دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ملاک‌هاي دوستي و آثار آن(2) (پرسش و پاسخ)

به طور کلي براي برقراري رفاقت و دوستي چه ملاک‌هايي وجود دارد و آثار هر کدام در دنيا و آخرت چگونه است؟
ملاک‌هاي دوستي و آثار آنʂ) (پرسش و پاسخ)
ملاک‌هاي دوستي و آثار آن(2) (پرسش و پاسخ)

پرسش:

به طور کلي براي برقراري رفاقت و دوستي چه ملاک‌هايي وجود دارد و آثار هر کدام در دنيا و آخرت چگونه است؟

پاسخ: به طور کلي براي برقراري رفاقت و دوستي دو ملاک کلي ماديات و معنويات وجود دارد که بر اساس آنها انواع دوستي‌ها شکل مي‌گيرد.

انواع دوستي

دسته اول، پيوندهاي رفاقتي که در دنيا بر محور معنويت شکل مي‌گيرد، در قيامت مشکلي ايجاد نمي‌کند. بلکه باقي مي‌ماند و بعد هم کارساز است. کارسازي‌اش نيز، مسئله شفاعت و دست‌گيري است. اين رفاقت براي آن‌ها مشکل ساز نيست. ما در معارفمان داريم که مؤمنين بعضي، بعضي ديگر را شفاعت مي‌کنند. اين جزء معارف دين ما است. مؤمن از مؤمن شفاعت مي‌کند. اين مسئله مربوط به مؤمن‌هايي است که بر محور ايماني با يکديگر رابطه داشتند، نه ماديت.

دسته دوم، در مقابل گروه اول هستند که اصلاً رفاقت و دوستي‌شان فقط بر محور ماديت بود. تکليف اين رفاقت‌ها هم در اينجا معلوم است. يعني هم در دنيا و هم در آخرت رفاقتشان تبديل به دشمني مي‌گردد.

دسته سوم، ممکن است که يک طرف رفاقت قصدش امور مادي باشد و طرف ديگر جهت معنوي داشته باشد. اين رفاقت اصلاً در دنيا باقي نمي‌ماند که بخواهد به قيامت برسد. اين‌ها به يک جايي مي‌رسند که ديگر نمي‌توانند ادامه بدهند. همين‌جا، رفاقتشان را به هم مي‌زنند و از يکديگر جدا مي‌شوند. به قيامت نمي‌رسد.

گسست دوستي‌هاي مادي محور

 ما از بعضي از آثار و روايات به دست مي‌آوريم که رفاقت‌هايي که بر محور معنويت نيست، و فقط ماديت در آنها مطرح است، اين‌طور نيست که فقط در آخرت تبديل به دشمني شود و در آن‌جا پشيمان شوند. گاهي در دنيا گسسته شده و به دشمني تبديل مي‌گردد. اين مطلبي است که ديگر براي شما مشهود و آشکار است، احتياج به توضيح ندارد. شما اين‌ مسائل را به خوبي درک مي‌کنيد.

دليل اين مطلب چيست؟ در اينجا به يک نکته اشاره‌ مي‌کنيم که وجهه و جنبه کلامي و فلسفي دارد، ولي خوب و مفيد است. «ماده» محدود است امّا معنويت نامحدود است. اگر «ماده» محور دوستي قرار بگيرد، رفاقت بر محور انتفاع‌ها و منفعت‌ها پايدار نمي‌ماند. يعني تا وقتي که از رفيق سود برده شود، رفاقت پابرجا است. آن‌چه مطرح است سودبري است. آن‌چه مهم است اين است که نيازها و توقعات انسان هم نامحدود است. لذا اگر محور رفاقت مادي باشد، چون ماده محدود بوده و توقع انسان هم نامحدود است، حالا بايد دو طرف با يكديگر نزاع كنند تا به منافعشان برسند.

اينکه در فلسفه مي‌گويند: دنيا دار تزاحم است، يعني سراي مزاحمت است. يعني چون ماده محدود است، تزاحم و نزاع پيش مي‌آيد. بعد هم همين رفاقت به جايي مي‌رسد که دعوا مي‌شود. يا بر سر رياست، يا مال يا هر چه مي‌خواهد باشد، مي‌بيني سال‌ها دستشان در دست هم بود، امّا يک مرتبه با هم اختلاف پيدا كردند! اين‌ها رفيق صميمي بودند، حالا دشمن خوني شدند! چه شد که اين‌طور شد؟ جواب، روشن است. محور رفاقتشان پول بود، رياست بود، «المُلکُ عَقيمٌ» اينها سر پول، رياست و امثال اين‌ها که امور مادي است، دعوايشان مي‌شود و دشمن خوني مي‌شوند. دليلش اين است که اين رفاقت، بر محور توحيد و يکتا‌پرستي نبود، بر محور ماديت و دنيا‌پرستي بود.

دوستي‌هايي همراه با پشيماني

ما روايتي از علي‌(ع) داريم که امام صادق‌(ع) در ادامه روايت قبلي آن را نقل مي‌کند که اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: «لِلأخِلَّاءِ نَدَامَةً» انسان به هر شکل که با کسي دوستي کند، پشيمان مي‌شود، «إلا المُتَّقِينَ» مگر متقين. در اين‌جا مطلب را به طور کلي بيان مي‌فرمايند. در روايت حرفي از آخرت نيامده است. در آن روايت «روز قيامت» داشت، امّا اين‌جا بحث قيامت مطرح نيست. به اصطلاح روايت اطلاق دارد. هر دوستي و مرافقتي، پايانش پشيماني است، چه در دنيا و چه در آخرت؛ مطلب کاملاً روشن و ساده است. دوستان، آخرش همه پشيمان‌اند، مگر چه کساني؟ آن کسي که محور دوستي‌شان خداپرستي بود.

دوستي منتهي به دشمني

اينکه در آيه شريفه داشت، دوستي‌ها به دشمني تبديل مي‌شود، جهتش اين است که اين‌گونه دوستي‌ها ريشه در خودخواهي دارد و خودخواهي ريشه کثرت و اختلاف و نزاع مي‌شود و نمي شود دو آدم خودخواه تا آخر دوست باشند و دوستي شان پايدار بماند. اينها مشهود است و واقعاً انسان مي‌بيند که چه‌طور کساني که بر محور امور دنيايي با هم رفاقت کردند، رفاقتشان پايدار نمي‌ماند و بعضاً به دشمني و کينه‌توزي هم منجر مي‌شود. سرّ آن را هم گفتيم که چيست. اگر محور دوستي امر مادي بود، ماده محدود است و هر دو نفر هم نفع خودشان را در نظر گرفته‌اند، لذا تزاحم پيش مي‌آيد و آخر تزاحم چيست؟ دشمني و رو در روي هم ايستادن. گفتم فرقي نمي‌کند که چه باشد، مال باشد، رياست باشد يا چيز ديگر. همين که محور الهي نباشد، مشکل ساز است. خودمان هم داريم مي‌بينيم و در متن جامعه ما نيز فراوان است، در هر دو رابطه مصاديق فراواني وجود دارد، چه رياستش، چه مالش. دليل تبديل دوستي به دشمني چيست؟ چون خدا نيست. چون دوستي «في غير الله» است.

امام خميني(ره) مي‌فرمود: «اگر تمام انبياء را جمع کنند، ـ‌ مي‌شود يک شهر صد و بيست و چهار هزار نفري‌ـ اصلاً و ابداً يک دعوا، يک دادگستري در اين شهر نمي‌بينيد.» خيلي زيبا تبيين مي‌فرمايد. همه با هم رفيق هستند. اما نزاع و درگيري نيست. چرا؟ جهت اين است که محور رابطه آنها خدا است. محور خدا است نه دنيا. دعوا جايي است که محور دنيا باشد. درگيري از اينجاها شروع مي‌شود.

روزنامه کيهان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS