دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امام علي (ع)؛ تفسير كتاب الله

No image
امام علي (ع)؛ تفسير كتاب الله

نويسنده: رسول جماعتي

اميرمؤمنان امام علي(ع) در اسلام پس از پيامبر(ص) در برترين جايگاه قرار داشته و فضايل و مقامات بسياري براي آن حضرت(ع) بيان شده است. نويسنده در اين مطلب به برخي از اين فضايل براساس آيات و روايات اشاره کرده و آن حضرت را به عنوان مفسر آيات قرآن پس از پيامبر معرفي کرده است.

فضايل و مقامات علوي

مولي الموحدين اميرالمؤمنين حضرت امام علي بن ابي طالب(ع) در آموزه هاي قرآني به عنوان نفس پيامبر(آل عمران، آيه 61)، ولي الله (مائده، آيه 55)، ابرار(انسان، آيات 5 و 9)، مردان اعراف(اعراف، آيه 46)، اهل بيت (احزاب، آيه 33)، مقربان (واقعه، آيات 10 تا 14)، مجاهد في سبيل الله(توبه، آيه 19)، حافظ علم پيامبر(حاقه، آيه 12)، حامي و ناصر پيامبر(انفال، آيه 62؛ تحريم، آيه 6)، ذي القربي(انفال، آيه 41؛ اسراء، آيه 26)، خيرالبريه(بينه، آيه 7)، سابقون(توبه، آيه 100؛ واقعه، آيه 10)، کلمه طيبه(ابراهيم، آيه 24)، شاخه شجره طيبه(همان)، صالح المؤمنين(تحريم، آيه 4)، صادقين(توبه، آيه 119)، عبدالله(انسان، آيه 6)، معصوم(احزاب، آيه 33)، مطهر(همان)، عالم الکتاب(رعد، آيه 43)، شاهد و گواه اعمال امت(همان؛ بقره، آيه 143)، شاهد بر رسالت و نبوت(هود، آيه 17؛ رعد، آيه 43)، منادي برائت(اعراف، آيه 44؛ توبه، آيه 3)، مناجي پيامبر(مجادله، آيه 12)، وافي نذر(انسان، آيه 7)، صادق در عهد(احزاب، آيه 23)، مهاجر في سبيل الله(آل عمران، آيه 195؛ توبه، آيه 100)، هادي انتخابي پيامبر(يونس، آيه 35)، يتيم‌نواز(انسان، آيه 8)، مخلص و اهل اخلاص(همان)، محب الله(همان)، فقيرنواز(همان)، اسيرنواز(همان)، ايثارگر(همان)، خائف الله(همان)، خائف قيامت(همان)، اطعام‌گر(همان)، مظهر توحيد(انعام، آيه 82)، انفاقگر آشکار و نهان(مائده، آيه 55؛ بقره، آيه 247)، منتظر شهادت(احزاب، آيه 23)، اهل ذکر(نحل، آيه 43؛ انبياء، آيه 7)، مکمل دين و تمام کننده نعمت(مائده، آيه 3)، خليفة الله(اسراء، آيه 26) و ده ها صفت و عنوان ديگر که در آيات و روايات تفسيري بيان شده است و پيامبر(ص) اين آيات و عناوين و صفات را بر ايشان تطبيق کرده و آن بزرگوار را مصداق اين عناوين و صفات و همانند آنها دانسته است.

امام علي(ع) مفسر کتاب الله

قرآن کتاب روشن و روشنگري است. از اين رو خود را به عنوان تبيان(نحل، آيه 89) و کتاب مبين(مائده، آيه 15) معرفي مي کند. قرآن کتابي است که مي توان آن را اين گونه توصيف کرد: «يفسر بعضه بعضه؛ برخي برخي ديگر را تفسير مي کند». لذا با عباراتي چون مثاني (زمر، آيه 23) و ام الکتاب(آل عمران، آيه 7) خود را معرفي مي کند که به مسأله تناظر آيات به يکديگر و امکان رجوع متشابهات به محکمات به عنوان مادر و مرجع آن ها اشاره دارد.

