24 آبان 1393, 14:4
كلمات كليدي : مشروطه خاصه، عرفيه خاصه، وجوديه لاضروريه، وجوديه لادائمه، حينيه لادائمه، ممكنه خاصه
نویسنده : مهدي افضلي
در بحث از ماده و جهت قضیه بیان میشود که هرگاه جهت خاصی برای یک قضیه ذکر شود آنرا قضیه موجهه مینامند. موجهات را به دو قسم مرکب و بسیط تقسیم میکنند.
دلیل اینکه اینگونه موجهات را مرکبه نامیدهاند این است که آنها در حقیقت از دو جهت یکی برای قضیه موجبه و دیگری برای قضیه سالبه ترکیب یافته اند. هر قضیه مرکبه اگر تحلیل شود به دو قضیه خواهیم رسید. یک قضیه در کلام بیان شده و جزء دیگر با قید عدم دوام و عدم ضرورت از آن حکایت شده است. هر یک از این قضایا بر اساس جزء بیان شده در کلام نامگذاری میشوند؛ اگر سالبه باشد قضیه سالبه و اگر موجبه باشد قضیه موجبه خواهد بود. با این توضیح وارد بیان اقسام قضایای مرکب میشویم:[1]
این نوع قضیه، قضیه مشروطه عامه است که به لادوام ذاتی مقید شده است. چنانکه در اقسام بسایط بیان شده مشروطه عامه قضیهای است که بر ضرورت ثبوت محمول برای موضوع تا زمانی که وصف برای موضوع ثابت است دلالت میکند. در هر مشروطه عامه این احتمال وجود دارد که محمول برای موضوع به رغم تجرد از وصف آن دائم الثبوت باشد، چنانکه احتمال دارد دائم الثبوت نباشد. منطقدانان برای نفی دوام در موارد خاص قضیه را به لادوام ذاتی مقید کردهاند. قید لادوام ذاتی حکایت از یک قضیه دیگر میکند که همان مطلقه عامه میباشد. از باب نمونه وقتی گفته میشود هر درختی تا زمانیکه درخت است ضرورتا رشد میکند نه دائما، در حقیقت با قید نه دائما اشاره شده که رشد درخت مربوط به وصف آن است نه دائما، اگر روزی این درخت قطع و به کنده چوبی تبدیل شود دیگر رشد آن متوقف خواهد شد. بدین ترتیب مشروطه خاصه از مشروطه عامهای که در کلام ذکر شده و مطلقه عامهای که به صورت ضمنی و با قید لادوام از آن حکایت شده ترکیب یافته است.
عرفیه خاصه همان عرفیه عامه است که به لادوام ذاتی مقید شده است. مفاد آن این است که محمول برای موضوع تا زمانی که وصف هست دوام دارد، اما بدین معنا نیست که با دوام ذات محمول نیز دوام داشته باشد. همانند مشروطه خاصه در عرفیه خاصه نیز احتمال دوام محمول برای موضوع هست، لذا با آوردن قید لادوام ذاتی از به وجود آمدن این احتمال جلوگیری شده است. از باب نمونه گفته میشود هر درختی تا زمانی که درخت است دائما رشد میکند ولی نه دائما، بدین معنا که رشد دائمی درخت در گرو وصف درخت بودن است نه اینکه حتا اگر درخت نباشد و تبدیل به خاکستر شود نیز این رشد ادامه پیدا کند. چنانکه ملاحظه میشود عرفیه خاصه از دو قضیه عرفیه عامه و مطلقه عامه ترکیب یافته است، با این تفاوت که عرفیه عامه در کلام ذکر شده و مطلقه عامه با قید لادائما فهمانده شده است.
این نوع قضیه در حقیقت همان مطلقه عامهای است که به لاضرورت ذاتی مقید شده است. در مطلقه عامه هم این احتمال وجود دارد که محمول برای ذات موضوع ضرورت داشته باشد و هم عدم آن احتمال دارد. برای آنکه در موارد خاص روشن شود که ثبوت محمول برای ذات موضوع ضروری نیست، قید لابالضروره در کلام ذکر میشود. دلیل وجودیه نامیده شدن آن این است که مطلقه عامه بر تحقق حکم و وجود خارجی آن دلالت میکند و لاضروری نامیدن آن نیز به دلیل آن است که به این قید مقید شده است.
این نوع قضیه همان مطلقه عامهای است که به لادوام ذاتی مقید شده است. در مطلقه عامه هم این احتمال وجود دارد که محمول برای ذات موضوع دوام داشته باشد و هم عدم آن احتمال دارد. برای آنکه در موارد خاص روشن شود که ثبوت محمول برای ذات دائمی موضوع نیست، قید لا بالضروره در کلام ذکر میشود. دلیل وجودیه نامیده شدن آن این است که مطلقه عامه بر تحقق حکم و وجود خارجی آن دلالت میکند و لادائمه نامیدن آن نیز به دلیل آن است که به این قید مقید شده است.
حینیه لادائمه همان حینیه مطلقه است که به لادوام ذاتی مقید شده است. دلیل تقیید این است که حینیه مطلقه به معنای این است که محمول برای موضوع هنگام اتصاف به یک وصف فعلیت دارد، بر همین اساس هم احتمال دارد که ثبوت محمول برای ذات موضوع دائمی باشد و هم عدم آن ضرورت دارد. برای اینکه مخاطب گرفتار اشتباه نشود در موارد خاص قضیه به عدم دوام مقید شده است.
ممکنه خاصه همان ممکنه عامه است که به لاضرورت ذاتی مقید شده است. مفاد آن این است که طرف موافق و مخالفی که در قضیه بیان شده است هیچیک ضرورت ندارند. ولی از آنجا که در هر قضیه ممکنه عامه احتمال آن وجود دارد که جانب موافق یا مخالف ضرورت داشته باشد، قید عدم ضرورت ذاتی ذکر میشود تا از امکان عام بودن بیرون آید و هردو طرف برای آن یکسان شود که در این صورت مفاد امکان خاص خواهد بود.
چنانکه ملاحظه میشود تمام مرکبات پیشگفته با اضافه شدن لادوام و لا ضرورت از قضیه بسیط به مرکب تبدیل شده اند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان