دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

میرزا آقاسی

No image
میرزا آقاسی

كلمات كليدي : تاريخ، آقاسي، عبدالصمد همداني، محمدشاه، عباس ميرزا، ميرزاعيسي قائم مقام

نویسنده : سعيده سلطاني مقدم

"عباس خان" معروف به "میرزا آقاسی" از طوایف "بیات ایروان" در سال 1198 ه.ق در ایران به دنیا آمد و چون هم نام جدش بوده برای احترام به وی، او را به نام (عباس) نخوانده و آقاسی خواندند و او بدین نام مشهور شد. او در جوانی به عتبات آمد و در آنجا "عبدالصمد همدانی" را به مُرادی برگزید و به سِلک درویشی درآمد. او که طبع شعر نیز داشت در اشعار خود نسبت به لقب استاد خود عبدالصمد همدانی که "فخرالدین" بوده تخلص "فخری" می‌‌جست.[1]

در آغاز سده نوزدهم، در پی کشته شدن عبدالصمد در حمله وهابیان به کربلا میرزا آقاسی همراه خانواده استادش راهی ایروان شد نخست به آذربایجان رفت، و اهل و عیال استادش را بنا بر وصیت خود او، به همدان برد و به تبریز بازگشت. آقاسی چون دارای علم ریاضی،حکمت الهی، تصوف و عرفان بود، بزرگان آن عصر در تبریز صحبتش را غنیمت شمردند، او خود را به "میرزا عیسی قائم مقام" وزیر "عباس میرزا" نائب‌السلطنه نزدیک کرد. قائم مقام او معلم تعلیم و تربیت پسر خود میرزا موسی قرار داد. بعد از چندی در پیشگاه عباس میرزا نائب السلطنه (فتحعلیشاه) معروف شد و وی او را به تربیت فرزندش محمدشاه گماشت. حاج میرزا آقاسی باعث شد که محمد شاه نیز با تصوف و عرفان آشنا شود.[2]

وزارت میرزا آقاسی

در سال 1250 ه.ق عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه در گذشت و پسرش محمدشاه به جای او به تخت نشست. محمدشاه وقتی به سلطنت رسید، میرزا ابوالقاسم قائم مقام را معزول و معدوم کرد و حاج میرزا آقاسی را به وزرات خود برگزید. پیشگویی که میرزا آقاسی از سلطنت محمدشاه کرده بود، چنان مطبوع طبع محمدشاه افتاده که او به حاجی وعده وزارت خاصه داد. میرزا آقاسی چند سال در سلطنت محمدشاه سمت وزارت اعظم را عهده‌دار بود و موقعی که به وزارت اعظمی رسید، چند تن از رجال منصوب به هواداری از سیاست انگلیس را، به وزارت انتخاب کرد از آن جمله "میرزا آقاخان نوری" را به وزارت لشکر و "میرزا نصرالله اردبیلی" را به وزارت وظایف برگزید.[3]

رابطه میرزاآقاسی و محمدشاه

در تمام مدت 13 سال صدارت آقاسی، پادشاه ایران در حقیقت او بود و محمدشاه علاوه بر آنکه به هیچ وجه در مقابل اعمال و فرمایشات آقاسی مخالفتی نشان نمی‌داد، با وجود همه خطاها و خراب کاری‌های او هر کس از او انتقاد می‌کرد به تبعید و آزار او می‌پرداخت. در دستخط‌هایی که محمدشاه به آقاسی نوشته او را با این عناوین خطاب کرده: «جناب حاجی سلمه الله تعالی یا جعلت فداک یا روحی فداک یا جناب روح پاک».

این حال مریدی و مرادی بین شاه و وزیر ظاهراً از هر دو جانب بوده، زیرا که آقاسی نیز در پاره‌ای از نامه‌های خود خطاب به محمدشاه او را ولی خدا می‌داند و می‌نویسد که به آن خدایی که آفریننده زمین و زمان و خورشید آسمان است من بنده، به صداقت حضرت مالک اشتر پیوسته خدمتکار صادقم و به ولی مطلق (علیه السلام)، که سر کار پادشاهی را ولی خدامی دانم... .[4]

حاج میرزا آقاسی راه صوفیگری را به شاه نشان داد، به طوری که هر دو آنها به دو دوریش معروف شدند. از میرزا آقاسی چه در دوران حیاتش چه پس از مرگش با بد نامی یاد می‌شود بلاخره صوفیگری شاه و کارهای ناشایست میرزا آقاسی یا هر دو موضوع عاملی بود که بذر بدبختی‌های مالی را در ایران کاشت.[5]

تمایل محمدشاه به صوفیگری موجب گردید که بر شدت مخالفت روحانیون نسبت به وی افزایش یابد به این ترتیب ملاحظه می‌شود که صوفیگری در دست آقاسی سلاحی برای مبارزه با قدرت روحانیون بوده است.[6]

اقدامات حاج میرزا آقاسیَ

از جمله‌ی اقدامات حاج میرزا آقاسی حفر قنوات و جاری ساختن نهرها و آباد کردن اراضی بایر بود. اگر چه او کم و بیش فهمیده بود مملکت به داشتن توپ و تفنگ احتیاج دارد و قسمتی از آبادی و ثروت آن به آبیاری و زراعت منوط است لکن این دو کار مهم فنی را فقط می‌خواست، به دست خود انجام دهد و به هیچ وجه حاضر نمی‌شد که از خبرگان و اهل تخصص و بصیرت کمک بگیرد بلکه اگر هم کسی به مصلحت اندیشی و خیرخواهی راهی پیش پای او می‌گذاشت در نپذیرفتن رای او لجاجت به خرج می‌داد. به همین جهت از اقدامات آقاسی در راه توپ ریزی و کاریزکنی علاوه بر آنکه خبر بزرگی عاید ایران نشد یک قسمت عمده از مال دیوانی در آن راه به هدر رفت.[7]

علاوه بر این مخارج بیهوده، برای اصلاح وضعیت مالی آشفته و افزودن اعتبار آن، کاری نکرد، بلکه بواسطه طمع ورزی و حرص در جمع ملک و بخشش بی جا، به ملا و درویش و سران سپاهی، در خرابی وضع مالی کشور کوشید یکی از وسایلی که حاجی برای کسب شهرت و جلب توجه عامه اختیار کرده بود این بود که هرگز به در خواست‌های پولی یا مستمری تقاضا کنندگان جواب رد نمی‌داد مگر ندرتاً. این روش اداره‌ای که آقاسی در کار مالیه ایران پیش گرفت بی‌انضباطی عجیبی، در وصول مالیات‌ها به وجود آورد.

از سوء سیاست و بی‌تدبیری و بی‌کفایتی آقاسی در اداره امور کشور و تهی شدن خزانه از پول و امتناع فرمانرویان و حکام ولایات از فرستادن مالیات به پایتخت، موجب پریشانی و اختلال وضعیت مالی مملکت شد.[8]

آقاسی در سال 1263 ه.ق، هزار و چهار صد و سی و هشت قریه‌ای که خود احداث یا احیا نمود را به محمدشاه بخشید چون وارثی نداشت و می‌دانست که دولت آن را ضبط می‌کند.[9]

ارتباط و تعامل میرزا آقاسی با دول اروپایی

با قتل "میرزا ابوالقاسم قائم مقام" و روی کار آمدن حاجی میرزا آقاسی، سیاست بی‌طرفی و توازن ایران در قبال دولت‌های روسیه و انگلستان به هم خورد و حاجی میرزا آقاسی سیاست طرفداری از روسیه را در پیش گرفت؛ لذا به تحریک دولت روسیه درصدد حمله به هرات و تسخیر این شهر برآمد هم زمان با تصمیم محمدشاه در حمله به هرات نیکلای اول، سزار روسیه جهت بازدید از مناطقی که طبق معاهده ترکمنچای به تصرف روسیه در آمده بود به منطقه قفقاز مسافرت کرد و نسبت به ملاقات با محمدشاه اظهار تمایل نمود و در دیدار تزار روسیه و محمدشاه، به وی وعده مساعدت در تسخیر هرات داده شد. در این هنگام دولت انگلستان به علت منافعی که در آن منطقه داشت به هیچ وجه مایل و علاقمند به لشکرکشی شاه به هرات نبود؛ لذا دست به اقداماتی زدند، تا مانع لشکرکشی محمدشاه به هرات شوند، اما محمدشاه منصرف نشد و به سمت هرات عزیمت کرد ولی سرانجام از این لشکرکشی نتیجه‌ای جز ناکامی و تحمل خسارت جانی و مالی نصیب ایران نشد و محمدشاه دست از محاصره هرات برداشت و به تهران عزیمت کرد. نقش اصلی را در عدم موفقیت محمدشاه در محاصره هرات را انگلیسی‌ها به عهده داشتند اما آنچه مسلم است حاجی میرزا آقاسی هم در تحریک محمدشاه جهت حمله به هرات و هم در چگونگی تاکتیک‌های نظامی که عمدتاً نیز بی‌تاثیر بوده نقش داشته است از آنجا که افاغنه برای اهالی خراسان و سیستان مشکلاتی به وجود آورده بودند حاجی میرزا آقاسی در صدد گوشمالی آنان برآمد به هنگام محاصره هرات دستوراتی از جانب وی، به فرماندهان نظامی صادر گردید که به هیچ وجه با شیوه درگیری‌های نظامی مطابقت نمی‌کرد از جمله اینکه وی دستور داد شهر غوریان را که در سر راه هرات بود تسخیر نکرده به سمت هرات حرکت کنند. که این امر از نظر نظامی خطراتی را متوجه هرات کرد. به هنگام محاصره هرات نیز دستور داد که تنها یک قسمت از قلعه هرات را محاصره کرده و قسمت دیگر را برای آمد و شد مردم باز بگذارند که این امر موجب اعتراض فرماندهان نظامی سپاه محمدشاه گردید.[10]

به دنبال حمله محمدشاه به هرات، انگلیسی‌ها جو خصمانه‌ای علیه ایران در اروپا به وجود آوردند و بعد از تحولاتی که در روابط ایران و انگلستان به وجود آمد و منجر به قطع روابط شد، دولت روسیه که تا آن هنگام ایران را تشویق به تصرف هرات می‌نمود تغییر روش داده و به محمدشاه فشار می‌آورد تا مجدداً با انگلستان رابطه برقرار کند و "سرجان مک نیل" وزیر مختار انگلیس به ایران آمد. و به دنبال قراردادی که به امضای "میرزا ابوالحسن خان شیرازی"، وزیر خارجه ایران و مک نیل رسید به موجب آن انگلستان از کلیه حقوق و مزایایی که طبق عهدنامه ترکمنچای به روسیه داده شده بود بهره‌مند شد.

محمدشاه به علت کینه‌ای که از انگلیسی‌ها در دل داشت علاقه‌ای به انعقاد این قرارداد نداشت ولی حاجی میرزاآقایی به خوبی درک کرده بود که اگر بخواهد در مقام و مسند خود باقی بماند راهی جز همکاری با دولت انگلستان ندارد لذا به انعقاد این قرارداد تن در داد.

شیوه صدارت حاج میرزا آقاسی

چهره حاج میرزا آقاسی در تاریخ ایران عمدتاً منفی و غیرمطلوب است. حاجی در ابتدا از انتخاب شدن به صدراعظمی امتناع ورزید اما با گذشت زمان خود را یک تنه طراح مسائل سیاسی و نظامی و حافظ دین و مملکت و سرآمد دیگران قلمداد کرد و تا جایی که تاب تحمل سخنان مخالفین خود را نداشت، عفت کلام را از دست می‌داد، دشنام گویی را به حد اعلا می‌رسانید.[11]

خویشاوندگرایی یکی از جنبه‌های بارز حیات سیاسی حاجی به شمار می‌رفته است حاجی که خود اهل ماکو بود. دست اهالی آذربایجان و به ویژه مردم ماکو را در امور دولتی باز گذاشت و نظامیان و غیر نظامیان ماکویی به مال و ناموس مردم رحم نمی‌کردند و دست به کارهای خلاف شرع می‌زدند خود میرزا آقاسی گرچه آدم متشرعی بوده، اما چون به حمایت جماعت ماکوئی احتیاج داشت از خلاف کارهای این گروه چشم پوشی می‌کرده است. از نظر سیاسی میرزا آقاسی در کشور داری بی‌کفایت بود و در سوال و جواب با سفرای خارجی دچار اشتباه می‌شد و از شیوه مذاکره در مسائل سیاسی بی‌اطلاع بوده است.[12]

در زمان وی چیرگی اعضای روس در دربار دولت ایران به حدی بود. که هر مکتوبی که از سفیر روسیه جهت صدر اعظم می‌آورند حامل مکتوب، در هر موقعی که بود می‌بایست شخصاً مکتوب را به صدراعظم داده و بلافاصله جواب دریافت نماید.[13]

عزل آقاسی از مقام وزارت

در هنگام فوت محمدشاه در پایتخت بر علیه آقاسی تظاهراتی بر پا شد. و برکناری حاج میرزا آقاسی را از شاه جدید (ناصرالدین شاه) خواستار شدند. آقاسی با عده‌ای نظامی به ارگ تهران رفت. اما کوته زمانی بعد مجبور به فرار شد آقاسی پس از اینکه متوجه شد، رجال کشور دیگر فرمان او را اطاعت نمی‌کنند و خواستار برکناریش هستند، به ارگ تهران رفت و عده‌ای سپاه به دور خود جمع کرد. پس دستور داد درها را بستند و هر گونه ارتباط خود را با شهر قطع کرد مدتی بعد به حرم حضرت عبدالعظیم رفت و در آنجا بست نشست و بعدها او به عتبات تبعید شد.

مقاله

نویسنده سعيده سلطاني مقدم
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

زنان در دربار

No image

دارالفنون

No image

صنایع دوره قاجار

No image

نقاشی دوره قاجار

No image

مستوفی الممالک

Powered by TayaCMS