نويسنده: علی ممتازی
امدادگری به معنای ياری کردن و ياری دادن و فريادرسی، يک وظيفه اخلاقی و انسانی است. ماهيت انسان به گونه ای است که به عنوان خليفه الهی خود را در برابر ديگران مکلف و موظف می داند. بنابراين، انسان طبيعی و متعادل هرگز از کمک و امداد به ديگری پرهيز نمی کند؛ چرا که مقام خلافت الهی مقتضی اين معناست که نسبت به ديگر آفريده مهر ورزد و دستگير ديگر آفريده ها باشد. در مطلب حاضر اهميت ياری رسانی به همنوعان از منظر آموزه های قرآنی مورد بررسی قرار گرفته است.
امدادگری به معنای ياری رسانی، فريادرسی و کمک کردن (لغت نامه دهخدا؛ اقرب الموارد، فرهنگ معين فارسی) يک گرايش طبيعی و ذاتی انسان است.
کسانی که بر فطرت خود باقی باشند و به حکم عقل عمل کنند، اين گرايش را به سوی خدمت و خيررسانی به ديگران به کار می گيرند، اما کسانی که از فطرت خود بيرون رفته اند، از اين گرايش در مسير ضد انسانی بهره می گيرند و به جای آن که خير برسانند، شر و ضرر به ديگران می رسانند.
بنابراين، امدادگری می تواند در دو شکل متفاوت و متقابل ظهور پيدا کند؛ بدين معنی که گاه امداد و ياری رسانی در نيکی است و گاه ياری رسانی در بدی است.
از اين رو خداوند به انسان هشدار می دهد که در همکاری با ديگران بکوشند تا در مدار خير و نيکی باشد و از هر گونه همکاری و تعاون برای کارهای زشت و بد خودداری کنند.
خداوند همان گونه که امدادگری در کارهای خير چون کمک به مهاجران بی خانمان را امری واجب می داند(انفال، آيه 72) هر گونه امداد و ياری رسانی به کافران (قصص، آيه 86) و کمک به ديگران برای گناه، تجاوزگری، آواره کردن ديگران و ضرر و زيان رسانی را حرام می شمارد و از آن پرهيز می دهد. (بقره، آيه 85؛ مائده، آيه 2؛ ممتحنه، آيه 9؛ انفال، 72)
کسانی که زنگار بر دل هايشان نشسته و گرفتار سنگدلی و کوردلی می باشند، گرايش به زشتی ها می يابند و به جای اينکه به کارهای خير و نيک روی آورند و کمک کار نيکوکاران باشند، در کنار بدکاران قرار می گيرند. خداوند با اشاره به بيماردلی برخی از يهوديان گزارش می کند که آنان با اينکه می بينند يهوديان به آوارگی مردمان حتی از همکيشان خودشان میپردازند، باز به ياری و امداد آنان می روند و کمک کار آنان در اين بدکاری می شوند. (بقره، آيات 83 تا 85).
خداوند در آيه 7 سوره فاتحه الکتاب قرار گرفتن در راه راست را دارای نشانه هايی می داند که از آن جمله داشتن نعمت الهی است. کسانی که خداوند به ايشان نعمت داده، پيامبران و صالحان و شهداء و مانند آن هستند. اينان به سبب همين رسيدن به مقام منعم عليهم، متعهد هستند که همواره بر کار خير و نيک باشند و هرگز پشتيبان و ياری گر مجرمان و بزهکاران نباشند. (قصص، آيه 17)
بنابراين، خلافت انسانی مقتضی آن است که انسان در کارهای نيک و خيررسانی به ديگری معاونت و معاضدت کند و در اين امور امدادگر باشد و هر گونه تعاون و همکاری در کارهای زشت و بد را حرام و ممنوع بشمارد و از مصاديق ظلم بداند. (ممتحنه، آيه 9).
امدادگری، انجام وظيفه و تکليف انسانی
امدادگری دامنه وسيعی دارد، زيرا در هر کار بد و خوب می توان به ديگری کمک کرد. اما انسانيت اقتضا می کند که در کارهای خير و نيک پيشگام بوده و به ياری ديگران بپردازيم.
اين کارهای خير از ياری به دين خدا آغاز و تا ياری به جانوران و گياهان ادامه می يابد. خداوند از انسان ها می خواهد تا دين حق را ياری کرده و همانند ربانيون و حواريون ياری کننده دين باشند؛ (آل عمران، آيه 52؛ حج، آيه 40؛ صف، آيه 14؛ محمد، آيه 7) چرا که ياری دين حق به معنای ياری کردن اصول انسانی و حمايت از خلافت الهی است. البته کسانی که به ياری دين حق می پردازند، خداوند ايشان را در حمايت ويژه خود قرار می دهد و ياری دين موجب امدادهای غيبی الهی می شود. (محمد، آيه 7)
امدادگری و ياری رساندن به همنوعان در اشکال گوناگون، گام هايی بلند برای رسيدن به مقام خلافت الهی انسان است؛ زيرا زمينه و بستر مناسبی را فراهم می آورد تا انسان بتواند مسئوليت خلافت الهی را در برابر همه موجودات و آفريده ها به عهده گيرد.
هر انسانی اگر بتواند مسئوليت خود را نسبت به ديگران به خوبی انجام دهد و به مدد و ياری ديگران بشتابد، در مقام خلافت انسانی حرکت کرده است. امدادگران چه کسانی که در جاده ها به ياری مصدومان می شتابند، چه کسانی که در ميان آوارها به نجات زلزله زدگان میروند و چه کسانی که به ملتی کمک می کنند تا ابزارهای دفاعی چون پناهگاه بسازند و از شر تجاوزات دشمن در امان باشند (کهف، آيه 94 و 95) و چه کسانی که سد و سيل بند يا مانند آن درست می کنند و چه کسانی که از مال مردم حفاظت می کنند تا دست تجاوزگران و مجرمان به آن نرسد (کهف، آيه 79) همه مسئوليت خلافت الهی خود را انجام می دهند.
نقش امدادگر در لحظات نخستين حوادث، يک نقش واقعاً ممتاز و برجسته و حياتی است. وقتی به آيات و احاديث مخصوصاً آيات قرآن نگاه می کنيم، درمی يابيم که اين امدادگری در حق مصدومان حوادث از جمله حوادث جاده ای تا چه اندازه مهم و حياتی و انسانی است. بايد توجه داشت که در مسئله نجات فرد آسيب ديده و مصدوم، تنها نجات نسبت به خود مصدوم مطرح نيست، بلکه از نظر خداوند اين امدادگری در مرتبه خيلی بالاتری مطرح است. چنانکه خداوند می فرمايد: «ومن احياها فکانما احيي الناس جميعاً» نجات يک مصدوم و مجروح و آسيب ديده به منزله نجات همۀ بشريت و انسانيت است. (مائده،آيه 32) چون کسی که به ياری مصدوم حادثه می شتابد و با اين کارش حيات و زندگی به او می بخشد مثل اينکه انسانيت را احياء کرده است. پس نقش مهم امدادگری در اين حوزه، همانند دميدن روح حيات به انسانيت و بشريت است.
وقتی انسانی در مشکلی قرار گرفته است که جان او را تهديد می کند، هم به حکم وظيفه انسانی خلافت الهی می بايست به ياری او شتافت و هم مقتض احسان انسانی اين است که از خود گذشت و زمانی را برای نجات مصدوم اختصاص داد هر چند که کارهای ضروری ديگری داشته باشد؛ زيرا هيچ کاری ضروری تر از نجات مجروحين و مصدومين و گرفتاران نيست.
امدادگری به حکم قاعده احسان
عقل انسانی حکم می کند که هر انسانی رفتاری عادلانه داشته باشد. اوج عدالت را در احسان می توان يافت؛ زيرا احسان بهترين وجه عدالت است؛ چرا که در احسان می توان اجتماع عقل و قلب را ديد و در احسان است که قانون با مهر و محبت جمع می شود.
قاعده انسانی احسان اقتضاء می کند که هر کسی به ياری ديگری به ويژه در جايی که جان کسی در خطر است بشتابد. اين قاعده گاه موجب می شود تا انسان جان خويش را برای نجات جان ديگری به خطر افکند و ايثار کند. امدادگران نجات غريق و آتش نشانان اين گونه هستند؛ زيرا جانشان را در طبق اخلاص و احسان می گذارند و جان به خطر می اندازند تا جانی را از خطر مرگ برهانند؛ اين در حالی است که عقل و قانون به تنهايی حکم به اين حرکت نمیکند بلکه جنبه احسانی و خلافت الهی انسان است که او را به سوی اين عمل میکشاند.
بسياری از مردمان در زندگی خويش به جای آنکه تنها بر مدار عقل زندگی خود را شکل دهند بر مدار عقل و قلب زندگی می کنند و اين گونه است که همواره دست ياری طلبی ديگران را پس نمی زنند و به امداد آنان می شتابند. خداوند نيز پاسخ احسان امدادگران و ياری کنندگان را به نيکی می دهد و آنان را در دنيا و آخرت از برکات و فضل خود بهره مند می سازد. بهره ايشان در دنيا آرامش روح و روان و در آخرت بهره مندی از مواهب بسيار بهشتی است.
در قرآن از امدادهای اهل بيت(ع) نسبت به انسانها حتی کافران متجاوز و اسير در بند گزارشهايی آمده است. ايشان به حکم نيکوکاری و در مقام ابرار و احسان، نه تنها به فقيران و مسکينان و يتيمان دست ياری می دهند، بلکه حتی اسيران جنگی را نيز مورد تفقد قرار داده و از خود می گذرند و به آنان ياری می رسانند تا افزون بر زخم اسارت، زخم ديگری در دل و جانشان نماند. اين همدردی حتی با دشمنان اسير خود گواه اين مطلب است که انسان در مقام احسان و خلافت الهی، خود را نمی بيند بلکه همانند خداوند رحمتشان بر غضب و خشمشان پيشی می گيرد و با خوردن خشم خود نسبت به دشمنان به درمان و پرستاری آنها مشغول می شوند. (سوره انسان)
روزنامه كيهان، شماره 21583 به تاريخ 22/12/95، صفحه 8 (معارف)