دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

قرآن بالای نیزه

امام حسین (ع) قرآن ناطق بود یعنی تجسم عینی حقیقت
قرآن بالای نیزه
قرآن بالای نیزه
نویسنده: محمد کامیار

امام حسین (ع) قرآن ناطق بود یعنی تجسم عینی حقیقت

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست

این چه شمعی ست که جان‌ها همه پروانه اوست

این بیت معروف را زیاد شنیده‌ایم. انگار از دل برآمده که این همه بر دل مینشیند. سوالی می‌پرسد که پاسخش را هیچ کس نمی‌داند. چه، اگر کسی میدانست دیگر دیوانگی و پروانگی معنا پیدا نمی‌کرد. این حیرانی و درماندگی در شناخت حسین است که عالم را همه دیوانه او و جان‌ها را همه پروانه او ساخته است. حسین را نمی‌توان شناخت همان سان که خدا شناختنی نیست. حسین خدا نیست ولی خداگونه است. چون «ولی» است و قرآن ناطق یا به تعبیر حضرت امام، قرآن بالفعل یا به تعبیر آیت الله جوادی آملی، قرآن عینی. قرآن صامت که در بیان آیت الله جوادی آملی از آن به قرآن علمی یاد شده، کلام خداست و قرآن ناطق مظهر عینی و تجسم یافته این کلام. از این رو شیطان همان سان که نفوذی بر کلام وحی ندارد، بر تجسم وحی هم تسلطی نمی تواند داشته باشد. انسانی هم که از شر شیطان در امان باشد اگرچه به ظاهر محدود است و ممکن، اما به واقع، مقید به قیود مادی و زمینی نیست. از حدود زمینی خود فراتر میرود و با آسمان پیوندی جاودانه مییابد. از همین روست که حقیقت وجودی اش نامکشوف است و در وصف و شناخت نمی‌گنجد. آخر، پابسته زمین را کی راهی به ملکوت آسمان است؟

حسین را نمی‌توان شناخت اما «عارفاً بحقه» که میتوان بود. شان، جایگاه و منزلتش را که میتوان شناخت و البته این آگاهی لاجرم با خود، شگفتی و حیرانی به همراه دارد. درست مثل قرآن که معجزه است آن هم نه فقط برای زمان خود، که برای همیشه. کسی نمی‌تواند آیه‌ای مثل قرآن بیاورد چون بشر عاجز است از هم آوردی با کلام وحی. انسان حتی قادر نیست کلام وحی را به صورت تمام و کمال درک کند و بفهمد چه برسد به این که به مقابله با آن برخیزد. امام هم، چنین است. برای دیگران نه شناخت کامل او میسر است و نه همسانی با او. جز نبی، فقط امام معصوم است که ولایت باطنی بر انسان‌ها دارد چرا که جز پیامبر فقط اوست که تجسم عینی کلام خداست و تنها اوست که شیطان را بر او راهی نیست.

آیت الله جوادی آملی در کتاب «قرآن حکیم از منظر امام رضا(ع)» در تایید این مدعا که قرآن علمی (کتاب وحی) از قرآن عینی (نبی و امام) جدا نیست آیه 24 سوره انفال را مثال میآورند. این آیه به فارسی چنین ترجمه شده: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید آنگاه که شما را به چیزی فرا می‌خوانند که زنده تان میکند». اما در متن عربی، فعل «دعوت/ فراخواندن» با صیغه مفرد آمده (دعا/ فرا میخواند) تو گویی این آیه، خدا و رسول را یکی دانسته و هیچ گونه دوگانگی میان آنها قائل نشده که لازم باشد از صیغه مثنی (دعوا/ فرا میخوانند) برای آنها استفاده کند.

قرآن معجزه است یعنی عجز انسان را به رخش میکشد. از همین روست که ابدی است و تاریخ مصرف ندارد. از همین روست که هر دو از نو آدمی را به شگفتی وا میدارد و گنجینه معارف و اسرارش پایان پذیر نیست. قرآن دوست داشتنی است چون هرکس به اندازه وسع خویش قادر است آن را بشناسد و این شناخت اگر آلوده به اغراض نباشد، تالی تِلو آن، محبت است. امام هم که قرآن ناطق، بالفعل و عینی است اینچنین است. شاید نتوانیم ادعا کنیم که پاسخ سوال «این حسین کیست؟» را میدانیم، اما هر کدام از ما برای خودش شناختی محدود از حسین دارد و همین شناخت قرین با محدودیت است که محبت حسین را در دل‌ها نشانده و به بیان شاعر، عالم را همه دیوانه او و جان‌ها را همه پروانه او کرده است.

حسین عاشق حقیقت بود، آنقدر که در راهش هر چه داشت فدا نمود و تا همیشه اسوه استقامت، مجاهدت و شهادت در راه حقیقت شد. اگر محبتی از حسین در دل ماست این محبت زمانی واقعی و ارزشمند خواهد بود که ناشی از عشق به حقیقت باشد و از سر معرفت، نه محبتی تخدیری که خود، مانع شناخت و آگاهی است. 

حسین در راه احیای حقیقت به شهادت رسید و عشق به او و گریستن برای او نیز زمانی ارزش واقعی خود را داراست که در نسبت مستقیم با این هدف والای حقیقت دوستی باشد. امام خمینی (ره) خطاب به وعاظ و روحانیون تهران در این باره میفرماید: «ما باید به شهیدمان گریه کنیم، فریاد کنیم، مردم را بیدار کنیم. البته یک مطلبی هم که بین همه ما باید باشد این است که این نکته را به مردم بفهمانیم. همه اش قضیه این نیست که ما میخواهیم ثواب ببریم، قضیه این است که ما میخواهیم پیشرفت کنیم. سیدالشهداء هم که کشته شد، نه این که رفتند ثوابی ببرند. ثواب برای او خیلی مطرح نبود، آن طور رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند.» (صحیفه نور، ج 16، ص 218)

شهید مطهری(ره) نیز با بیان این که گریه علاوه بر منشا احساسی و قلبی، لازم است سامان عقلی هم داشته باشد، به طور ضمنی محبت واقعی را در نسبت مستقیم با شناخت و معرفت عنوان میکند: «خنده و گریه مظهر شدیدترین حالات احساسی انسان است.

آن وقتی که کسی بتواند مالک خنده و گریه مردمی بشود، به حقیقت مالک قلب آنها شده و با عواطف آنها بازی میکند. کارهای قلبی غیر از کارهای عقلی است. تاکنون با قلب‌های مردم از راه گریه بر سیدالشهداء بازی شده بدون این که تحت کنترل عقل بیاید و هدف داشته باشد. تنها هدف داشتن کافی نیست، نظم و سازمان هم لازم است.» (حماسه حسینی، ج 3، ص 94 و 95)

حسین امام است و امام، قرآن عینی. قرآن هم که کلام خداست و بالاترین حقایق. پس براستی این عشق به حقیقت است که در دل‌ها طوفان عشق به حسین را برپا کرده است... حقیقت بود که بالای نیزه رفت... قرآن بود.

مقاله

نویسنده محمد کامیار

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
No image

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʁ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
No image

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
No image

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
Powered by TayaCMS