24 آبان 1396, 7:59
روزنامه دنیای اقتصاد
تاریخ: 2/7/1396
یوهان هاينريش پستالوزی، دوم ژانويه 1744م در زوريخ سوئيس به دنيا آمد. در نتيجه تربيت مادر و تأثير پدربزرگش، پستالوزی به فكر افتاد تا روستاييان پيرامون خود را از فلاكت و بدبختی بيرون آورد. وی در ابتدا كوشيد از راه سرپرستی امور دينی به مقصود خود دست يابد اما چون موفق نشد، از اينرو به تحصيل حقوق پرداخت به آن اميد كه از حقوق مردم دفاع كند. پستالوزی در كنار آن، مدتی به فعاليتهای سياسی روی آورد و چون با معايب و نواقص حكومت وقت آشنا شد، آن را به باد انتقاد گرفت و از سياست كنارهگيری كرد. وی سپس برای پيشبرد افكار خويش تصميم گرفت تا از راه اصلاح راههای كشاورزی، مردم را راهنمايى كند. او همچنين تلاش كرد تا با گردآوری پسران بيسرپرست، در تربيت آنان بكوشد و در عين حال، افكار تربيتی خود را در مورد اين كودكان در معرض آزمايش قرار دهد. هنگامی كه در سالهای پايانی قرن هجدهم، انقلاب فرانسه به سوئيس سرايت كرد و تعداد زيادی را به كشتن داد، پستالوزی يتيمخانهای داير كرد و به سرپرستی كودكان مستمند و بدون سرپرست پرداخت. او با افكار و كارهای خود توانست نظر دستاندرکاران علم تربيت دنيا را به خود جلب و شهرتی جهانگير پيدا كند. پستالوزی، آرای تربيتي خود را در كتابی به نام «لئوناردو گرترود» منتشر ساخت و حكومت محلی را متوجه نقايص تربيتی کرد.
پستالوزی یکی از کسانی است که فلسفه تربیتی جدید «روسو» را میپذیرد و با اصلاحاتی آن را به گونهای دیگر و نوین در کار آموزش و پرورش به کار میبندد. او بیش از هر چیز به تربیت خانوادگی اهمیت میدهد، در نظر او خانواده عالیترین نهاد تربیتی است و بنای جامعه بر «احساس پدری» و «برادری» استوار است. پستالوزی تعلیم و تربیت را رشدی طبیعی، فزاینده و هماهنگ میدانست که شامل تمام تواناییها و استعدادهای کودک میشد. به نظر وی، جسم، ذهن و عاطفه باید به طور توأم پرورش مییافتند. پستالوزی هدف تربیت را «شکوفاساختن هماهنگ نیروهای نهفته در طبیعت آدمی» میداند. بر اساس همین دیدگاه او 6 اصل را در مورد آموزش و پرورش بیان میکند که عبارتند از:
1- تعلیم و تربیت باید همواره از هدف غایی آن که شکوفاساختن نیروهای طبیعی و هدایت هر فرد به سوی خردانسانی است، پیروی کند.
2- در آموزش و پرورش باید ویژگیهای روانی هر کودک را شناخت و آنها را رعایت کرد.
3- باید آموزش گیرنده یعنی کودک را دوست داشت و شخصیت او را محترم شمرد.
4- در آموزش باید از مشاهده یعنی به کار انداختن حواس شاگرد آغاز کرد.
5- آموزش را باید برپایه عمل شاگرد و زندگانی عملی استوار کرد.
6- درآموختن هر رشته باید از سادهترین جزء آغاز کرد و رفتهرفته و با رعایت رشد روانی شاگرد به آموزش امور پیچیده و مرکب پرداخت.
مبنای روش پستالوزی بر این اعتقاد پایهگذاری شده بود که میگفت: «حواس ما، مخازن دانش ما هستند.» در این روش، کودک مشاهدات و تجارت عملی خود را به شیوهای تحلیل و مطابق با آنچه در گنجینه حواس داشت، میفهمید. از اینرو در آموزشگاههای پستالوزی، کارهای عملی و آموزشهای حرفهای، هم به عنوان منبعی برای زندگانی اقتصادی کودکان و هم به عنوان پایه آموزشهای نظری اهمیت و نقش داشتند.
- بخشی از یک مقاله به قلم حمیده اجاقی
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان