نويسنده: بابك شكورزاده*
يکي از درس ها و عبرت هاي عاشورا، فرجام حرام خواري و تأثير سوء آن در عاقبت انسان است. امام حسين(ع) در روز عاشورا بارها با سپاهيان عمر سعد احتجاج کرد و آنها را موعظه نمود؛ ولي گوش شنوايي نبود که حضرت را اجابت کند. امام(ع) صراحتاً به سپاهيان عمر سعد که سخن حضرت را نمي شنيدند فرمود: شکم هاي شما از حرام پر شده و به قلب هاي شما مهر زده شده است. اين مطلب گوياي آن است که مال حرام مانع شنيدن موعظه حضرت و تأثيرپذيري از آن است. نوشتار حاضر در مقام تبيين چگونگي تأثيرگذاري مال حرام در گرايش حق طلبي انسان است که اينک تقديم خوانندگان محترم مي گردد.
اهميت کسب حلال
حقيقتاً اگر انسان به اين نکته بينديشد، پي مي برد که مال حرام چه اثر فاجعه آميزي در زندگي انسان مي گذارد که موعظه فرزند رسول خدا، امام معصوم و حجت الهي را برنمي تابد و به هيچ عنوان تأثير نمي پذيرد! و اساساً پذيرش حق در کالبد حرام براي او سخت و نشدني مي گردد!
از اينجا مي فهميم که چرا تا اين اندازه بر کسب حلال توصيه شده و جزو پايه هاي بندگي به حساب مي آيد.
در حديث قدسي وارد شده که خداوند به پيامبر اکرم(ص) فرمود: يا احمد! عبادت ده قسم است که نه قسم آن در طلب حلال است. پس وقتي که خوراک و نوشيدني تو پاک شد در پناه من خواهي بود.(سفينة البحار/ ج2/ ص 320)
در روايت ديگري آمده است که عبادت هفتاد جزء است و بهترين آن تحصيل روزي حلال است.(معاني الاخبار/ص 367)
در حديثي از نبي اکرم(ص) نقل شده که عبادت با مال حرام مانند ساختن بنا بر روي شن است.(عدة الداعي/ ص153)
شايد وجه اهميت روزي حلال در عبادت اين باشد که خيلي از امور عبادي به پاکي رزق برمي گردد. مثلاً اگر با مال حرام لباسي تهيه شود و با آن لباس نماز خوانده شود نماز باطل است. خوردن مال حرام، حال معنوي را از انسان مي گيرد و انسان را نسبت به عبادت به سستي و چه بسا ترک عبادت مي کشاند. پرداخت خمس و زکات بايد از مال حلال باشد. اگر کسي کسب حرام داشته باشد و احياناً بخواهد زکات و خمس بدهد طبيعتاً مقبول درگاه الهي نيست.
اينها نمونه اي از مواردي است که اهميت حلال بودن مال را مي رساند که تا چه اندازه رابطه مستقيم با ساير عبادات دارد. بنابراين بي جهت نيست که فرموده اند: عبادت ده جزء است و نه جزء آن در طلب حلال است.
سختی کسب حلال
امام صادق(ع) به غلام خود که مصادف نام داشت هزار دينار داد و براي تجارت به شهري فرستاد. مصادف اجناسي خريد و با عده اي از تجار راهي سفر شدند. نزديک شهر که رسيدند به قافله اي برخورد کردند که از شهر خارج شده بودند و متوجه شدند اجناسي که به همراه دارند مورد احتياج مردم آنجا است.
کاروانيان با يکديگر هم قسم شدند و پيمان بستند که هر دينار را به يک دينار سود بدهند. پس از فروش پول خود را برداشته و به طرف مدينه رفتند. مصادف خدمت امام آمد و دو کيسه زر داشت، هر کدام هزار دينار. عرض کرد فدايت شوم اين کيسه اصل سرمايه است و اين کيسه سود آن است.
امام فرمود: اين سود زياد است؛ شما مگر در آن جنس چه کرديد؟
جريان را شرح داد که چگونه قسم خوردند. حضرت فرمود: سبحان الله هم قسم مي شويد که در مقابل هر دينار يک دينار سود بگيريد از مسلمانان. حضرت کيسه هزار دينار را برداشت و فرمود من احتياج به چنين سودي ندارم. سپس فرمود: مصادف! پيکار با شمشير ساده تر از بدست آوردن نان حلال است!(کافي/ ج5/ ص162)
اين حديث گوياي اين است که تا چه اندازه انسان در معرض کسب حرام قرار دارد و به راحتي مي تواند از مسير حلال خارج شود. کم نيست معاملاتي که بعضا آلوده به ربا و رشوه میشوند و مال حرام را نصيب عامل آن مي کند.
نکته ديگري که مي توان از اين حديث شريف برداشت کرد اين است، اينکه جا افتاده با افزايش تقاضا، قيمت افزايش پيدا مي کند، تفکر کاملاً نادرستي است و در تعارض کامل با شرع مقدس است. اگر از نظر انساني هم به آن نگاه کنيم عملاً نوعي بي انصافي و ظلم و سوءاستفاده از احتياج مردم است.
طلب حلال، نوعی جهاد است
پيامبر اکرم(ص) فرمود: هر کس از راه حلال براي معاش خانواده اش تلاش کند، مانند کسي است که در راه خدا جهاد کند.(من لايحضره الفقيه/ ج3/ ص168)
امام صادق(ع) فرمود: اگر مؤمن در سختي و عسرت باشد و تلاش کند تا قوت خود و قوت اهل و عيال خود را تأمين کند و دست به مشاغل حرام نزند، مانند مجاهد راه خدا پاداش دارد.(کافي/ ج5/ ص88)
اثر مال حرام در نسل
در حديث آمده است که «کسب الحرام يبين في الذريه».(کافي/ ج5/ ص125)
روزنامه كيهان، شماره 21739 به تاريخ 15/7/96، صفحه 8 (معارف)