20 اسفند 1396, 4:8
اجتماع انساني مجموعه انسانهايي هستند که به هدف تأمين آرامش و آسايش در قالب بده و بستان در کنار هم قرار ميگيرند و از شيوههاي مشترک و مقبول ميان خودشان بهره ميبرند تا به اين هدف برسند.
اگر بخواهيم اجتماع انساني را بر اساس اين تعريف ترسيم کنيم، بايد بگوييم که اجتماع، خيمه و چادري است که مردم آن را به هدف سعادت بر پا ميکنند تا آرامش و آسايش را در آن تجربه کنند. پس اگر امنيت و رفاهي نباشد، اين خيمه بيفايده خواهد بود و فلسفه وجودي و مشروعيت خود را از دست ميدهد.
از نظر قرآن، براي برپايي خيمه اجتماع نيازمند عناصري از جمله نظامات فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و مانند آنها هستيم. البته همه اين نظامات در يک سطح از نظر ارزش و اهميت نيست، بلکه برخي اساس و بنياد و برخي ديگر در حکم تزيينات است.
با نگاهي به آموزههاي قرآن به دست ميآيد که عناصر عقيدتي در کنار اقتصاد، دو عنصر اصلي خيمه اجتماع را تشکيل ميدهد که اولي ناظر به حوزه بينشي و نگرشي و دومي ناظر به حوزه عملي است.(بقره، آيه 2)
از نظر قرآن، اقتصاد به عنوان ستون اصلي خيمه اجتماع مطرح است. خدا ميفرمايد: أَمْوَالَکُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِيَامًا؛ اموالي را که خدا براي شما مايه قيام قرار داده است. (نساء، آيه 5) واژه قيام به معناي هر آن چيزي است که خود استوار و ايستاده است و ميتواند موجب استواري امر ديگري شود که به آن تکيه ميکند و اجازه نميدهد که بيفتد.
قرآن اقتصاد را ستون فقرات جامعه و فرد انساني بشمار ميآورد و کسي را که از غنا برخوردار نباشد، فقير ميداند؛ يعني کسي که ستون فقرات ندارد تا بر پاي خويش بايستد و نيازمند کسي يا چيزي است که بدان تکيه کند؛ همانند رز و تاک انگور که به ستوني براي تکيه کردن نيازمند است.
پس از نظر قرآن، کسي که اقتصادي ندارد يا اقتصاد ضعيف و سست بنيادي دارد، فقير و بيستون است. چنين شخصي نه تنها آسايش و رفاه ندارد، بلکه آرامشي نيز ندارد؛ از اين رو پيامبر اکرم(ص) ميفرمايد: کَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَکُونَ کُفْراً؛ فقر، انسان را در آستانه کفر قرار مىدهد.(الکافي،ثقة الإسلام کلينى، ج 2، ص 307؛ خصال، شيخ صدوق، ج 1، ص 12).
قرآن، هر خطا و گناهي در هر امر ديگري به معناي اعلان رسمي جنگ با خدا نميداند؛ و تنها در مسئله اقتصادي است که گناهي چون رباخواري به اين عنوان مطرح ميشود و خدا ميفرمايد: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ؛ اگر ترک رباخواري نکرديد، پس فرياد به جنگ با خدا و رسولش برداشتهايد.(بقره، آيه 279)
پس جامعهاي که اقتصاد نداشته باشد، همانند خيمه بيستون اصلي است که هيچ استفادهاي ندارد و کسي نميتواند در زير اين چادر افتاده، کاري انجام دهد و آرامش و آسايشي داشته باشد. لذا جامعه فقير و بيستون اصلي، مردانش بيکار و زنانش هرزه ميشوند و انواع مشکلات و معضلات پيچيده فکري، فرهنگي، اعتقادي، جنسي و غيرجنسي در آن پديد ميآيد. از همين رو رهبر معظم انقلاب، خواهان توجه به اقتصاد مقاومتي ميشود. اقتصاد دست کم به عنوان ستون قوام بخش اصلي يک جامعه عمل ميکند حتي اگر به عنوان يک ستون اصلي براي افراد نباشد. به سخن ديگر، نميتوان منکر زيربنايي بودن اقتصاد در کنار اعتقاد شد. اگر اقتصاد درست نشود، دست کم، اعتقاد سست ميشود و کفر و کفران در جامعه و افراد پديد ميآيد. با يک اقتصاد بيمار ربوي که افراد آن جامعه ريشه اقتصاد سالم را ميزنند و به طور رسمي و با صداي بلند همچون موذن، نداي جنگ با خدا را بر ميدارند، نميتوان اميد داشت تا امور ديگر اصلاح شود. پس پيش از اصلاح هر چيزي بايد اقتصاد اصلاح و سالم شود.
تاريخ انتشار: چهارشنبه 22 آذر ماه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان