26 اردیبهشت 1396, 23:49
يکي از عوامل مؤثر در تربيت و رشد اخلاقي آدمي، پايبندي به ارزشهاي اخلاقي در گفتار و رفتار است. در حقيقت، ارزشهاي اخلاقي نشان دهنده شخصيت آدمي است و نقش اخلاق در ايجاد زندگي سالم در ساحت فردي و اجتماعي، امري حتمي است. رعايت ارزشهاي اخلاقي براي جوان، دستور ائمه معصومين عليهم السلام است. حضرت علي (ع) در رهنمودي گرانبها به جوانان ميفرمايد: يا مَعْشَرَ الفِتْيانِ حَصِّنُوا اعْراضَکُمْ بالْاَدَبِ. اي جوانان! شخصيت و آبروي خود را به وسيله ادب حفظ کنيد. سعادت و خوشبختي جوان، در سايه دوري از رذيلتها و کسب فضيلتهاي انساني به دست ميآيد. دوري از پستيها و زشتيها، فطرت او را پاک ميدارد. جوانان از دوران کودکي گذر کرده و در سن استدلال و انديشه پا گذاشتهاند. از اين رو، به خوبي ميتوانند با انديشه پاک و با بهرهگيري از زلال فطرت و در سايه آموزههاي قرآن و سنت، بسياري از ارزشها را شناسايي و خود را از پندار ناصواب برهانند. آموزش آداب، از ضرورتهاي زندگي انسان مؤمن و تعالي خواه است. پس از شناخت آداب نيکو، بايد خود را به زيور آن آراست. امام صادق (ع) در سفارشي نيکو و زيبا ميفرمايد: اِنْ اُجِّلْتَ في عُمُرِکَ يَوْمَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لِاَدَبِکَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلي يَوْمِ مَوْتکَ. اگر در زندگي دو روز مهلت داده شدي، يک روز را براي آموزش «ادب» قرار ده تا در روز مرگ از آن ياري بگيري. در تمام جوامع بشري متانت و وقار، فضيلت به شمار ميآيد و اين ويژگي براي جوانان، يک زيبايي معنوي و نشانه رشد عقلي و شخصيتي است. پيامبر رحمت چه خوب آراستگي به متانت را ستوده و فرموده است: خَيْرُ شَبابِکُمْ مَنْ تَشَبَّهُ بِکُهُولِکُمِ و شَرُّ کُهوُلِکم مَنْ تَشَبَّهَ بِشَبابِکُم. بهترين جوانانتان کساني هستند که خود را مانند کهنسالان، باوقار قرار ميدهند و بدترين پيرانتان کساني هستند که خود را شبيه جوانان ميکنند. تلاش براي تأمين نيازهاي روحي و معنوي و نيازهاي جسماني، از سفارشهاي آموزههاي اسلام است. براي نمونه، در اين سخن صادق آل محمد عليهم السلام، به هر دو محور اشاره شده است: اِقْصِرْ نَفْسَکَ عَمّا يَضُرُّها مِنْ قَبْلِ اَنْ تُفارِقَکَ واسْعَ في فَکاکِها کَما تَسْعي في طَلَبِ مَعيشَتِکَ فَإِنَّ نَفْسَکَ رَهينَهٌ بَعَمَلِکَ. روح و جانت را از آنچه برايش زيان آور است، دور کن، پيش از اينکه جانت از تو جدا شود و مرگت فرا رسد در آزادي جانت بکوش، همچنان که در طلب معاش خود ميکوشي، که نفس تو به يقين در گرو کارهاي توست. در دوران جواني در هر دو زمينه بايد کوشيد، ولي هيچ گاه نبايد اولويتها را از نظر دور داشت؛ زيرا تلاش در امور غيرضروري آدمي را از راه تکامل و بالندگي باز ميدارند. از آن جا که فرصت جواني محدود است، بايد با برنامهريزي و آيندهنگري، اين فرصت طلايي را براي به دست آوردن موقعيتها و موفقيتهاي ضروري و ارزشمند صرف کرد. امام علي (ع) ميفرمايد: مَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِمالا يَجِبُ ضَيَّعَ مِنْ اَمْرِه مايَجِبُ. کسي که خود را به امور غيرضروري سرگرم کند، امور ضروري را از دست ميدهد. جواني که از فرصت گرانمايه و بيبديل دوران جواني آگاه است، فرصتسوزي نميکند و بيش از هر چيزي به اصلاح و پاکسازي نفس خود ميپردازد و در اين امر کوتاهي نميکند که اين امر، پايه و اساس زندگي و عامل حفظ ارزشهاي انساني و دوري از پليديهاست. تلاش در اين زمينه، را ائمه دين بسيار تأکيد ميکنند، چنان که اسوه پاکان حضرت علي (ع) ميفرمايد: لاتَتْرُکِ الاجْتِهادَ في إِصْلاحِ نَفْسِکَ فَإِنَّهُ لايُعينُکَ عَلَيْها إلاّ الجدُّ. کوشش و تلاش در اصلاح درون و خودسازي را رها نکن، زيرا جز تلاش و سختگيري چيزي تو را در برابر نفست ياري نميکند. اين خود جوان است که بايد با تلاش فردي در ساختن بناي شخصيت خود بر اساس آموزههاي ديني گام بردارد. بنابراين، نقش پويا و مؤثر وي در اصلاح نفس بسيار ضروري است.
تلاش براى داشتن يك زندگى دور از تنش و پرخاش و مشكلات رفتارى، موجب آسايش روح و سلامت خانواده است. همه افراد، در خصلتهاى اخلاقى و شيوه رفتار، يكسان نيستند. اين تفاوت در برخى موارد بروز مىكند و مايه اختلاف مىشود، اختلافى كه البته قابل اجتناب است، آن هم با شيوه «مدارا و سازگارى» در اخلاق و برخورد. بعضيها با ديگران، چه در محيط خانه و محل كار، يا در محله و منطقه سكونت، «ناسازگارند». ناسازگارى با ديگران نشانه نوعى غرور و خودخواهى و خودبرتربينى نسبت به مردم است و نتيجه آن هم تنها ماندن و انزواست. از سوى ديگر، بىطاقتى در مقابل حالات و رفتار دشوار و ناهنجار ديگران نيز، ريشه در كمظرفيتى دارد و به تشديد اين تعارض و ناسازگارى مىانجامد. اگر در دستورهاى دينى ما به «حسن خلق»، تأكيد شده است، يكى از مصداقهاى بارز آن «مدارا» است. «مدارا» يك تكليف اخلاقى در اسلام است. از رسول خدا (ص) روايت است: «امرنى ربى بمداراه الناس كما امرنى باداء الفرائض»؛ همان گونه كه پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است، به مدارا با مردم دستور داده است. در حديث ديگرى چنين آمده است كه جبرئيل، به محضر رسول خدا (ص) آمد و از سوى خدا چنين پيام آورد كه: «اى محمد! پروردگارت سلام مىرساند و به تو مىگويد: با بندگان من مدارا كن.» نيز در حديث است از پيامبر اكرم (ص) كه فرمود: نيمى از ايمان، مداراى با مردم است و نيمى از زندگى، رفق و ملاطفت با آنان است. آنان كه خواستار يك زندگى دلنشين و پسنديده باشند، در سايه همزيستى مسالمتآميز و نرمش با ديگران و رفتار شايسته، بهتر به اين خواسته مىرسند، تا در سايه خشونت و برخورد ناسازگارانه و بهانهجويانه و عيب گيرانه و خودپسندانه! سعه صدر و ظرفيت براى تحمل ديگران، لازمه دست يافتن به يك زندگى خوب است. در مواردى كه اختلاف سليقه و ديدگاه، يا تفاوت در مشى و رفتار و روش وجود دارد، باز هم با وسعت نظر و «مدارا» مىتوان مانع بروز مشكلات شد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان