اختلاف در دين با اختلاف از دين فرق دارد. حضرت علي(ع) در پاسخ شخص يهودي: ما اختلاف در دين نداشتيم، بلكه اختلافمان بر سر آن بود كه آيا از پيامبر درباره تعيين وصي چيزي رسيده است يا نه، وگرنه اصل دين و پيامبر را کاملاً قبول داشتيم ولي شما در توحيد و نبوت اختلاف کرديد.
حکمت 317 نهج البلاغه به جريان قابل تأملي اشاره دارد:
بعد از مأجراي سقيفه، روزي يک يهودي، امام علي(ع) را ديد و خواست طعنهاي به مسلمانان بزند به ايشان گفت: «ما دفنتم نبيّكم حتّي اختلفتم فيه»: هنوز کفن پيامبرتان خشک نشده بود که در او اختلاف کرديد.
امام علي(ع) فرمودند: «إنّما اختلفنا عنه لا فيهو لكنّكم ما جفّت أرجلكم من البحر حتّي قلتم لنبيّكم: (إجعل لّنا إلهاً كما لهم ءالهةً قالَ اِنَّكُم قَومٌ تَجهَلون)»1: ما درباره آنچه از او رسيده است اختلاف کرديم نه درباره خودش، ولي شما هنوز پايتان از تري دريا خشک نشده بود که به پيامبر خود گفتيد، «براي ما خدايي بساز همان گونه که آنان را خداياني است، و او گفت: همانا شما مردمي نادانيد.»(اعراف- 138)
مفسران گفته اند: يهوديان از کنار قومي گذشتند که بتهايي به شکل گاو را ميپرستيدند، از موسي خواستند که براي ايشان خدايي چون يکي از آنها بسازد، اين هم پس از مشاهده نشانهها و معجزات بسيار و خلاص شدن ايشان از قيد بردگي و عبورشان از دريا و ديدن غرق شدن فرعون بوده است و اين غايت ناداني است.
اين حديث بهگونه ديگري هم نقل شده است که مردي يهودي به امام علي(ع) گفت: هنوز آب غسل پيامبرتان خشک نشده بود، اختلاف کرديد، امام علي(ع) فرمود: شما هنوز آب پايتان خشک نشده بود که گفتيد: براي ما خدايي بساز.(شرح نهجالبلاغه ابنابيالحديد، ترجمه دامغاني، ج8، حکمت 317)
اختلاف در دين با اختلاف از دين فرق دارد. حضرت علي(ع) در پاسخ شخص يهودي: ما اختلاف در دين نداشتيم، بلكه اختلافمان بر سر آن بود كه آيا از پيامبر درباره تعيين وصي چيزي رسيده است يا نه، وگرنه اصل دين و پيامبر را کاملاً قبول داشتيم ولي شما در توحيد و نبوت اختلاف کرديد.(تسنيم، آيتالله جوادي آملي، ج10، ص481)
در اين جريان امام علي(ع) با جدال احسن، (جدالي که مقدمه آن حق و مورد قبول طرف مقابل باشد) که دستور صريح قرآن است، پاسخ ايشان را دادند.
اولاً گوئي با اين پاسخ کنائي و موجز و کوتاه: «اختلفنا عنه لافيه»، به ايشان ميفهمانند که اختلاف دروني مسلمانان به شما ربطي ندارد شما نبايد دخالت کنيد.
ثانياً توپ را به زمين آنها مياندازند و از اتحاد مسلمانان دفاع ميکنند.
ثالثاً با اين بيان روشن ميکنند که ما اختلاف در اصول و مباني مانند اصل توحيد و نبوت و معاد ،نداريم اختلاف مربوط به اجراي قوانين است اينکه چه کسي آنرا اجرا کند.
رابعاً يادآوري ميکنند که يهود سابقه دين ستيزي دارد حتي در زمان حضور پيامبرشان با دو اصل توحيد و نبوت مخالفت ميورزيدند.
اين کلام فصيح و بليغ امام علي(ع) واقعيت و حقيقت را ترسيم ميکند امام نه تعارف ميکنند نه شوخي. اين واقعيت اختلاف مسلمانان است. پيروان ايشان نبايد از امامشان پيش بيفتند و حقايق را وارونه کنند و طوري موضع گيري کنند که گوئي اختلاف مسلمين در اصول است و به اين ترتيب در دام مکر مستکبران عالم از مشرکين و يهود و نصاري که قرآن بر دشمني آنها با اسلام صحه گذاشته، بيفتند و دشمني آنها را فراموش کنند.
امام علي(ع) در اين زمينه ميفرمايند:
«بهترين مردم نسبت به من، گروه ميانهرو هستند. از آنها جدا نشويد. همواره با بزرگترين جمعيتها باشيد که دست خدا با جماعت است و از پراکندگي بپرهيزيد که انسان تنها بهره شيطان است. آنگونه که گوسفند تنها، طعمه گرگ خواهد بود. آگاه باشيد هر کس که مردم را به اين شعار «تفرقه و جدايي» دعوت کند او را بکشيد هر چند که زير عمامه من باشد.(نهجالبلاغه- خطبه 127)
مرضيه صوفيان
روزنامه کيهان