26 اردیبهشت 1396, 8:48
اعتدال از ریشه عدل، به معنی میانه گیری ما بین دو حالت یك چیز از نظر كمی و كیفی و تناسب برقرار كردن میان آن دوست. اصل اعتدال، باید به شكل كلی و فراگیر بر سراسر زندگی فردی و اجتماعی انسان حاكم باشد و همیشه و همه جا افكار، كردار و گفتار او را در برگیرد. ما در این نوشتار به اختصار و اجمال به این مقوله مهم میپردازیم: آیات و روایات و احكام و مقررات اسلامی نیز به طور گسترده و پیگیر درصدد تنظیم همه امور فردی و اجتماعی مسلمانان بر محور حق و اعتدال و پیشگیری از نامیزانی و افراط و تفریط اند گاه نیز به خاطر اهمیت موضوع با شاخص بودن آن به تعیین مصداق میپردازد كه چند نمونه را در زیر عنوان میكنیم:
خواب و خوراك: خرد آدمی حكم میكند كه هر موجود زنده ای باید به اندازه نیاز خویش از منابع غذایی بهره ببرد و در عین حال هر گونه افراط و تفریط در خورد و خوراك، زیان آور و نامعقول است. قرآن مجید در این زمینه میفرماید: «... كُلُوا وَاشْرَبوُا وَ لاتُسْرِفُوا إنه لایُحِبُ الْمُسرِفینَ» (اعراف (۷)، آیه ۳۱) بخورید و بیاشامید ولی اسراف نكنید كه خداوند اسرافكاران را دوست ندارد. خوردن و آشامیدن بیش از حد و گنجایش، سبب ویرانی جسم و روح آدمی میشود. امام صادق (ع) درباره پرخوری میفرماید: «لَیسَ شَیْءٌ اَضَرَ عَلی قَلْبِ المُؤمِنِ مِنْ كَثْرَهِ الاكْلِ وَ هِیَ مُورِثَهٌ لِشَیْئَیْنِ قَسْوَهِ القَلْبِ وَ هَیْجانِ الشَهوَهِ» (مصباح الشریعه، باب ۳۴) برای قلب مؤمن، چیزی زیانبارتر از پرخوری نیست، چنین كاری سبب سنگدلی و تحریك شهوت میشود.
كار و عبادت: انسان، موجودی دو بعدی است و بایستی نیازمندی های جسمی و روحی خود را از راههای مشروع و معقول تأمین كند؛ هم به جسم و نیازهای مادی آن توجه كند و هم در پرورش روح و تهذیب آن بكوشد هم آخرت خود را مدنظر داشته باشد و هم دنیای خویش را ضایع نسازد. برای تأمین نیازمندیهای زندگی و مشاركت در رفع نیازهای اجتماعی باید به كار و تلاش بپردازد و برای خودسازی و تأمین سعادت اخروی به دریافت معارف دینی و پرستش و نیایش با پروردگار همت گمارد. قرآن مجید، در این باره میفرماید: «وَ ابْتَغِ فیما اتیكَ اللهُ الدارَ الاخِرَهَ وَلاتَنْسَ نَصیبَكَ مِنَ الدُنیا...» (قصص (۲۸)، آیه ۷۷) در آنچه كه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره دنیایی ات را فراموش نكن. مؤمنان واقعی، عمر خود را میان دنیا و آخرت تقسیم میكنند و برای هر یك به اندازه لازم وقت میگذارند، هم زندگی دنیایی خود را به شكلی ساده و آبرومند اداره میكنند و هم با عشق و علاقه، به عبادت و آمادگی برای سرای آخرت میپردازند و هیچ یك را فدای دیگری نمیكنند، چنان كه امام كاظم (ع) فرمود: «لَیْسَ مِنا مَنْ تَرَكَ دُنیاهُ لِدینِهِ وَدینَهُ لِدنیاهُ» (تحف العقول، ص ۴۳۳، اسلامیه) كسی كه دنیایش را برای دینش و دینش را برای دنیایش ترك كند، از ما نیست.
مصرف و هزینه: مؤمن موظف است در حد توان و نیروی خویش به گردش چرخ اقتصادی جامعه کمک کند و علاوه بر تأمین هزینههای زندگی در رونق و سازندگی میهن اسلامی سهیم شود. در اسلام، راههای درآمد حلال و مجاز، از راه های حرام و ممنوع مشخص شده و هر كس درآمد مشروعی به دست آورد، مالك آن میشود و مجاز است طبق نظر عقل و شرع آن را به مصرف برساند در این میان افراط و تفریط در مصرف و هزینه، امری نامعقول است، قرآن مجید در این باره چنین رهنمود میدهد: «وَ لاتَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولهٌ اِلی عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطها كُلُ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلوُما مَحْسورا» (اسراء ۲۹) دستت را به گردنت زنجیر كن (انفاق و بخشش را ترك منما) و به طور كامل آن را مگشا تا سرزنش شده و حسرت زده، در گوشه ای بنشینی! اعتدال، در زندگی فردی و اجتماعی انسان تأثیر دارد. مهمترین آنها عبارتند از:
تربیت: یکی از راه کارهای تربیت و اصلاح نفس، میانه روی است. بر این اساس امام علی (ع) میفرماید: هرگاه به اصلاح خود مایل بودی، میانه رو، قانع و کم آرزو باش.
نجات انسان: پیامبر اکرم (ص) یکی از اسباب نجات آدمی را اعتدال در هنگام دارایی و نداری میداند. این نجات شامل نجات انسان از ناملایمات زندگی دنیا و عذاب عالم برزخ و قیامت میشود.
بی نیازی: امام صادق (ع) میفرماید: (ان القصد یورث الغنی؛ به درستی که میانه روی، سبب بی نیازی و ثروت میشود). دلیل این بی نیازی آن است که با اعتدال و اندازه گیری در زندگی، فعالیتهای اقتصادی مانند مصرف، تولید، و هزینههای زندگی سامان مییابد و از اسراف جلوگیری میشود.
سیاست اقتصادی فردی و اجتماعی مسلمانان باید بر اساس اعتدال تنظیم گردد و در هر برنامهای از خست و تنگ نظری از یك سو و تبذیر و زیاده روی از سوی دیگر، باید اجتناب كنند و با برنامه ریزی دقیق و حساب شده، حد اعتدال و میانه را برگزینند كه به طور قطع موفقتر خواهد بود.
انسانها در جريان زندگی، داراي شخصيتی يكجانبه، هميشگی و بدون تغيير و تحول نيستند. به همين جهت، هر شخصيت را بايد در جريان پرفراز و نشيب زندگی مورد بررسی قرار داد. شخصيت هر فرد، شخصيت خالص و ويژه آن فرد نيست؛ بلكه از آنجا كه هر فردی در جريان كار روزمره در روابط مختلف با افراد گوناگون قرار دارد، شخصيت او به طور معمول، تركيبی از شخصيتهای مختلف است. میتوان با ايجاد شرايط اجتماعی و تعليم و تربيت، شخصيت فرد را تغيير داد. اين تغييرات، در افراد، نسبی است و شدت و ضعف دارد. هر فرد، از شرايط گوناگون، تأثير میپذيرد و در شرايط مختلف، واكنشهای مختلف بروز میدهد. هميشه اشخاصی كه در طی زندگی خود موفق به خودسازی، پرورش و ساخت روحيه خود شدهاند، هم در شرايط سخت و مصيبتبار، قادر به مقاومت و پايداری هستند و هم با قرار گرفتن در موقعيتهای برتر، خصلتهای انسانی (تعهد، وفاداری و احترام به حقوق ديگران) را حفظ می كنند. وظيفه هر انسان، حكم میكند كه به پيشرفت و خوشبختی ديگران، اهميت دهد و با كوشش و پشتكار، سعی كند كه خودش پيشرفت كند، نه اينكه ديگران را عقب بزند و آنها را خوار كند تا خودش پيشرفت كند. در زندگی و روابط متقابل انسانها ممكن است هر شخص اشتباه كند. دوستان بايد نسبت به يكديگر حالتی از اعتماد و اغماض داشته باشند؛ اما روشن است كه بايد بين اشتباه دوستانه (كه طبيعی به نظر میرسد) با خيانت مغرضانه و سوءاستفاده، فرق گذاشت. روابط اجتماعی و زندگی خانوادگی بر پايه وجه اشتراكهای فرهنگی و دوستیهای وفادارانه استوار است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان