16 مرداد 1390, 0:0
نحوه شكل گيري فتنه هاي اجتماعي
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
در میان انسانها آنهائی هم که همت بلند دارند، اکثرا متعلق همت شان امور دنیائی است. اگر کاسب شوند، میخواهند میلیاردر شوند. میخواهند نه تنها اختیار اموال خود بلکه اختیار اموال سایر افراد را هم داشته باشند. اما همت بلند صحیح این است که ما اول بفهمیم کمال چیست تا سعی کنیم به آن کمال حقیقی برسیم. در این جا فتوای بسیاری از انسانها با فتوای قرآن اختلاف دارد. معمولا گمان میشود که لذائذ دنیا، مقامات دنیا، رئیس جمهور شدن، وزیر و نماینده شدن،... اینها خیلی مقامات عالی ای است و باید همت کرد تا به اینها رسید و اگر به اینها برسیم؛ خیلی ترقی کردهایم؛ اما قرآن میفرماید: «انما الحیاه الدنیا لعب و لهو...» و نیز میفرماید: «... و ما الحیاه الدنیا فی الاخره الا متاع : اگر خود این امور را هدف قرار دهید، سرگرمی و بازیچهای بیش نیست و اصلا ارزشی ندارد. همت بلند واقعی مال کسانی است که اول بفهمند چه چیزی خواستنی است، آدمی زاد به کجا میتواند برسد و خداوند چه مقامی برای انسان قرار داده است. بله، همت بلند داشتن و این که انسان به هیچ حدی از کمال قانع نباشد و هر جا رسید بخواهد که یک پله بالاتر برود، بسیار خوب است، به شرط این که در یک راه صحیحی که واقعا کمال باشد، قرار گیرد. این که مقام معظم رهبری فرمودند: «همت را مضاعف کنید»، مقصود این است که همت را در راهی که مرضی خداست و موجب کمال و سعادت خودتان و ملت تان است، مضاعف کنید؛ نه این که همتتان را در راه دنیاطلبی و دنیاپرستی مضاعف کنید. امور دنیا، به خاطر این است که ابزاری باشد برای تقرب به خدا، برای ترویج دین، برای حفظ عزت اسلامی در مقابل دشمنان و کفار، نه این که خودش مطلوبیت داشته باشد. اگر ارزش داشت، امیرالمومنین آن گونه زندگی نمی کرد. کسی که در مقام امپراطوری کشورهای اسلامی بود، در تابستان یک پارچه پشمینه به دوش میانداخت و کفش هائی از لیف خرما میپوشید. پیشانی اش پینه ای مثل زانوی شتر بسته بود. روی سنگی میایستاد و درحالی که شمشیر به دست داشت، خطبه میخواند. نیمه شب هنگامی که همه در خواب بودند، زار زار گریه میکرد و درحالی که دنیا را مخاطب قرار میداد میفرمود: «... غری غیری لاحاجه لی فیک قد طلقتک ثلاثا لارجعه فیها...».
البته اگر این دنیا وسیلهای برای برپائی دین حق و نزدیک شدن مردم به خدا، و گرفتن حق مظلوم از ظالم شد، یک لحظه اش ثواب بالاترین عبادات را دارد. حاصل سخن این که ما از این که برتری طلب باشیم، نهی شده ایم: «تلک الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین»4: این سرای آخرت را برای کسانی قرار دادیم که هیچ نوع برتری طلبی نداشته باشند... در ذیل این آیه در روایت آمده که اگر کسی بخواهد بند کفشش بهتر از بند کفش رفیقش باشد، این مرتبهای از علو دارد. چه ارزشی دارد که انسان فکرش را صرف این کند که کفشم، لباسم، خانهام و... چنین و چنان باشد؟ پس همت مضاعف باید در اموری صرف شود که موجب کمال انسان شود و انسان را به خدا نزدیک کند. آن جاست که باید همتها را مضاعف و چند برابر کرد. در این جا هر چه زیادتر شود باز هم کم است. همت بلند آن وقتی خوب است که متعلق آن امر مطلوبی باشد و از برتری طلبی دنیائی خالی باشد.
یکی از بحثهائی که جا دارد مورد تفکر قرار گیرد، بحث کیفیت شکل گیری فتنه است. بحث مورد نظر ما، فتنههای اجتماعی است. فتنههای اجتماعی چگونه شکل میگیرد؟ این گونه مسائل را میتوان به دو سبک بحث کرد: 1. تحلیلی؛ 2. تاریخی؛ یعنی یک راه این است که تعدادی از فتنههائی را که در تاریخ اتفاق افتاده است، مطالعه کنیم و ببینیم منشا آنها از کجا شروع شده، چه کسانی در آن دخالت داشتهاند، چه روشهائی را به کار گرفتهاند، و نهایتا به کجا انجامیده است. این روش تقریبا روشی استقرائی است. اما تحلیل یک واقعه، یا به طور کلی یک پدیده اجتماعی به نام فتنه کار متفاوتی است، هر چند برای این که از قضایای تاریخی هم نتیجه آموزنده و عبرت آموزی بگیریم باز احتیاج به تحلیل داریم. آنچه اکنون در نظر بنده است، روش تحلیلی است. یعنی میخواهیم ببینیم اصولا فتنه چگونه شکل میگیرد.
فتنههای اجتماعی حوادث پیچیدهای است که باعث غبارآلود شدن فضای اجتماع میشود و در جامعه مشکلاتی را پیش میآورد، برخلاف فتنههای فردی و امتحانهای شخصی که آن مقدمات و این لوازم را ندارد؛ مثل «انما اموالکم و اولادکم فتنه...»1. انسان هر مالی داشته باشد، وسیله آزمایش است؛ ولی این شرایط را ندارد. فتنههای اجتماعی وقتی شکل میگیرد که عدهای انگیزه خاصی دارند و میخواهند آن انگیزه تحقق پیدا کند و راه تحقق آن را در راه اندازی یک آشوب اجتماعی میبینند. منظور از آشوب، فقط آشوب فیزیکی نیست؛ بلکه شامل این هم میشود که یک حالت ابهام آمیز، نابسامانی روانی و آشفتگی در تشخیص به وجود آورند تا در سایه آن بتوانند مقاصدشان را تامین کنند. در این راه کسانی را به کار میگیرند که یا آگاهانه با آنها قرارداد میبندند و یا ناآگاهانه آنها را به دام میاندازند که برایشان کار کنند. نقشهای طرح میکنند و آن را به اجرا میگذارند. در این جریانات، خواه ناخواه، عدهای خسارتهائی اعم از مالی، آبروئی و جانی میبینند. پس آنچه مقوم فتنه است انجام کارهائی با هدف مشخص است که یک جو مبهمی را به وجود میآورد و در این جو، کسانی در معرض خسارت قرار میگیرند و در سایه ابهاماتی که وجود دارد، طراحان اصلی به هدفی که دارند، نائل میشوند. آن هدف گاهی مال است، گاهی موقعیت اجتماعی است، گاهی هم یک سری تعصبات شخصی یا قومی است که ارضاء آن را در این میبینند که کسانی را درگیر کنند؛ مانند تعصبات جاهلانه وهابیون.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان