دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

باقریه وجعفریه Baqryh and Jfryh

No image
باقریه وجعفریه Baqryh and Jfryh

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : اماميه، شيعه، واقفه، جعفريه، باقريه

مذهب امامیه فرقه­ای بوجود آمده بعد از اسلام نیست بلکه از ابتدای وجود اسلام، تشیع نیز حضور داشته است و این مطلب بر هیچ محققی پوشیده نیست ولی مذهب تسنن از فرق به­وجود آمده بعد از وفات نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است. در مکتب امامیه عناصر مشخصی حضور دارد که با وجود آن می­توان ادعای تشیع نمود؛ از جمله قبول ولایت امیرالمومنین علی علیه­السلام و اولاد معصوم ایشان به نص معین نبوی[1]. این ملاک اصلی در مکتب تشیع است و فرق دیگر معمولا با این ملاک اصلی مخالف هستند مانند اهل سنت و کیسانیه و زیدیه و فطحیه و...اما فرقه های دیگری وجود دارند که مسیر توقف را برگزیدند و ادامه سیر امامت در اولاد حضرت علی علیه­السلام را منکر شدند. نام عمومی این گروهها و جریانات واقفه است. این عده انحراف در امامت شیعه را با جریان توقف ادامه دادند .

جریان واقفه در مورد برخی از امامان علیهم­السلام تشدید بیشتری داشته است مانند توقفی که فرقه واقفیه نسبت به امامت موسی بن جعفر علیه­السلام اختیار نمودند و منکر امامت علی بن موسی الرضا علیه­السلام شدند. بطوریکه منظور از واقفه مطلق همین گروه است. اما نسبت به برخی امامان علیهم­السلام توقف مقطعی صورت گرفته و یا به­قدری نظر توقف ضعیف بوده که بحران برای امامیه محسوب نمی­شده است. مانند توقفی که نسبت به امامت امام باقر و یا امام صادق علیهماالسلام صورت گرفت. به این گروه باقریه واقفه و یا جعفریه واقفه گفته می­شود.

باقریه وجعفریه واقفه

از عقائد این جریانات چیزی جز تعیین امام و مبحث رجعت در اختیار نیست که نسبت به معتقدات این فرقه در مورد امامت ارائه شده است. این گروه پیروان امام محمد باقر علیه السلام و فرزند ایشان امام جعفر صادق علیه­السلام هستند. این فرقه قائل به امامت ایشان و پدران بزرگوارشان علی بن الحسین و حسین بن علی و علی بن ابی طالب علیهم­السلام می­باشند. همچنانکه از نام این فرقه هویداست ایشان به دو گروه تقسیم می­شوند:

1.عده ای امامت را به امام باقر علیه­السلام منتهی می­نمودند که به ایشان باقریه واقفه گویند .

2. عده­ای امامت را به امام صادق منتهی می­کنند که به ایشان جعفریه واقفه گویند.

این دو جریان سیر امامت را در اولاد معصوم و غیر معصوم امام باقر و امام صادق علیه السلام منکر می­شوند و در این مطلب باهم شریک هستند.[2]

عقیده این گروه نسبت به رجعت

رجعت از معتقدات شیعیان و بسیاری از فرق دیگر است. در این بحث عقیده بر زنده شدن برخی و رجوع آنها به دنیا می­باشد که از تفصیل آن می­گذریم. معمولا فرقی که ادعای مهدویت در آنها شده با مرگ مهدی خود دست به توجیه رجعت می­زدند و یا منکر مرگ او می­شدند .

این دو گروه رجعت و بازگشت این دو امام را به دنیا قبول نداشته و در واقع پنج امامی و یا شش امامی محض هستند.[3] برخلاف عده­ای از فرق منحرف مانند فرقه ناووسیه که قائل به بازگشت ایشان می­باشند.[4]

چون امامت نزد عده­ای از این جریان به امام صادق علیه­السلام منتهی می­شود صاحب ملل و نحل ترجیح داده تا به توصیف امام صادق علیه­السلام بپردازد ولی در برخی کلماتش کوتاهی نموده که به آن اشاره می­کنیم .

او دراین رابطه می­گوید :

او دارای علم گسترده­ای در معارف دین وادب، کامل در حکمت و زهد بسیار در دنیا و ورع تام از لذات دنیائی دارد. مدتی در مدینه النبی اقامت فرمود که در آن مدت شیعیانش ازمعارف او بهره­مند می­شدند و به موالیان و دوستانشان اسرار علوم را افاضه می نمود. سپس به عراق رهسپار شد و مدتی در آنجا اقامت فرمود و هرگز با کسی در خلافت به نزاع نپرداخت: (زیرا) کسی­که در دریای معرفت غوطه­ور است به جویباری طمع نمی­ورزد و فرموده است: کسی که با خدا مانوس باشد از مردم می­هراسد و کسی که به غیر خدا مانوس شود افکار پراکنده او را می­یابد.

ایشان از جانب پدر به شجره نبوت منتسب می­شوند و از جانب مادر به ابوبکر (مادر امام صادق ام فروه بنت قاسم بن محمد بن ابی بکر است(.[5]

از آنچه­که بعضی غالیان به او منتسب می­کردند بیزاری می­جست و همچنین ازخود آن غالیان.[6]

دروغی بزرگ

این نویسنده بزرگ اهل سنت در این مرحله دست به دروغی بزرگ می­زند که ناشی از جهل او به حقیقت مکتب شیعه و معرفت به امام صادق علیه­السلام است. در ادامه می گوید:

امام صادق علیه السلام از ملاکهای اعتقادی خاص رافضه و حماقتهای ایشان بیزاری جست !! آن عقائدعبارتند از :

1.غیبت

2.رجعت

3.بداء

4.تناسخ

5.حلول

6.تشبیه

اما شیعیان بعد از او به فرقه­های مختلفی تبدیل شدند و هریک مذهبی را به کیش گرفتند و برای ترویج فرقه خویش آن­را به امام منتسب می­کردند درحالی­که امام از تمام این نحله­ها و همچنین معتزله و قدریه بیزاری جست .[7]

گرچه امام از قدریه و معتزله بیزاری جست اما اشاعره را نیز از نقد علمی بی­نصیب نگذاشتند. درحالی­که هیچ اشاره­ای در کلمات شهرستانی به آن نشده است. اما حلول و تناسخ و تشبیه مورد قبول امام علیه­السلام نبود و همچنین مورد پذیرش  شیعیان آن حضرت نبوده و نیست و این افتراء از جهل شهرستانی حکایت می­کنند. چنانچه غیبت و رجعت و بداء از اموری است که امام علیه­السلام معرفت صحیح آن را در اختیار شیعیان ومسلمانان نهاده است و شیعه به دلیل پیروی از آن حضرت به این امور معتقد است درحالی­که امثال شهرستانی از آن غافل­اند و بیزاری امام از این امور افترائی بیش نیست و برای واضح شدن مطلب بهتر است به روایاتی از آن حضرت رجوع شود که از باب نمونه به چند روایت دراین زمینه اشاره می­کنیم:

امام صادق علیه السلام فرمودند:

إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَةً قَبْلَ أَنْ یَقُوم[8]

برای حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قبل از قیام جهانی­اش غیبت است.

سُئِلَ عَنِ الرَّجْعَةِ أَ حَقٌّ هِیَ قَالَ نَعَم[9]

از امام صادق علیه­السلام در مورد رجعت سوال شد که آیا حقیقت دارد؟ فرمودند: بله.

مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاءِ[10]

خداوند به عقیده­ای مانند بداء بزرگ داشته نشد.

مقاله

جایگاه در درختواره فرق و مذاهب شیعی - واقفیه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS