نويسنده: علی جواهردهی
خداوند در کنار نماز به انفاق توجه مي دهد تا ارزش و اهميت آن را تبيين کند. اما سؤال اين است که بهترين مصارفي که براي انفاقات مالي است، کدام است؟ بهترين هاي مالي خودمان را در کجاها و براي چه کساني صرف کنيم؟ نويسنده با مراجعه به آموزه هاي قرآني به اين پرسش پاسخ داده است.
چيستی انفاق
انفاق از ريشه نفق در لغت به معناي اخراج مال از ملک (مجمع البيان، ج 2-1، ص121) و در فرهنگ و اصطلاح قرآني، اعطاي چيزي از مال و غير مال و از واجب و غيرواجب است. (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ذيل واژه نفق) در قرآن اين مفهوم افزون بر واژه «انفاق»، با واژه هاي ديگري چو «اعطي»، «ايتاء حق»، «ايتاء مال» و «صدقات» بيان شده است.
بايد توجه داشت اين واژه در اصل به معناي سوراخ هايي است که جانوراني چون موش صحرايي حفر مي کنند و با ايجاد تونل هاي گوناگون راه هاي فرار و نيز حرکت خود را در جاهاي گوناگون فراهم مي آورند و خود را محدود به رفت و آمد از يک مسير يا راه نمي کنند. چنين روشي به آنان امکان مي دهد تا هر گونه که بخواهند در حرکت و آمد و شد باشند و از دست دشمنان بگريزند بي آنکه در دام آنها بيفتند. از همين رو به طور مجازي در قالب واژه نفاق در معناي خدعه و مکر و حيله و دورويي به کار رفته است؛ زيرا اين روش، فرصت حرکت در جهات گوناگون و همچنين فرار را براي اين دسته از افراد فراهم مي کند.
پس واژه نفق و مشتقات آن در معاني مثبت و منفي به کار مي رود؛ زيرا کسي که انفاق به معناي عطا و بخشش دارد، با دادن نفقه راهي را نه تنها براي ديگري براي عبور از مشکل فراهم مي آورد، بلکه راهي براي خود نيز باز مي کند تا در زمان مناسب از آن بهره مند شود. در حقيقت شخص با انفاق مالي و غيرمالي، راه هايي را براي عبور خود از بحران و مشکلات آينده به وجود مي آورد تا به سادگي از هر راهي از مشکل برهد و در دام نيفتد.
در آيات قرآن نفاق به معناي منفي و انفاق به معناي مثبت مورد استفاده قرار گرفته است. در اين کتاب آسماني از منافقي سخن به ميان آمده که با خدعه و نيرنگ، خود را مسلمان نشان مي دهد تا از امکانات جامعه به ويژه امنيت و آرامش و آسايش آن بهره گيرد و در موارد نياز در خدمت دشمن بيروني و کافران باشد؛ از اين روست که اين دسته به عنوان دشمن سخت تر از کافران در جايگاه پست تر در دوزخ قرار مي گيرند. (نساء، آيه 145)
اهميت و ارزش انفاق
انفاق به معناي اخراج چيزي و بخشش به ديگري، مي تواند مالي و غيرمالي باشد. اين بخشش مي تواند در جهت درست و نادرست نيز قرار گيرد؛ زيرا کساني هستند که مال و ثروت يا علم و دانش خويش را براي پيشبرد کارهاي زشت و نابهنجار و يا قتل و نابودي مردم و طبيعت هزينه مي کنند و با دست و دلبازي براي نابودي بشر و اختراع سلاح هاي مرگبار، از خود و مال و جان خويش مايه مي گذارند؛ بنابراين، نمي توان هرگونه انفاقي را مثبت ارزيابي کرد؛ بلکه تنها انفاقي مثبت و سازنده است که براي پيشبرد اهداف انساني - الهي باشد و موجب کمالي در انسان و طبيعت شود. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: بي ترديد انفاق مال در طاعت خدا بزرگترين نعمت و هزينه کردنش در معاصي بزرگترين مصيبت است. (غررالحکم: 376، حديث 8463)
پس آن انفاقي، مثبت و مورد نظر قرآن است که در راستاي کمالات الهي باشد. قرآن به اين گونه انفاقات چه مالي و چه غيرمالي، ارزش و اهميتي قائل شده و آن را در کنار نماز و عبادت خالص قرار داده و موجب رستگاري بشر دانسته است. (بقره، آيه 3).
آثار انفاق
براي اينکه اهميت و ارزش انفاق به معناي اخراج مال از ملک خود و بخشش را بدانيم بايد به آثاري اشاره کنيم که خداوند در قرآن براي انفاق مثبت و سازنده بيان کرده است.
از مهم ترين آثاري که قرآن براي انفاق در امور خير و نيک بيان کرده مي توان به حصول امنيت اجتماعي با انفاق در راستاي تقويت بنيه نظامي و دفاعي (انفال، آيه 60؛ بقره، آيه 195)، رفع مشکلات اقتصادي مردم و جامعه (نور، آيه 22)، آرامش دروني و رواني (بقره، آيات 267 و 268؛ آل عمران، آيات 134 و 136؛ مائده آيه 12؛ انفاق، آيات 3 و 4)، دست يابي به مقام صالحان (منافقون، آيه 10)، مقام محسنان و نيکوکاران (آل عمران، آيه 134)، بهره مندي از امدادهاي خاص الهي (بقره، آيه 270)، برخورداري از سود (بقره، آيه 272؛ محمد، آيه 38؛ تغابن، آيه 16)، بهره مندي از برکت الهي (بقره، آيات 245 و 261 و 265)، تزکيه و خودسازي (ليل، آيات 18 و 20)، تجارت زوال ناپذير با خدا (فاطر، آيه 29)، بهره مندي از شکر الهي در قالب ازدياد هويت وجودي (فاطر، آيات 29 و 30؛ تغابن، آيه 17)، دست يابي به تقواي الهي (بقره، آيه 177؛ ليل، آيات 17 و 18)، تکامل و رشد معنوي و هويتي (بقره، آيات 261 و 265)، ره توشه سفر آخرت (بقره، آيه 254؛ ابراهيم، آيه 31؛ منافقون، آيه 10)، جبران ما انفاقي از سوي خدا (سبا، آيه 39)، جلب دعاي خاص پيامبر (توبه، آيه 99)، رحمت الهي (توبه، آيه 99)، فلاح و رستگاري (بقره، آيات 3 و 5؛ تغابن، آيه 16)، صداقت (بقره، آيه 177)، فرجام نيک (رعد، آيه 22)، محبت خدا (بقره، آيه 195؛ آل عمران، آيه 134)، مقام ابرار (آل عمران، آيه 92)، مقام مخبتين (حج، آيات 34 و 35)، هدايت (بقره، آيه 3 و 5) و مانند آنها اشاره کرد.
در روايات نيز به آثار انفاق در زندگي دنيوي و اخروي و نيزمادي و معنوي بشر اشاره شده است. به عنوان نمونه رسول خدا(ص) فرموده است: ارض القيامه نار ما خلاظلل المومن؛ فان صدقته تظله؛ زمين قيامت يک پارچه آتش است، مگر سايبان مؤمن، زيرا صدقه مؤمن او را در سايه خود مي پوشاند. (کافي؛ ج 4، ص 3، باب فضل الصدقه، حديث 6؛ ثواب الاعمال: ص 140؛ بحار الانوار، ج 7، ص 291، باب 15، حديث 2)
حضرت امام صادق(ع) درباره نقش رشد و نمو انفاق با آنکه ظاهر انفاق همان اخراج مال است، فرموده است: انفق و ايقن بالخلف؛ از مال خود را در راه خدا هزينه کن و يقين داشته باش که آنچه را هزينه کرده اي جايگزين دارد. (جامع الاخبار، ص 178، الفصل الحادي و الاربعون؛ بحار الانوار، ج 93، ص 130، باب 14، حديث 57).
ترک انفاق و بخل در اين زمينه نيز آثار بدي دارد که از جمله آن پيامدي است که امام صادق(ع) در روايتي مي فرمايد: ملعون ملعون من وهب الله له مالافلم يتصدق منه بشيء؛ از رحمت خدا دور است کسي که خدا مالي به او بخشيده و او چيزي از آن را صدقه نداده است. (وسائل الشيعه، ج 16، ص 280، باب 41، حديث 21555).
انسان بايد مالش را در امور خير و نيک صرف کند تا از تبعات بد عدم انفاق در امان ماند. از جمله آثار بد ترک انفاق مي توان به اين نکته اشاره کرد که رسول خدا(ص) فرموده است: من منع ماله من الاخيار اختيارا صرف الله ماله الي الاشرار اضطرارا؛ کسي که از هزينه کردن مالش به اختيار خود براي خوبان امتناع کند، خدا مالش را به ناچار مصرف بدان خواهد کرد.(هدايه العلم: ص 70).
البته در انفاق بايد از زياده روي پرهيز کرد، چنانکه خداوند به پيامبرش مي فرمايد: و دستت را (در اثر بخل) به گردنت زنجير مکن و بسيار ]هم[ گشاده دستي منما تا ملامت شده و حسرت زده بر جاي ماني. (اسراء، آيه 29)
حضرت سجاد(ع) نيز بر اساس اين اصل قرآني فرموده است: ان من اخلاق المؤمن الانفاق علي قدر الاقتار؛ بي ترديد از خصلت هاي مؤمن هزينه کردن مال در حد تنگدستي است. (کافي، ج2، ص 241، باب المؤمن و علاماته، حديث 36؛ تحف العقول، ص 282).
بهترين مصارف و موارد انفاق
انفاق يعني بخشش از چيزي که انسان در اختيار دارد و مي تواند به ديگران بدهد. اين چيز مي تواند علم باشد، يا مال و ثروت و يا حتي انفاق محبت و همدلي و همدردي با ديگران. اما آنچه در اينجا مراد است همان انفاق مالي است. بهترين مصارفي که در آيات و روايات براي انفاق مالي بيان شده عبارتند از:
1- خويشاوندان: از مهم ترين موارد مصرف انفاقات مالي، خويشاوندان است. هر چه شخص به انسان نزديک تر باشد وظيفه و تکليف، شديدتر و سخت تر خواهد بود. انسان بايد اول به حکم وظيفه انفاقات مالي واجب را درباره خويشان واجب النفقه انجام دهد و سپس خويشان نيازمند. در آيات قرآن بر اين مورد مصرف بسيار تأکيد شده است. (بقره، آيه 177؛ نساء، آيه 8؛ اسراء، آيات 26 و 28)
2- فقير و مسکين: فقير کسي است که قدرت حرکت دارد ولي توان ايستادن روي پاي خود را ندارد؛ زيرا همانند درخت تاک است که نيازمند پايه اي است تا بدان تکيه کند و داربستي مي خواهد که بر آن بياويزد تا راست بماند. در حقيقت ستون فقراتي ندارد تا بر آن استوار گردد. فقير از نظر اقتصادي درآمدي دارد ولي اين درآمد نمي تواند او را سرپا نگه دارد؛ در حقيقت اقتصاد که قوام فرد و جامعه و ستون خيمه خانواده و جامعه است (نساء، آيه 5)، در شخص فقير ضعيف و سست است و درآمد، کفاف خرج و هزينه هايش را نمي دهد و لذا نيازمند کمک و انفاقات مالي ديگران است تا سرپا بماند. اما مسکين کسي است که نشسته و توان حرکتي ندارد چه رسد که سرپا بماند. وضعيت او بدتر از فقيران است. بنابراين، اگر وضعيت فقير همانند وضعيت کسي است که نيازمند نصرت است، وضعيت مسکين همانند وضعيت کسي است که نيازمند ولايت و سرپرستي است؛ يعني او همانند کودک شيرخوار است که بايد غذا را در دهانش گذاشت. پس مسکين، نيازمند سرپرستي ديگران است تا از عهده مخارج خود برآيد؛ چرا که هيچ درآمدي ندارد و يا توان آن را ندارد تا در پي کسب و کاري برود و درآمدي داشته باشد. براين اساس بايد گفت نخستين و برترين مورد انفاق آن است که انسان به چنين شخصي کمک کند و او را تحت ولايت انفاقي خود بگيرد. (بقره، آيات 215 و 177؛ نور، آيه 22؛ نساء، آيه 8؛ روم، آيه 38)
3- جهاد در راه خدا: حفظ امنيت جامعه، از امنيت فردي مهمتر و بنيادي تر است. از اين رو، انفاق مالي براي تجهيز نفرات و ادوات بسيار مهم و اساسي است. خداوند در آيات قرآن، يکي از مصارف انفاقات مالي را جهاد دانسته و از آن به جهاد مال تعبير کرده است. (انفاق، آيه60؛ بقره؛ آيات 244 و 245 و 193 و 195).
4- درخواست کنندگان و سائلان: لزوم صرف مال، در راه رفع نيازمندي سائلان در آيه 177 سوره بقره مورد تأکيد قرار گرفته است. براساس همين آيه انفاق مال به درخواست کنندگان از نشانه هاي صداقت انسان است و خداوند در آيات 15 تا 19 سوره ذاريات آن را به عنوان حق برعهده افراد دارا دانسته است؛ به اين معنا که سائلان در مال انسان شريک به شراکت مشاع هستند و بايد اين حق پرداخت شود.
5- در راه ماندگان و ابن سبيل: از ديگر موارد مصرف انفاقات مالي است. خداوند انفاق مال را به در راه ماندگان از نشانه هاي تقوا و موجب رسيدن به مقام «برّ» دانسته است. (بقره، آيات 215 و 177؛ اسراء، آيات 26 و 28)
6- فقيران عفيف: فقيران خويشتن دار و ناتوان از کسب، از مصارف انفاق است. (بقره، آيه 273).
7- والدين: از نظر قرآن انفاق مالي نسبت به والدين فقير، جزو واجبات است؛ يعني در حکم واجب النفقه خواهند بود. از اين رو، هم آنان در اولويت هستند و هم ضروري است که به آنان کمک شود. (بقره، آيه 215)
8- يتيمان: از ديگر موارد مصرف انفاقات مالي، يتيمان ناتوان است. (بقره، آيات 215 و 177؛ نساء، آيه 8)
9- مهاجران فقير: لزوم توجه توانگران به مهاجران نيازمند و انفاق به آنها در آيات قرآني به عنوان يکي از موارد مصرف انفاقات مالي مطرح شده است. (بقره، آيه 273؛ نور، آيه 22).
البته موارد ديگري نيز بيان شده است، ولي مهمترين و ضروري ترين آنها، همين موارد پيش گفته است.
روزنامه كيهان، شماره 21305 به تاريخ 25/12/94، صفحه 8 (معارف)