دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دیدار امیرالمؤمنین على(علیه السلام)

No image
دیدار امیرالمؤمنین على(علیه السلام)

واقعه اى در زمان اقامت و تحصیل او در نجف اشرف براى محمّد تقى روى داد که از سویى بسیار آموزنده و از سویى دیگر رمز اصلى موفّقیت اوست جریان را از زبان خود وى پى مى گیریم:

«در یک شب گرم تابستانى مشغول مطالعه و تحقیق بودم که یکى از طلاّب آمد و مرا دعوت کرد که در جلسه دوستانه اى شرکت کنم، پذیرفتم. در آن جا شخصى که به بذله گویى و شوخ طبعى معروف بود، خطاب به جمع اعلام کرد: من تصویر زیباى زن شایسته اى را که مربوط به یکى از کشورهاى اروپایى است، از یکى از روزنامه ها انتخاب کرده و با خود آورده ام تا دوستان آن را ببینند و نظر بدهند. او از حاضران خواست بدون تعارف و تظاهر، با صراحت و صداقت بگویند که بین یک لحظه دیدار امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و بین یک عمر زندگى زناشویى با صاحب این عکس، کدام یک را بر مى گزینند؟ هر کسى چیزى مى گفت برخى مى گفتند: حضرت على(علیه السلام) را ان شاءالله در لحظه مرگ و عالم برزخ از نزدیک خواهم دید اما در این دنیا زندگى با چنین زنى خوب است! من پنجمین نفرى بودم که باید نظر مى داد طوفانى در درونم به پا شد. چه آزمون حسّاس و بزرگى! آیا به راستى سزاوار است لحظه اى دیدار با على بن ابى طالب(علیه السلام) را با این شهوت ها مبادله کنم؟! نه! هرگز! خواست عکس آن زن را به من نشان دهد روى برگرداندم و بدون نگاه به آن خواستم خارج شوم حاضران اعتراض کردند اعتنایى نکردم و با ناراحتى خود را به حجره رساندم. در حجره را گشودم اما هوا آنقدر گرم و خفه و کُشنده بود که وارد نشدم روى پله حیاط مدرسه نشستم و سرم را به دیوار تکیه دادم از شدّت گرما خوابم برد. در عالم رؤیا خود را در سالن بزرگى دیدم که جمعى از علماى پیشین در آن حضور دارند در صدر جلسه تختى بود و حضرت على(علیه السلام) بر روى آن نشسته بود و مالک اشتر و قنبر و... نیز در محضر آن جناب بودند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) مرا با نام به حضور خویش فرا خواندند و مورد لطف و محبّت قرار دادند. من امام(علیه السلام) را آن گونه که در روایات خوانده بودم، دیدم و لذّت بردم. در این هنگام بیدار شدم و فهمیدم حدود هشت دقیقه در عالم رؤیا بوده ام. با حالتى وصف ناپذیر خود را به جلسه آقایان رساندم دیدم هنوز سرگرم همان گفتگویند به آنها گفتم: من نتیجه و ثمره انتخابم را گرفتم».([28])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده اش روشن ساخت و آن روشنی با چنان تلألویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند.
عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

عید غدیر در سیره اهل بیت(ع)

غدیر، تنها نه به عنوان «روزى تاریخى» ، بلکه به عنوان یک «عید اسلامى» مطرح است. عید بودن آن نیز، مراسم و سنتهاى خاصى را مى‌طلبد و نه تنها باید آن را عید دانست، بلکه باید آن را عید گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظیم شعائر دینى، آن را بزرگ داشت و برشکوه آن افزود، تا ارزشهاى نهفته در این روز عظیم، همواره زنده بماند و سیره معصومین (علیهم السلام)احیاگردد.
السلام علیک یا جواد الائمه (ع)

السلام علیک یا جواد الائمه (ع)

صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هوای نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستی، پس بنگر که چگونه ای.
هدایتگران راه نور

هدایتگران راه نور

پروردگارم را سپاس که به بندگانش توفیق طاعت ارزانى فرمود و خیرونیکى را در عبادت خویش براى آنان منظور داشت.
کاظمین دلربای عاشقان

کاظمین دلربای عاشقان

مومن به سه خصلت محتاج است : کسب موفقیت از سوی خدا ،‌ نصیحت کننده‌ای در خود ،‌و قبول نصیحت از دیگران

پر بازدیدترین ها

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی

شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی بی تردید بزرگترین شاعری است که بعد از فردوسی آسمان ادب فارسی را با نور خیره کننده اش روشن ساخت و آن روشنی با چنان تلألویی همراه بود که هنوز پس از گذشت هفت قرن تمام از تاثیر آن کاسته نشده است و این اثر تا پارسی برجاست همچنان برقرار خواهد ماند.
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت

با استفاده از بیانات عارف کامل و عالم عامل میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب ارزشمند"المراقبات" پیرامون عید فطر سخن می گوئیم.
No image

ماهیت حاکمیت سیاسی

غزوه حنین

غزوه حنین

پس از آن که پیامبر اکرم(ص) در رمضان سال هشتم قمری، مکه معظمه را فتح کرد و مردم متعصب و سرکش این شهر مقدس را مورد گذشت و بخشش خویش قرار داد و آنان را از کرامت و بزرگواری خویش بهره مند ساخت، اهالی طایف، به ویژه دو قبیله معروف "هوازن" و "ثقیف" به هراس افتاده و مردم این منطقه را بر ضد پیامبر(ص) و مسلمانان تحریک کردند و در نتیجه به همراه لشگری سنگین، که با زنان، فرزندان و چارپایانشان همراه بود، به سوی مکه معظمه حرکت کردند، تا به زعم خویش بر پیامبر(ص) و مسلمانان این شهر مقدس شبیخون زده و کار آنان را یکسره کنند.
Powered by TayaCMS