با اين همه قرآن خود را نيازمند تبيين دانسته است؛ زيرا در کتاب الله مطلق و مقيد، محکم و متشابه، عام و خاص، مجمل و مبين و مانند آن ها است که نيازمند تبيين است. خداوند مسئوليت تبيين را نخست بر عهده پيامبر(ص) گذاشته و او را به عنوان مفسر معرفي مي کند و مي فرمايد: وَاَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ؛ بر تو قرآن را نازل کرديم تا آنچه را براي مردم نازل شده است برايشان بيان کني و باشد که بينديشند.(نحل، آيه 44)

البته نقش تفسيرگري و تبيين گري پيامبر(ص) فراتر از بيان ساده و توضيح معمولي است. خداوند در آيه 46سوره نحل مي فرمايد: وَمَا اَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَهُدًي وَ رَحْمَةً لِّقَوْمٍ يُوْمِنُونَ؛ و ما اين كتاب را بر تو نازل نكرديم، مگر براي اينكه آنچه را در آن اختلاف كرده اند، براي آنان توضيح دهي و آن براي مردمي كه ايمان مي آورند، رهنمود و رحمتي است.

پس مسئوليت تبيين گري فراتر از آن تفسير ساده است. اين مطلب را مي توان از آيه 7 سوره حشر به دست آورد که خداوند مي فرمايد: وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا؛ هر چه پيامبر به شما داد بستانيد و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنيد.

از همين رو سخن پيامبر(ص) فصل الخطاب در همه امور حتي قضاوت و حکم در مسائل قضايي است.(نساء، آيه 59، احزاب، آيه 36)

اما اين مسئوليت تنها به پيامبر(ص) اختصاص ندارد، بلکه از آيه 7 سوره آل عمران به دست مي آيد که افرادي به عنوان «الراسخون في العلم» يعني علم کتاب الله از محکم و متشابه نيز اين مسئوليت را به عهده دارند. اينان همان عالم الکتاب(رعد، آيه 43)، اهل الذکر(نحل، آيه 43؛ انبياء، آيه 7) و مانند آن هستند که بايد از آنان پرسيد.

از آيات و روايات تفسيري به دست مي آيد که اينان جز اهل بيت عصمت و طهارت(احزاب، آيه 33) کسي ديگر نخواهند بود که به عنوان ولي الله(مائده، آيه 55)، اولواالامر(نساء، آيه 59) و خليفة الله (اسراء، آيه 26) معرفي شده اند.

بر همين اساس پيامبراكرم (ص) در روز عيد غدير درباره مقامات و فضايل اميرمؤمنين علي(ع) فرموده است: علي تفسير كتاب خدا و دعوت كننده به سوي خداست، آگاه باشيد كه حلال و حرام بيش از آن است كه من معرفي و به آنها امر و نهي كنم و بشمارم. پس دستور داشتم كه از شما عهد و پيمان بگيرم كه آنچه را در مورد علي اميرمؤمنان و پيشوايان بعد او از طرف خداوند بزرگ آوردم، بپذيريد. اي مردم! انديشه كنيد و آيات الهي را بفهميد، در محكمات آن دقت كنيد و متشابهات آن را دنبال نكنيد. به خدا قسم هرگز كس نداهاي قرآن را نمي تواند بيان كند و تفسير آن را روشن كند، جز آن كسي كه من دست او را گرفته ام و او را معرفي كردم.(وسايل الشيعه، ج 18، ص 142، حديث 43)

روايات فراواني است که حضرت علي(ع) و همچنين فرزندانش «لسان و کتاب ناطق الهي و قرآن ناطق» هستند. ابوبصير گويد: درباره آيه «هَذَا کِتابُنا ينطقُ عَلَيکُم بالحق» از امام صادق(ع) پرسش کردم، ايشان فرمودند: «قرآن سخن نمي گويد? ليکن محمد و اهل بيت او (ع) ناطق به کتاب - يعني قرآن - هستند.( بحارالانوار، ج 23، ص 198 - 197، حديث 29؛ تأويل الايات الظاهرة، سيدشريف الدين استرآبادي، ص 560 – 559)

امام صادق(ع) در حديثي ديگر فرمود: «اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: من علم خداوند و... زبان گوياي خداوند... هستم. (التوحيد، شيخ صدوق، ص 164، بحارالانوار، ج 24، ص 198، ح 25)

در روايات تعبيرهايي چون «لِسانُهُ النّاطِقُ» (الکافي، کليني، ج 1، ص 144، ح 1؛ التوحيد، شيخ صدوق، ص 152، ح 9)، «انَا الکِتابُ النّاطِقُ؛ من زبان ناطق خداوند هستم» (بحارالانوار، ج 39، ح 5، ص 272)، «اَنَا کَلامُ اللَّهِ النّاطِقِ» ( همان، ج 79، ص 199)، «النّاطِقُ بِالقُرآنِ» (عيون اخبار الرضا(ع)، شيخ صدوق، ج 1، ص 54، ح 20)، «النّاطِقُ عَنِ القُرآنِ»(همان، ج 2، ص 121، ح 1) مطرح است که بيانگر مفسر بودن اهل بيت عصمت و طهارت نسبت به قرآن و کتاب الله است.

پس اميرمؤمنان علي(ع) و فرزندانش مفسر واقعي قرآن، مظهر علم الهي و عالم به کليه علوم مربوط به قرآن هستند. در روايات اهل سنت نيز آمده است که: «مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ؛ کسي که علم کتاب و قرآن نزد اوست» در آيه 43 سوره رعد، همان علي بن ابي طالب است که به تفسير، تأويل، ناسخ، منسوخ، حلال و حرام قرآن عالم بود. (ينابيع المودّة، القندوزي، ج 1، ص 308، ح 11؛ شواهد التنزيل، الحاکم الحسکاني، ج 1، ص 405، ح 427)

از آن حضرت(ع) نيز نقل شده است که فرمود: «فَوَالذي نفسي بِيَدهِ ما نَزَلت آية الاّ وَ اَنَا اَعلَمُ بِها اَينَ نَزَلَتَ وَ فيمَن نَزَلَت؛ قسم به کسي که جانم به دست اوست! هيچ آيه اي نازل نشده است، مگر اينکه من مي دانم کجا و درباره چه کسي نازل شده است» (شواهد التنزيل، همان، ج 1، ص 42 - 40، ح 35)

آن حضرت در حديث ديگري مي فرمايد: «پيامبر به من هزار باب علم آموخت، که از هر بابي هزار باب ديگر گشوده مي شد، تا اينکه به علم گذشته و آينده تا روز قيامت آگاه شدم». (ينابيع الموده، ج 1، ص 231، ح 70)

همچنين در روايت آمده است: «حضرت علي(ع) شب تا صبح براي ابن عباس تفسير باء بسم اللَّه را مي گفت و فرمود: «لو شئت لاوقرت من تفسير الفاتحة سبعين بعيرا؛ اگر بخواهي از تفسير فاتحه هفتاد شتر بار مي کنم» (ينابيع المودة، همان، ج 3، ص 209، باب 69)

و در جاي ديگر فرمود: «اَنَا تَرجُمان وَحيِ اللهِ؛ من ترجمان وحي الهي هستم.» (احقاق الحق، التستري، ج 4، ص 332) رسول خدا نيز درباره آن حضرت مي فرمايد: «اَنتَ بابُ عِلمي وَ الإِيمانُ مِخالِط لَحمَکَ وَ دَمَکَ کَما خالَطَ لَحمي وَ دَمي؛ تو باب علم مني... و ايمان با گوشت و خون تو درآميخته، همان سان که با گوشت و خون من درآميخته است.( ينابيع الموده، ج 1، ص 392، ح 4)

تفسير واقعي قرآن

حقيقت تفسير قرآن بر اساس آيات و روايات اجرا و اقامه آن در جامعه است؛ از همين رو خداوند وقتي از تفسير پيامبر(ص) سخن مي گويد از فصل الخطاب بودن او در همه امور سخن به ميان مي آورد، به طوري که هر چه پيامبر(ص) گفت بايد اطاعت شود؛ زيرا اطاعت ايشان عين اطاعت از خداوند است.(آل عمران، آيات 31 و32 و 132)

پس اگر کسي بخواهد در برابر نص پيامبر(ص) اجتهاد کند و براي خودش اختياري فرض نمايد، به گمراهي رفته است.(نساء، آيه 59، احزاب، آيه 36) از اين رو هر چه آن حضرت (ص) امر و نهي کرد بايد اطاعت شود و خلاف آن رفتار نشود.(حشر، آيه 7)

بر اساس آنچه بيان شد تفسير واقعي قرآن همان نطق به قرآن براي اقامه و اجراي محتواي آن در جامعه است. اگر شبهات علمي و موجبات فتنه است بايد با مراجعه به تفسير قرآن ناطق آن فتنه و شبهه برطرف شود و با محکمات کلام نص رسول الله متشابهات تأويل شود. (آل عمران، آيه 7) پيامبر(ص) صاحب ذکر يعني قرآن است و بايد از آن حضرت که صاحب قرآن است سؤال شود. (نحل، آيه 43؛ انبياء، آيه 7)

اگر در جامعه فتنه اي نظامي و امنيتي و اقتصادي و مسئله و معضل اجتماعي و سياسي است بايد با مراجعه به مفسران واقعي آن را حل و فصل کرد و بر اساس آن حکم و تفسير، عمل نمود.(نساء، آيه 59)

اين تفسيرگري واقعي و حقيقي قرآن و کتاب الله به عنوان يک مسئوليت الهي به انتخاب الهي و نصب خداوندي در روز عيد غدير به اميرمؤمنان علي(ع) و سپس ديگر اوصيا و خلفا و اولياي الهي سپرده شده است.(مائده، آيات 3 و 55 و 67)

از همين رو رسول خدا(ص) مي فرمايد: وِلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبيطالِبٍ وِلايَة اللّهِ وَ حُبُّهُ عِبادُة الله وَاتِّباعُهُ فَرِيضَة اللهِ وَ اَوْلياوُهُ اَوْلِياءُ الله وَ اَعْداوُهُ اَعْداءُ الله وَ حَرْبُهُ حَرْبُ الله وَ سِلْمُهُ سِلْمُ الله عزّ و جلّ؛ ولايت علي بن ابيطالب ولايت خداست، دوست داشتن او عبادت خداست، پيروي كردن او واجب الهي است و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدايند، جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداي متعال است. (امالي، صدوق، ص 32)

انتخاب ولي الله و مفسر واقعي قرآن، به اين معناست که پس از پيامبر(ص) راه حق ادامه خواهد يافت و رهبراني خواهند آمد که مردم را پيشوايي کرده و از ضلالت برهانند. اين در حالي است که دشمن آشکار انسان يعني ابليس لعين در انتظار بود تا با خاتميت پيامبران دست او بازتر شده و بتواند به گمراهي مردم بپردازد و ايشان را به دوزخ رهنمون شود. اما انتخاب اولياي الهي به ويژه امام علي(ع) موجب نوميدي رهبر گمراهان و کافران و طائفه و اولياي او شد. اين گونه است که فريادي از نوميدي سر داد.

امام باقر(ع) از پدر بزرگوارش امام صادق(ع) نقل كرد كه فرمود: شيطان دشمن خدا چهار بار ناله كرد: روزي كه مورد لعن خدا واقع شد و روزي كه به زمين هُبوط كرد و روزي كه پيامبر اكرم مبعوث شد و روز عيد غدير.(قرب الاسناد، ص 10)

به هر حال، تفسير واقعي قرآن همان اجرا و اقامه قرآن است که توسط امامان و پيشوايان انجام مي گيرد و هم آنان بايد در قيامت آنچه را در عصر خويش ديده اند شهادت دهند.(توبه، آيه 105) و همان ها نيز به عنوان پيشواياني قرار مي گيرند که امت ها در پشت سر آنان صف مي بندند و هر کسي به نام امام زمان خودش خوانده مي شود و کتاب اعمال خودش در قالب اعمال شخصي و اجتماعي در دستشان نهاده مي شود.(اسراء، آيه 71)

روزنامه كيهان، شماره 21594 به تاريخ 20/1/96، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS