پیمانهای رسولاکرم(ص) به لحاظ زمانی اشاره میگردد؛ هرچند لازم به ذکر است حتی کوچکترین پیمانهای رسولاکرم(ص)، در جایگاه خود، نقش مهمی در پیشبرد اهداف اسلامی ایفا نموده است. از سوی دیگر پیمانها و قراردادهای مذکور تنها نمونه کوچکی است که به صورت مکتوب و یا در گزارشهای تاریخی به دست ما رسیده است؛ چه بسا بسیاری از آنها به خصوص در سالهای نخستین دعوت به صورت مخفی منعقد شده و یا به دستان ما نرسیده است.
پیمانها و قراردادهای پیامبر(ص)
1) پیش از بعثت
- حلف الفضول یا پیمان جوانمردان: مهمترین پیمانی است که حدود بیست سال قبل از بعثت، توسط عدهای از «بنیهاشم»، «بنیزهره» و «بنیتیم» منعقد شد و پیامبر(ص) در آن شرکت جستند.[3]
2) پس از بعثت
الف) دوران مکی
- بیعت عشیره: در آغاز دعوت علنی رسولاکرم(ص) در دعوت خویشاوندان بیان فرمودند هر کس ایشان را یاری نماید برادر، وصی و خلیفه وی خواهد شد که به جز حضرت علی(ع) کسی دیگر پاسخ مثبت به ایشان نداد.[4]
- بیعت عقبه اول و بیعت عقبه دوم: پیمانهایی است که هر کدام به فاصله یک سال در سال دوازدهم و سیزدهم بعثت با عدهای از مردم یثرب که به آیین اسلام درآمده بودند منعقد گردید.[5]
3) پس از بعثت
الف) دوران مدنی
- پیمان اخوت: در همان ابتدای ورود به مدینه پیمان برادری میان مهاجرین و انصار منعقد گردید.[6]
- صلح مدینه: پیمان میان مسلمانان مهاجر، انصار و یهودیان مدینه در سال اول هجرت. [7]
- بیعت رضوان (شجره): بیعت پیامبر(ص) با مسلمانان در راه ورود به مکه در سال ششم هجرت، پیش از صلح حدیبیه.[8]
- صلح حدیبیه (فتح مبین): میان حضرت محمد(ص) و مشرکان مکه در سال ششم هجری.[9]
- صلحنامه ثقیف: در سال نهم میان پیامبر(ص) و قبیله ثقیف ساکن در طائف منعقد گردید.[10]
- پیمان با مسیحیان نجران: پس از عدم انجام مراسم مباهله، بین پیامبر(ص) و مسیحیان نجران پیمان صلحی صورت گرفت.[11]
- بیعت غدیرخم: رخداد غدیرخم در «حجةالوداع» مبنی بر بیعت گرفتن پیامبر(ص) بر ولایت امام علی(ع) نیز از آخرین و مهمترین پیمانهای عصر نبوی به شمار میآید.[12]
-پیمانهای فردی و قبیلهای: دوران پس از هجرت به ویژه پس از فتح مکه شاهد وفدهای قبایل و در مقابل پیمانهای پیامبر(ص) با افراد، سران و مردم قبایل و مناطق مختلف هستیم که شمار آن بسیار است. همچون انعقاد پیمان با مردم عمان و بحرین، یمن، أیله، بنیضمره، بنیمدلج و .... [13]
-بیعة النساء: بیعت با زنان یکی از موارد حائز اهمیت در بحث پیمانهای رسولاکرم(ص) است. از جمله معروفترین بیعتی که با زنان صورت گرفت پیمان پس از صلح مکه با تازه مسلمانان میباشد.[14]
ب- اهداف پیمان نامهها
- دعوت به اسلام، حمایت از پیامبر(ص) و آرمانهای اسلامی (همانند پیمانهای عقبه در مکه).
- ایجاد صلح، که با غیر مسلمانان (صلح حدیبیه، مسیحیان نجران و ...) صورت گرفته و با پذیرش شرایط خاص یکدیگر را به رسمیت میشناختند؛ همچنین پیمان صلح با مسلمانان که بیشتر شامل مسلمانان خارج از مدینه بوده و محتوای پیمانها بیان احکام و قوانین الهی و پایبندی نسبت به آنها بوده است.[15]
- نوع دیگر نامههایی است که رسولاکرم(ص) به کارگزاران خویش در مناطق مختلف مینوشتند. هرچند ظاهر آن دستور حکومتی و آشنایی سازی و یا یادآوری احکام اسلامی است اما تأکید بر پیمانهایی است که بین مسلمانان، غیر مسلمانان و پیامبر(ص) منعقد شده است.
- تجدید پیمانها و قراردادها مورد دیگری است که جایگاه خاص قراردادها را آشکار میسازد؛ همچون تجدید پیمان با داریان.[16]
- گاهی نیز در پیاصلاح پیماننامه قبلی پیمانی جدید و یا اصلاح نامهای ضمیمه میگردید؛ همچون نامه قریش به پیامبر(ص) جهت برداشتن شرط بازگردانی تازه مسلمانان مکه به مدینه (گنجانده شده در صلح نامه حدیبیه) در پی مشکلاتی که توسط تازه مسلمانان برای آنان به وجود آمده بود. [17]
- برخی از پیمانها نیز با هدفی چند منظوره صورت میگرفت که بارزترین آنها همان پیماننامه صلح مدینه است که منشور قانون اساسی در حکومت نبوی در یثرب - که به «مدینةالنبی» مشهور شد - به شمار میرود. اتحاد بین مهاجرین، انصار و یهودیان یثرب، پیمانی که خبر از تشکیل امتی واحد میداد، مدیریت و رهبری جامعه، مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، خانوادگی، نظامی، حقوق و روابط خارجی از موارد مورد تأکید در آن است.[18]
ج- شاخصههای پیمانهای رسولاکرم(ص)
1) استراتژی توحیدی رسولاکرم (ص) در انعقاد پیمانها و بیعتها در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی، حقوقی، اقتصادی، ... و مهمتر از همه دعوت به اسلام و پایبندی نسبت به آن، شاخصه بنیادین مفاد پیمانها به شمار میرود. بیعتها و پیمانهای زمان جاهلیت نیز در صورتی مورد پذیرش واقع میشد که با مبانی اسلام سازگار بود. به عنوان نمونه پیامبراکرم(ص) درباره «حلفالفضول» یا پیمان جوانمردان که به منظور یاری رساندن مظلومان در مقابل ستمگران در زمان جاهلیت منعقد گردید و ایشان نیز در آن شرکت داشتند پس از بعثت میفرمودند: «... اگر هم اینک در دوران اسلام نیز مرا بدان فراخوانند هر آینه اجابت میکنم.»[19]
2) بهرهگیری از همه موقعیتها و امکانات مشروع در انعقاد قراردادها در راستای آشناسازی و پیادهسازی اصول اسلامی پیمان سه جانبه مدینه، بین مسلمانان مهاجر و انصار و یهودیان در زمره مهمترین مصادیق به شمار میرود. تشکیل یک جبهه متحد توسط نیروهای متفرق این منطقه و تقویت قدرت مسلمانان در بدو تشکیل حکومت مدنی؛ ایجاد فرصت و همچنین تحت کنترل گرفتن اقدامات یهودیان مدینه هر چند برای مدتی محدود (قرآن کریم در مورد یهودیان مدینه میفرماید آنان حضرت محمد(ص) را به اندازه فرزندان خود شناخته و به حقانیت وی آگاهند،[20] گرچه تعصبات قومی مانع ایمان اکثریت آنها شد) و ... از جمله این موارد به شمار میرود.
3) تأکید بر وفای به عهد. در بخشهایی از نامه رسولاکرم(ص) به یکی از کارگزاران خود با اشاره به آیه قرآن چنین آمده است: «این راهنمایی و حجتی است از سوی خدا و پیامبرش ای مؤمنان! بر پیمانهای خویش استوار باشید...»[21]
4) هر چند آیات قرآن و حضرت محمد(ص) تأکید فراوان بر پایبندی به پیمانها داشتند؛ اما همواره شاهد پیمان شکنیهای متعدد به صورت آگاهانه و یا ناآگاهانه میباشیم. موضع اسلام و پیامبر(ص) در برابر اینگونه موارد این بود که در صورت توبه با مغفرت الهی و پیمان مجدد جبران میگردید؛ در غیر این صورت با عکسالعمل جدی روبرو میشدند. در قرآن در برابر مشرکین چنین دستور داده شد: «... مگر کسانی از مشرکان که با آنها عهد بستید و چیزی از آن را در حق شما فروگذار نکردند و احدی را بر ضد شما تقویت ننمودند پیمان آنها را تا پایان مدتشان محترم بشمرید... تا زمانی که در برابر شما وفادار باشند شما نیز وفاداری کنید ... و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدت عمل) دست بردارند. آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر(ص) گرفتند پیکار نمیکنید؟...»؛[22] اما آن چه جامعه اسلامی را مورد تهدید قرار میداد فعالیتهای پشت پرده مخالفان همچون مشرکین، منافقان، یهودیان و پیمان شکنیهای آنان بود. در گزارشهای تاریخی آمده است مکیان گاه به منافقان و یهودیان مدینه نامه نوشته و آنان را علیه پیامبر(ص) ترغیب مینمودند. نمونه آن بهرهبرداری یهود بنینضیر از این فرصت و طراحی نقشه قتل پیامبر(ص) است که با آشکار شدن نقشه آنان، رسولخدا آنها را بین دو گزینه مختار نمود. یکی این که پیمانی دیگر به شرط پایبندی به آن منعقد گردد و دوم این که به جز جنگ افزار تنها به اندازه بار شتر از دارایی خود برداشته و محل سکونت خویش را ترک نمایند. یهودیان بنینضیر نیز راه حل دوم را برگزیده و محل اسکان خویش را به اجبار ترک نمودند. [23] پیامبر(ص) در مقابل سایر یهودیان در صورت پیمان شکنی قاطعیت به خرج داده و در صورت تکرار عکسالعمل جدی نشان میدادند.
5) جایگزین نمودن روحیه همبستگی بر مبنای تعالیم والای اسلامی به جای تعصبات قومی و نژادی: عقد اخوت بین مهاجرین و انصار و برقراری پیمانی که ریشه در اصول انسانی داشت نشان دهنده مدیریت و سطح والای تفکر در حکومت اسلامی عصر نبوی است. مساعدت و یاری یکدیگر در دشواریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ مراقبت از یکدیگر در میدانهای جنگ و کوشش در آزادی یکدیگر به هنگام اسارت؛ احساس مسؤولیت نسبت به خانوادههای یکدیگر پس از شهادت یا فوت از نتایج پیمان برادری است که بین مهاجر و انصار منعقد گردید.[24]