علي اكبر دهخدا، مشروطيت، روشنفكري، طنز سياسي، صور اسرافيل، علوم سياسي
نویسنده : عاتكه محمدي
علیاکبر دهخدا در سال 1257 (1297قمری) در تهران به دنیا آمد. پدرش خانباباخان، یک ملاک متوسط از قزوین بود، که در تهران سکونت داشت. نه ساله بود که پدرش درگذشت و مادرش که به گفته دهخدا "مثل اعلای مادری بود وی را در کنف تربیت خود گرفت."[1]
از همان زمان زبان عربی و علوم معارف اسلامی را در محضر شیخ غلامحسین بروجردی آموخت و از محضر آیتالله حاج شیخهادی نجمآبادی نیز بهره فراوان برد.[2] او در نزد آیتالله بروجردی به مدت 14 سال علوم مختلفه صرف، نحو، معانی، بیان، فقه، اصول، حکمت و فلسفه آموخت.[3] بیست ساله بود که در دستهی اولین دانشجویان مدرسهی سیاسی که میرزا حسنخان مشیرالمللک بنیاد نهاده بود، پذیرفته شد[4] و در این مدرسه فقه، ادبیات، تاریخ قدیم و معاصر، به ویژه تاریخ انقلاب و حوادث اروپا، جغرافیا، حقوق، جنگ، دیپلماسی، اقتصاد و زبانهای عربی و فرانسوی آموخت و در تدریس به معلمان و اولیای مدرسه یاری میرساند. [5]
فارغالتحصیلان مدرسهی سیاسی در وزارت امورخارجه استخدام میشدند، دهخدا نیز پس از استخدام، با معاونالدوله غفاری که به سفارت بالکان منصوب شده بود، به عنوان منشی به اروپا رفت و مدت دو سال، بیشتر در وین پایتخت اتریش و اندکی در رم و بخارست اقامت داشت و در آنجا زبان فرانسوی را تکمیل کرد و با دانشهای جدید اروپا آشنا گردید.[6]
دهخدا یک سالی پیش از آغاز جنبش مشروطهخواهی در 1323قمری به ایران بازگشت.[7] و توسط حسینآقا امینالضرب مهدوی، که امور راه سوشه خراسان را در مقاطعه داشت، به عنوان مترجم و معاون موسیو دوبوروک، مهندس بلژیکی، استخدام شد و شش ماهی بر این کار باقی ماند.[8] سپس به جنبشمشروطهخواهی پیوست و با دو تن از روشنفکران روزگار خویش، میرزا جهانگیر شیرازی و میرزا قاسم تبریزی روزنامهی "صور اسرافیل" را تاسیس کردند.[9]
این روزنامه که محبوبترین و تاثیرگزارترین نشریه این دوره است، در دو بخش رسمی و طنز تقسیم میشد، دهخدا سر محرر و نویسنده اصلی صور اسرافیل بود، و هر دو قسمت رسمی و فکاهی آن را مینوشت.[10] نخستین شماره آن در دهم خرداد 1286 در تهران در هشت صفحه منتشر شد. از صور اسرافیل در فاصله 14 ماه با تعطیل و توقیفهایی که شد، جمعا سی و دو شماره منتشر شده که آخرین شماره آن در بیستم جمادی الاولی 1326 هجری قمری نشر شده است. دهخدا در آغاز هر شماره این روزنامه، مقالهای در زمینه مسایل سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی و در پایان، مقالهای طنزآمیز با عنوان "چرند و پرند" نوشته است.[11]
روزنامه صور اسرافیل در کودتای محمدعلی شاه تعطیل شد، میرزا جهانگیرخان شیرازی مدیر آن، در باغشاه به دار آویخته شد و دهخدا و چند تن دیگر که به سفارت انگلیس پناه برده بودند، به اروپا تبعید شد و در ایوردن سویس اقامت گزید. در سوئیس در عین تنگدستی به یاری ابوالحسن پیرنیا معاضدالسلطنه و همکاری علامه محمد قزوینی سه شماره دیگر صور اسرافیل را منتشر ساخت.[12]
اقامت دهخدا در سوئیس دیری نپایید و به زودی عازم اسلامبول ترکیه شد. و ایرانیان مقیم اسلامبول که کمیتهای به نام "سعادت" را تشکیل داده بودند مقدم او را فوقالعاده گرامی شمردند و او را به ریاست آن کمیته برگزیدند. و از او خواستند روزنامه ملایمتر از صور اسرافیل بنویسد. در اثر این درخواست روزنامه "سروش" را منتشر ساخت که 14 شماره آن در استانبول منتشر گردید.[13]
پس از فتح تهران توسط مجاهدین مشروطهخواه و پایان استبداد صغیر دهخدا به تهران بازگشت. و از طرف هیئت مدیره که از زعمای مشروطهخواهان و برگزیدگان ملت تشکیل یافته بود و موقتا تا افتتاح مجلس شورای ملی زمام امور مملکت را برعهده داشت، به عضویت کمیسیونی انتخاب شد که برای بهبود اوضاع مالی و ترتیب و تنظیم بودجه مملکت تشکیل شده بود و جز دهخدا، صنیعالدوله، مستوفیالممالک و... عضو بودند.[14]
در دومین مجلس شورای ملی از کرمان و تهران به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد.[15] و از روئسای حزب و فراکسیون "اعتدالیون" در این مجلس بود.[16] در فاصله ورود به تهران تا آغاز جنگ جهانی اول (1918-1914م) گذشته از نمایندگی مجلس، در روزنامههای مجلس، آفتاب، شورا، ایران کنونی و پیکار مقالات سیاسی و انتقادی مینوشت. به هنگام جنگ جهانی اول و اولتیماتومهای روسیه تزاری و مهاجرت آزادیخواهان به استانبول و بغداد و برلین، دهخدا به ایل بختیاری پناه برد و تا پایان جنگ در میان بختیاریها ماند. بعد از این از سیاست کناره گرفت و به کار فرهنگی پرداخت. و در همین زمان بود که طرح ایجاد لغتنامه و امثال و حکم را ریخت. پس از پایان جنگ جهانی به تهران بازگشت و ضمن اشتغال به مشاغلی چون ریاست کابینهی (دفتر) وزارت معارف، از 1306ش به ریاست مدرسهی سیاسی که بعدا به دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی تبدیل شد، رسید و تا شهریور 1320 در این سمت باقی بود. آنگاه از کار دیوانی بازنشسته شد و یکسره به کار لغتنامه پرداخت. در همین زمان در نخستین کنگرهی نویسندگان (تیرماه 1325ش) جزو هیئت رئیسه شرکت جست و در اوایل اسفند 1329ش "جمعیت مبارزه با بیسوادی" را تأسیس کرد.
با روی کار آمدن دولت ملی دکتر مصدق (اردیبهشت 1330ش) دهخدا دوباره به عرصهی سیاست کشیده شد.[17] در دفاع از دولت دکتر مصدق، مقاله نوشت و مصاحبه کرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق، بازجویی شد و به اتهام واهی نیابت سلطنت محمدرضا پهلوی مورد زجر و آزار قرار گرفت و حقوق بازنشستگی وی را قطع گردید.[18] سرانجام روز دو شنبه هفتم اسفند 334 ش در تهران درگذشت و در قبرستان ابنبابویه شهر ری به خاک سپرده شد.
اندیشه و مبارزات سیاسی
دهخدا در تفکرات سیاسی خویش وارث متفکران ایرانی و غربی پیش از خود بود. درک محضر عالم دینی دلآگاهی چون آقا شیخهادی نجمآبادی و آموزش علوم اسلامی نزد وی که خود از مصلحان صادق و از مروجان اندیشهی ترقی بود، و آموزش در مدرسه سیاسی و نیز آشنایی با آثار عصر روشنگری اروپا چون، هابس، لاک، منتسکیو، ولتر و اصحاب دایرةالمعارف،[19] فرصتی بود تا در اندیشهی او دانشهای کهن با دیدگاههای نو درآمیزد و به آمیزهای از معارف سنتی ایران و اندیشههای نوین غربی و مشاهدات عینی دست یابد.
وقتی دهخدا از سفر بالکان بازگشت، انقلاب مشروطه کم و بیش آغاز شده بود. او که همیشه به فکر پیشرفت و ترقی مملکت خود بود، انقلاب مشروطه را راه مناسبی برای رسیدن به این هدف میدید، به مشروطهخواهی پیوست و به وسیله نشر صور اسرافیل،اندیشه و قلم خویش را به تمامی در راه پیروزی مشروطه به کار انداخت، ورود دهخدا به روزنامه صور اسرافیل در واقع آغاز فعالیتهای سیاسی دهخدا بود.
صور اسرافیل که مهمترین روزنامه دوران مشروطیت است، "حریت، مساوات، اخوت" را شعار اصلی خویش قرار داده و "آزادی، حکومت قانون، کوشش در راه تکمیل معنی مشروطیت، حمایت از مجلس شورای ملی، یاری به روستائیان و ضعفا و فقرا و مظلومین" را هدف خود معرفی کرده بود، هدفی که دهخدا تا پایان زندگانی به آن وفادار ماند.[20]
دهخدا اندیشه سیاسی خویش را در شمارههای متعدد "صور اسرافیل" و "سروش" آورده است. وی در بیان اندیشه و دیدگاه سیاسی خود دو روش به کار میبرد: طنز و جد. مقالههای طنز او نشاندهندهی موضع مخالف و ضد استبدادی اوست و مقالات جدی او حاوی جستارهای منطقی است.
صور اسرافیل یکی از اساسیترین سلاحهای مشروطهخواهان بود که تیراژ هر شماره آن در حدود بیست و چهار هزار نسخه بود. این روزنامه به طرز ماهرانهای و برای اولین بار در ایران توانسته بود طنز و اخبار و مقالات سیاسی و نیازهای مردم آن زمان را به طور دلپذیر و مردمپسندی در قالب یک روزنامه چاپ کند. شاید این اولین روزنامه ایرانی بود که مردم کوچه و بازار نیز آن را از کودکان روزنامهفروش میخریدند و با شور و شوق میخواندند.
از میان مطالب این روزنامه آنچه بیش از همه طرفدار داشت و باعث شهرت روزنامه شده بود مقالههای "چرند و پرند" بود که با امضای دخو، خرمگس، سگ حسن دله، غلام گدا، اسیرالجوال، دخو علیشاه، روزنامهچی، خادمالفقرا، دخو علی، و نخود همه آش[21] برهنه خوشحال، رییس انجمن لات و لوتها، جغد، دمدمی و مانند آنها به چاپ میرسید و نویسنده آن دهخدا بود.[22]
لبه تیز مقالات دهخدا، متوجه رژیم استبدادی بود. وی هر حادثه و پیشامدی را دستاویز قرار میداد و با استفاده از سلاح طنز، بر فساد دستگاه سلطنت، بیشرمی و خیانت رجال دولت و ظلم و ستم ملاکان میتاخت و آنان را بدون عفو و اغماض به باد تمسخر و استهزا میگرفت و از شوربختی کشاورزان ایرانی، بیکاری مردم شهرنشین، عدم امنیت اجتماعی، نادانی و اسارت زن ایرانی، خرابی جادهها و راههای مملکت، رشوهخواری، جهل و تعصب عامه مردم، نفوذ و مداخله بیگانگان در امور کشور و ضعف حکومت مرکزی، جهل و ناآگاهی زمامداران وقت از اوضاع دنیا، و مسایلی از این دست سخن میگوید و انتقاد میکند.[23]
دهخدا در این هنگام یکی از اعضای شانزدهگانه " کمیته انقلاب" نیز بود، که هدف آن کمیته حفظ مشروطیت و مقابله با تفکر و عملکردهای مستبدانه محمدعلی شاه و هواخواهان استبداد بود.[24]
در دوران استبداد صغیر و در تبعید هم هوشمندی دهخدا در ارزیابی از اوضاع ایران و نیز از کسانی که در فرنگ بودند، بسیار روشنگرانه و بینش سیاسی او روشن و صریح است. لحظهای نیست که دلنگران اوضاع ایران نباشد. دهخدا با آنکه خود زیر بار قرض رفته و اهل و عیالش و اهل و عیالش در تهران "برای نان یومیه معطلند"، دست از مبارزه با استبداد بر نمیدارد و به نشر مجدد صور اسرافیل میپردازد. و این بار شمشیر قلم را علیه استبداد از رو میبندد.[25]
دهخدا بعد از ورود به شورای ملی در صف رهبری "اعتدالیون" قرار گرفت، حزب اعتدالیون یکی از دو حزب اصلی در مجلس بود که از حمایت روحانیون ایران و مراجع نجف برخوردار بود، در برابر عامیون یا دموکرات که طرفدار حذف روحانیت از صحنه سیاست، نظام سکولار و حتی گرایش مارکسیستی بودند.
او تدوین "لغتنامه" را هم راهبرد بزرگ پیکار با جهل و مسلح شدن به سلاح دانایی میداند. یادداشت او در مقدمه جلد نخست لغتنامه گویاترین بیان از نیت او در پرداختن به لغتنامه و امثال و حکم است: مرا هیچ چیز از نام و نان به تحمل این تعب طویل جز مظلومیت مشرق در مقابل ظالمین و ستمکاران مغربی وانداشت. چه برای نان همهی طرق به روی من باز بود و... میدیدم که شرق باید به هر نحو شده است، با اسلحه تمدن جدید مسلح گردد....[26]
طرفداری بیدریغ دهخدا از دولت ملی دکتر مصدق و حتی تحمل زجر و شکنجه حکومت پهلوی در این راه، نشان عزم راسخ دهخدا در جهتگیری سیاسی او به نفع ملت ایران است. طرفداری دهخدا از مصدق و یارانش تا به آنجا بود که وقتی کودتای بیست و هشت مرداد به پیروزی رسیده بود و سربازان شاه به دنبال دکتر فاطمی یار وفادار دکتر مصدق میگشتند تا او را دستگیر کنند به خانه دهخدا ریختند و خانه او را برای پیدا کردن دکتر فاطمی به هم ریختند و چون او را نیافتند، دهخدا را بازداشت و مورد شکنجه قرار دادند.
آثار دهخدا
"لغتنامه دهخدا" که بزرگترین فرهنگ لغت و اعلام است که تاکنون به فارسی نوشتهشده مهمترین اثر دهخدا است. نگارش این اثر بزرگ تحقیقی 45 سال به طول انجامید. و طی این مدت دهخدا کلیه لغات و اسامی را که در زبان فارسی به کار میرود، بر روی یک ملیون فیش که در بین آنها جعبه سیگار، روزنامه، پاکت میوه و غیره به چشم میخورد، نگاشت. بعدا "سازمان لغتنامه دهخدا" به ریاست "دکتر محمد معین" تاسیس شد و این فیشها را مرتب کرده به چاپ رساند. طبق وصیت آن مرحوم حتی یک کلمه هم نمیتوان بر آنچه که او نوشته است افزود.
سایر آثار او عبارت است از:
1- امثال و حکم در چهار جلد؛
2- دیوان اشعار؛
3- فرهنگ فرانسه به فارسی؛
4- شرح حال ابوریحان بیرونی؛
5- تعلیقات بر دیوان ناصر خسرو؛
6- تصیحیح دیوانهای بزرگان ادبیات فارسی مانند: سیدحسن غزنوی، حافظ، منوچهری دامغانی، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، ابن یمین و سوزنی سمرقندی و نیز تصحیح: یوسف و ذلخیای منسوب به فردوسی، لغت فرس اسدی طوسی، صحاح الفرس عبدالعی طاعتی؛
7- ترجمه عظمت و انحطاط رومیان؛[27]
8- ترجمه روحالقوانین از منتسکیو؛[28]
مجموعه مقالات "چرند و پرند" و دیگر مقالات سیاسی، اجتماعی، و اقتصادی که در صور اسرافیل، سروش، شفق سرخ، ایران کنونی و... چاپ شده بود و به همت دکتر سیدمحمد دبیر سیاقی در دو مجلد چاپ و منتشر شده است.[29]