دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قاجار

No image
قاجار

كلمات كليدي : تاريخ، ايل قاجار، محمد حسن خان قاجار، حسين قلي خان قاجار، كريم خان زند، آقا محمدخان قاجار.

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

ایل قاجار یکی از طایفه‌های ترکمان بودند که بر اثر هجوم حمله مغول از آسیای مرکزی به ایران آمدند، آنها تبار خود را به " قاجار نویان" یکی از سرداران چنگیز می‌رسانند که سالها بعد تیمور گورکانی آنها را به آذربایجان می‌آورد.

اولین آثار تجزیه دولت تیموری از آذربایجان شروع می‌شود ترکمانان آق قویونلو و قراقویونلو تمام کوشش و نیروی خود را برای تسلط بر آذربایجان و قفقازیه به کار انداختند و اندکی بعد قدرت‌های نظامی قابل ملاحظه‌ای از اجتماع قبایل ترک و تاتار در ترکستان غربی و دشت‌های جنوب روسیه و شمال قفقازیه به وجود آمد که برای نفوذ به خاک ایران، سلاطین صفویه را در فشار قرار داده و موجب جنگ‌های خونین و کشمکش‌های دائمی گردید.[1]

شاه عباس صفوی، قاجارها را به سه گروه تقسیم کرد. گروهی را به نواحی مرو و شمال خراسان فرستاد تا در برابر حمله‌های ازبکان و ترکمانان مقاومت کنند، گروه دیگری را در حدود قراباغ و شمال رودارس در مقابل طوایف لزگی قرار داد و دسته سوم را در گرگان استرآباد در قلعه مبارک آباد که در کنار گرگان بود جای داد.

در مبارک آباد جمعی که به سوی "فراز‌قلعه" جای گرفتند ملقب به قاجار "یخاری‌باش" شدند و آن گروه که بر "فرود‌قلعه" بودند "اشاقه‌باش" نام گرفتند. قبیله قاجار بعد از ورود به استرآباد بر سر محل سکونت، به کشمکش و نزاع پرداختند.[2] سران ایل حد فاصلی برای حوزه سکونت و چراگاه احشام تعیین کردند که جریان رود گرگان شاخص آن بود. بدین ترتیب عده‌ای از قبایل قاجار در حوزه بالای رودگرگان و عده دیگر در پایین رود گرگان، ساکن و در آن زمان دسته اول به یخاری‌باش و دسته دوم به اشاقه‌باش معروف شدند.

اشاقه‌باش یا قویونلو

دسته اشاقه‌باش از ایل قاجار که پس از کسب قدرت و زمامداری بیشتر به قویونلو معروف شدند هم از حیث مقتضیات محلی و هم از لحاظ حسن خدمت به سلاطین عصر به تدریج قوت گرفتند و در دوران پادشاهی صفویه سلاطین آن سلسله از اختلاف و دو دستگی میان ایلات قاجار استفاده می کردند و از وحدت آنان که ممکن بود به شورش و قیام علیه حکومت مرکزی منجر شود جلوگیری می‌کردند.

دسته اشاقه‌باش از زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی تقریباً مقام اول را نسبت به ایلات شمالی ایران در دستگاه صفویه احراز کرده و اعتماد و علاقه دربار را به خود جلب کرده بودند و بعضی از بزرگان و سران اشاقه‌باش دارای مقام و منصب و دستگاه حکمرانی در حوزه دشت گرگان شدند و خود این امر پیش از پیش کینه و حسد دسته یخاری‌باش یا دولو را نسبت به سران اشاقه‌باش برانگیخته و بعدها موجب کشمکش‌های خونین بین این دو دسته گردید و موسس دولت قاجار را که از سران اشاقه‌باش بود بر آن داشت تا سیاست بی‌رحمانه‌ای را در براندازی ایل دولو پیش گیرد.[3]

ارتباط سران اشاقه‌باش با شاه طهماسب دوم:

پس از شکست شاه سلطان حسین صفوی از سپاه محمود افغان و سقوط پایتخت ایران (اصفهان) در سال 1135 ه .ق وحدت سیاسی و اداری ایران از بین رفت. شاه طهماسب دوم فرزند شاه سلطان حسین که به کمک عده‌ای از فراریان قزلباش و ایلات افشار بر آذربایجان و قزوین و گیلان دست یافته بود، در صدد جلب کمک و مساعدت ایل قاجار در سال 1137 ه. ق عازم گرگان شد.

فتحعلیخان از سران بزرگ دسته اشاقه‌باش قاجار با زبدگان جنگی ایل خود وعده‌ای از افراد یوخاری‌باش به اردوی طهماسب دوم آمد و مامور فتح تهران شد. فتحعلیخان قاجار در این ماموریت شهرتی کسب کرد زیرا باسپاه معدود خود توانست از پیشروی سپاه اشرف افغان به طرف شمال جلوگیری کند و بر اثر همین حسن خدمت از طرف شاه طهماسب دوم به سپهسالاری اردوی پادشاه صفوی منصوب گردید و به این ترتیب برای اولین بار یکی از افراد ایل قاجار بزرگترین منصب نظامی را در دستگاه صفویه بدست آورد.[4]

فتحعلیخان و سرانجام او:

نادر، نامه‌ای از شاه طهماسب صفوی دریافت کرد که او را به مساعدت با شاهزاده صفوی تشویق می‌کرد و پس از چندبار مکاتبه و مبادله نامه، نادر به اردوی طهماسب پیوست، او در برابر سپهسالار کل اردوی شاه طهماسب روی خوشی نشان نداد و از همان بدو امر فتحعلیخان قاجار را مانع پیشرفت مقاصد خود می دید. فتحعلیخان نیز از پیوستن نادر به اردوی شاه راضی نبود و این دو مرد جاه طلب، مبارزه شدیدی را برای بدست آوردن زمام امور آغاز کردند و واقعه لشکرکشی شاه طهماسب به مشهد عرصه خود نمایی برای آن دو سردار و میدان مبارزه قطعی آنان بود در این مبارزه که فتحعلیخان قاجار که در برابر هنر نظامی و رشادت نادر مغلوب شده بود قبل از رسیدن اردوی شاه طهماسب به قتل رسید و بیشتر افراد ایل اشاقه‌باش به دستور نادر خلع سلاح و به گرگان روانه شدند.

قتل فتحعلیخان قاجار یکی از خطاهای سیاسی طهماسب دوم بود، او تصور نمی‌کرد که نادر پس از فتح مشهد و سرکوبی افغان‌ها ادعای تاج و تخت سلطنت داشته باشد.

آغاز سلطنت محمد حسن خان قاجار:

او رئیس قبیله ایل قاجار و پسر فتحعلیخان قاجار بود که در اواخر عمر نادر به طرف ایلات یموت گریخت و نادر علی رغم تلاش‌ها، بر وی دست نیافت با مرگ نادر، محمد حسن خان ادعای پادشاهی نمود و سران نادرشاه و سایر مدعیان سلطنت را شکست داد. آزادخان افغان را که براصفهان حکومت می کرد فراری داد و در دو نبرد، کریم خان زند را شکست داد و اصفهان را متصرف شد ولی در محاصره شیراز به دلیل پایداری کریم خان مجبور به عقب نشینی شد. محمد حسن خان به سرعت به طرف شمال حرکت کرد و در نزدیکی اشرف مازندران به دست سپاه زند شکست خورد و یکی از سران ایل یخاری‌باش برای خدمتگزاری به سردار زند(شیخعلی خان زند) محمد حسن قاجار را تقدیم او کرد و اگر هواداری اکثریت مردم از زندیه پیش نمی آمد او حتماً به مقام سلطنت می‌رسید.[5]

حسین قلی خان قاجار:

اولین اثر و نتیجه ملایمت طبع و حسن سلوک کریم خان زند با فرزندان خان قاجار به بروز فتنه جهانسوز شاه(حسین قلی خان) انجامید.

حسین قلی خان از کریم خان خواست تا او را به حکومت دامغان منصوب کند و برادرش مرتضی قلی خان را نیز به نیابت وی اعزام دارد. وکیل، این تقاضا را پذیرفت و همین که آنان به دامغان رسیدند با ایلات قاجار و ترکمانان روابطی برقرار کردند و سر به طغیان گذاشتند. حسین قلی خان با کمک برادرش بر حاکم مازندران دست یافت و او را به قتل رساند و سلطنت خود را اعلام کرد اما سلطنت او زیاد طول نکشید، وی در برابر سپاه اعزامی زندیه مقاومت نکرد و به گرگان گریخت.[6]

فرصت مناسب برای به قدرت رسیدن قاجار:

وفات کریم خان زند، که دوره آرامش و امنیت بی نظیری در مدت 10 سال آخر سلطنت خود بوجود آورده بود، هرج و مرج عجیبی در دستگاه حکومت زند ایجاد کرد. از آن میان آقامحمدخان قاجار نیز از شیراز گریخت و به برادران خود در گرگان پیوست.

کوشش‌های اولیه آقامحمد خان:

آقا محمدخان در سال‌های (1193-1191 ) ه.ق پس از فرار از شیراز در گرگان و مازندران افراد ایلات قاجار را جمع آوری کرد و با کمک برادر خود جعفر قلی خان در اولین قدم، مدعیان قاجار را از میان برداشت و توانست بر کلیه ایالات شمالی ایران دست یابد.

لطفعلی خان زند و آقامحمدخان:

لطفعلی خان زند که پس از کشته شدن پدرش جعفرخان(پسرکریم خان زند) در سال 1203 ه. ق زمام امور را به دست گرفت، با آقا محمدخان رو به رو شد. لطفعلی خان زند که رشادت و پایداری زیادی از خود نشان داد، به علت خیانت وزیر خود ابراهیم خان کلانتر که با آقامحمدخان سازش کرده بود در برابر آقا محمدخان شکست خورد.[7]

فاجعه کرمان:

در سال 1208 آقا محمدخان به کرمان لشکر کشید و آنجا را تصرف کرد و به علت مساعدت و یاری مردم کرمان با شاهزاده زند(لطفعلیخان)، چنان آتش کینه و غضب خان قاجار را برافروخت که دمار از روزگار مردم آن شهر درآورد و دستور داد تا 8 هزار نفر از زنان و دختران شهر را میان سپاهیان قاجار تقسیم کنند وعده زیادی را به قتل رساندند.

تاج گذاری آقا محمدخان:

پس از لشکرکشی او در سال 1209 ه. ق به قفقاز ظاهراً نفوذ او بر قفقاز مسلم شد و در داخل ایران، کلیه امرا و حکام سرکش، یا نابود شده و یا اطاعت و فرمان خان را پذیرفته بودند و جز مشهد و خراسان شمالی که هنوز زیر فرمان شاهرخ میرزای افشار و فرزندش نادرمیرزا بود، در نواحی دیگر، فرمان خان اجرا می‌شد و خان زمان را برای اعلام مقصود خود مناسب دید در نوروز سال 1210 ه. ق در تهران تاج گذاری کرد و بعد او 6 نفر از خاندان قاجار به تخت نشسته و به مدت 131 سال بر مردم ایران حکومت کردند.[8]

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

زنان در دربار

No image

دارالفنون

No image

صنایع دوره قاجار

No image

نقاشی دوره قاجار

No image

مستوفی الممالک

Powered by TayaCMS