دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

حسادت خوره دين و ايمان

No image
حسادت خوره دين و ايمان

بررسی عوامل، آثار و راه درمان بيماری حسدورزی

نويسنده: رسول كيوان منش

يکي از رذايل اخلاقي بسيار خطرناک از نظر فردي و اجتماعي و مادي و معنوي، حسادت است. اين اخلاق زشت، هم به شخص و هم به جامعه زيان وارد مي کند و حتي موجب قتل می‌شود. از اين رو در آيات قرآن به ويژه در سوره فلق پناهجويي به خدا از حسادت فعلي بيان شده است؛ زيرا اگر حسادت از حالت رواني و خلق زشت اخلاقي به صورت فعل درآيد خطراتي از جمله قتل را به همراه خواهد داشت. آنچه درپي مي آيد بررسي عوامل و آثار حسد و نيز راه درمان آن است.

***

معنا و مفهوم حسد

حسد به معناي آرزو کردن زوال نعمت از کسي است که استحقاق آن نعمت را دارد (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص 118، «حسد») و نيز به معناي آرزوي ادامه يافتن فقدان نعمت، نقص، فقر و مانند آن، براي ديگران است.( روح المعاني، ج ۱۶، جزء ۳۰، ص ۵۰۷)

بنابراين حسود هم چشم ندارد کسي نعمتي داشته باشد و هم دوست ندارد کسي از بلايي رهايي يابد و به نعمتي دست يابد. اگر شخصي بيمار است، حسود دوست دارد که هرگز سلامتي اش را به دست نياورد و از اينکه کسي خوار و ذليل است خوشحال مي شود؛ چنانکه اگر کسي نعمتي داشته باشد آرزو مي کند که آن را از دست دهد و بدبخت و بيچاره و بيمار شود.

براي حسود فرقي نمي کند که اين نعمت مادي يا معنوي يا جسمي و روحي باشد. اصولاً دوست ندارد کسي بهتر از او باشد؛ حال اين بهتري و برتري در ماديات باشد يا معنويات. حسود همواره مي ترسد که بهبود وضعيت کسي موجب شود ديده نشود و برتري او تحت الشعاع قرار گيرد. از اين رو دوام نقص و فقدان نعمت را در ديگري مي پسندد و آرزوي بقا و داوم آن را دارد.

اگر حسادت تنها در شکل آرزو باشد مشکلي ندارد، خطرناک تر آنکه اين آرزو پس از مدتي چون ماليخوليا و خوره به جانش مي افتد و وقتي مي بيند که آرزوي باطلش بر آورده نمي شود، دست به کارهاي خطرناکي مي زند. در اين صورت ديگر تنها آرزو نيست بلکه اقدام فعلي است.

در قرآن اين نوع حسادت در دو مورد گزارش شده است: 1- حسادت قابيل نسبت به هابيل که از آرزو بيرون آمده و به شکل حسادت فعلي خودنمايي کرده و در نهايت قتل هابيل به دست قابيل را موجب شده است.(مائده، آيات ۲۷ تا ۳۱)

2- دومين مورد از حسادت فعلي را برادران يوسف(ع) مرتکب شدند. آنان که آرزو داشتند پدر توجه بيشتري به اين جوانان رشيد و برومند کند، درحالي که بيشترين توجه را به يوسف(ع) داشت. اين آرزو وقتي تحقق نيافت و ديدند که روز به روز محبت پدر به يوسف(ع) افزايش می‌يابد، حسادت از آرزو به حسادت فعلي تبديل شد. اين گونه است که نخست تصميم به قتل يوسف(ع) گرفتند و در نهايت با مخالفت برادر بزرگتر بر آن شدند تا او را در چاهي اندازند که خود هلاک شود يا کاروانياني او را بيابند و به بردگي بگيرند و از آن منطقه خارج کنند و اين گونه محبت پدر را از يوسف(ع) به خودشان معطوف دارند. (يوسف، آيات ۷ تا ۱۵)

خداوند در آيات سوره فلق اين نوع از حسادت را خطرناک تر دانسته و به آن توجه داده است. اين سوره براي آن است که مردم نسبت به خطر فعلي حسادت تنبه و آگاهي پيدا کنند؛ زيرا تنها راه چاره از اين نوع حسادت خطرناک، پناه بردن به خداست؛ چرا که حسود، کينه هايش را نهان مي کند و به شکل نفاق آميز رفتار مي کند و زماني آدم گرفتار حسادت فعلي مي شود که نمي تواند کاري انجام دهد؛ زيرا حسادت فعلي خنجري است که از خويشان و بستگان و نزديکان و دوستان بر پشت آدمي فرود مي آيد؛ يعني در حالي که بر تو لبخند مي زند دست‌هاي حسادتش با خنجر بر پشت تو فرود آمده است. پس مي توان گفت خطرناک ترين نوع حسادت، قابل پيش بيني و رفع نيست مگر آنکه با استعاذه و پناهجويي به خدا در دفع آن پيش از عمل بکوشيم.

اصولاً حسود دچار بيماري خطرناکي است که جز زوال نعمت او را شفا نمي دهد از اين رو، نه تنها به آرزو و دعا کردن بسنده نمي کند، بلکه تلاش هايي نيز براي زوال نعمت انجام می‌دهد و کارهايي را مستقيم و غير مستقيم در پيش مي گيرد تا اين نعمت از دست برود. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: اَلْحاسِدُ لا يَشْفيهِ إِلاّ زوالُ النِّعْمَةً؛ حسود را شفا نمي دهد مگر از دست رفتن نعمت. (غرر الحکم، حديث ۶۸۳۷) پس کسي که اين بيماري حسادت چون خوره او را مي خورد، اجازه نمي دهد که نعمت در دست مستحق آن باشد و به هر شکلي تلاش مي کند که آن را از وي سلب کند. لذا اقدامات فعلي و عملي يکي از راه هايي است که در پيش مي گيرد تا اين گونه خودش را تشفي دهد و دردش را درمان کند. بنابراين تنها آبي که آتش حسادتش را خاموش مي کند فقدان نعمت و در برخي موارد بقاي فقدان است.

بنابراين، تعريف حسادت و حسد به آرزوي زوال نعمت يا آرزوي فقدان نعمت نمي تواند تعريف کاملي باشد؛ زيرا نوعي از حسادت فعلي است که ديگر در محدوده آرزو نمي گنجد، بلکه فراتر از آرزو در رفتار و عمل خودنمايي مي کند. از اين رو در تعريف حسادت و حسد بايد گفت: آرزو و افعالي که موجب زوال نعمت از کسي مي شود که استحقاق آن را دارد و يا آرزو و انجام افعالي براي بقاي فقدان نعمت از کسي که استحقاق داشتن آن نعمت را داراست.

البته راغب اصفهاني به حسادت فعلي توجه کرده مي گويد: الحسد تمنّي زوال نعمه من مستحق لها و ربما کان مع ذلک سعي في زوالها، و روي: المؤمن يغبط و المنافق يحسد؛ حسد آرزوي زوال نعمت از کسي است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوي قلبي چه بسا کوشش در زوال آن نعمت مي کند. در روايت آمده است که «مؤمن اهل غبطه است و منافق حسد مي ورزد. (مفردات راغب اصفهاني، ص 118، ماده «حسد»)

غبطه آرزوي داشتن نعمت است بدون آنکه زوال آن را از صاحب نعمت آرزو داشته باشد. به ديگر سخن، اهل غبطه هنگامي که نعمت و فضيلتي را در ديگران مشاهده مي کنند مي گويند: اي کاش ما هم از اين نعمت برخوردار بوديم و در راه تحصيل آن کوشش مي کنند، ولي هيچ گاه آرزوي زوال نعمت از ديگران نکرده و درصدد از ميان بردن آن برنمي آيند. به اين جهت فرموده‌اند: مؤمن غبطه مي خورد و منافق حسادت مي ورزد.

عوامل حسادت

حسادت داراي عوامل چندي است. شناخت اين عوامل کمک مي کند تا در درمان بتوانيم موفق تر عمل کنيم؛ زيرا شناخت عامل بيماري نيمي از درمان است.

مهم ترين علل و عواملي که مي توان براي حسادت برشمرد عبارتند از:

1- طلب سيادت و برتری: اصولاً حسود خود را برتر از ديگران مي داند و اگر چنين حسي نداشته باشد دوست دارد که برتر از ديگران باشد. از اين رو تلاش مي کند تا به هر شکلي شده سيادت و برتري خود را به نمايش گذارد و هر مانعي که موجب مي شود سيادت نيابد از ميان بردارد. اميرمؤمنان علي(ع) درباره اين عامل مي فرمايد: اَلْحَسُودُ لا يَسُودُ؛ حسود، سيادت و برتري نمي يابد. (غرر الحکم، حديث ۶۷۹۵) البته آن حضرت(ع) مي فرمايد که شخص حسود با اين کار به سيادت و برتري نمي رسد و نمي تواند به هدف خود دست يابد.

2- مخالفت با قضا و قدر الهی: حسود يا به قضا و قدر الهي اعتقادي ندارد و توحيد فعل را نمي شناسد يا اگر بشناسد نسبت به آن خشمگين است؛ چون خود را برتر مي داند و دوست ندارد ديگري را در نعمتي ببيند که يا خود ندارد يا اگر دارد دوست ندارد کسي در رديف او باشد. به سخن ديگر شخص حسود به تقدير خداوند راضي نيست و به نحوۀ تقسيم نعمت ها، اعتراض دارد. اميرمؤمنان علي(ع) درباره اين عامل مي فرمايد: اَلْحَسُودُ غَضبانُ عَلَي الْقَدَرِ؛ حسود، بر تقدير خشمگين است. (غرر الحکم، حديث ۶۸۳۷) خداوند در آياتي از قرآن به اين تقسيم نعمت و قضا و قدر الهي که موجب حسادت مي شود، اشاره دارد؛ زيرا بسياري از اهل کتاب نسبت به پيامبر(ص) و مسلمانان حسادت مي ورزيدند و از اينکه خداوند اين گونه مقدر کرده ناخشنود بودند.

از جمله مي فرمايد: ام يحسدون الناس علي ما آتاهم الله من فضله فقد اتينا آل ابراهيم الکتاب و الحکمةً و اتيناهم ملکا عظيما؛ آيا يهود حسد مي ورزند نسبت به مردم (به پيامبر و خانه اش و يا به مسلمين) از اينکه خداوند آنان را از فضل خويش برخوردار کرده است؟ به تحقيق ما به آل ابراهيم کتاب و حکمت داديم و به آنها حکومت و سلطنت عظيمي عطا کرديم. (نساء، آيه54)

و نيز مي فرمايد: وَدَّ کَثيرٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ يَرُدُّوُنَکُمْ مِنْ بَعْدِ ايمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ؛ بسياري از اهل کتاب از روي حسد (که در وجود آنها ريشه دوانده است) دوست دارند شما را بعد از اسلام و ايمان به حال کفر بازگردانند پس از آنکه حق کاملاً براي آنها روشن شده است. (بقره، آيه ۱۰۹)

۳-کوردلی و کفر: از ديگر علل و عوامل حسادت کوردلي است. قلب هنگامي که فاقد روشني و بصيرت باشد، نمي تواند تصوير درستي از حقايق ارائه دهد. اين گونه است که داوري نادرست و ناروايي از خود و داشته هايش و نيز از ديگري و داشته هايش خواهد داشت. امام صادق(ع) در ضمن حديثي فرمود: الْحَسَدُ اصْلُهُ مِنْ عَمَي الْقَلْبِ وَالْجُحُودِ لِفَضْلِ اللهِ تَعالي وَ هُما جَناحانِ لِلْکُفْرِ وَ بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ ادَمَ في حَسْرَةً الْاَبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا يَنْجُومِنْهُ اَبَداً؛ حسد از تاريکي قلب و از انکار نعمت هاي خدا نسبت به افراد سرچشمه مي گيرد و اين دو يعني تاريکي قلب و ايراد به اينکه چرا خدا به مردم نعمت داده است، دو بال کفر هستند. (مستدرک الوسائل، ج۲، ص ۳۲۷، باب ۵۵)

آثار حسادت

حسادت آثار گوناگون و متنوعي دارد. اين آثار شامل آثار فردي و اجتماعي و نيز مادي و معنوي است. آثار معنوي و روحي حسادت بيش از مادي و جسمي آن است. حسادت مانند خوره جسم و روح حسود را دچار فرسايش مي کند و شخص را از پا مي اندازد. از اين رو اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: اَلْحَسَدُ مَطِيَّةً التَعَبِ؛ حسادت، مرکب سختي هاست. (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۳)

کسي که بر مرکب چموشي چون حسادت سوار است هر دم ممکن است به شکلي آسيب به خود و ديگران برساند. چون حسود از حسادت خويش آگاه است ولي سوار بر مرکبي چموش مي شود بايد پيامدهاي زيانبار آن را بپذيرد. امام علي(ع) مي فرمايد: حَسبُ الْحاسِد ما يُلْقي؛ براي حسود، هر آنچه بر سرش مي آيد، کافي است. (مستدرک الوسائل، جلد ۱۲، صفحه ۱۷)

آثار جسمی و معنوی

  1. ظلم به خويشتن: بي گمان مهمترين اثر حسادت متوجه روح و روان خود حسود می‌شود. اوست که از نظر جسمي و روحي بيشترين آسيب را مي بيند و اين گونه به خود ظلم مي کند. ظلم سه طرف دارد و مانند علم نيست که بتوان از اتحاد عالم و معلوم و علم و يا عاقل و معقول و عقل سخن گفت؛ بلکه ظالم هميشه غير از مظلوم است. اين بدان معناست که انسان با حسادت خويش به آن بخش از روح الهي ضربه مي زند که امانت در پيش اوست. هرگونه تصرف در روح الهي به معناي تصرف در ملک ديگري است. از اين رو از آن به ظلم ياد شده است. پس حسود هم ظالم به خود است و هم ظالم در حق خداوند است که در مال خداوند و ملکش تصرف مي کند. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد: ما رَاَيْتُ ظالِماً اَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحاسِدِ؛ هيچ ظالمي را از حسود، شبيه تر به مظلوم نديدم. (تحف العقول، صفحه ۲۱۶) امام صادق(ع) نيز به حسود هشدار داده و فرموده است: اَلْحاسِدُ يَضُرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ اَنْ يَضُرَّ باِلْمَحْسُودِ؛ شخص حسود قبل از اينکه به محسود زيان برساند به خود زيان مي رساند. (مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۷) امام علي(ع) مي فرمايد که حسود خودش را مي کشد. يعني به خودش ظلم می‌کند و اندک اندک زندگي خود را نابود کرده و به شکلي خودکشي مي کند. ايشان مي فرمايد: لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛ آفرين بر حسادت! چه عدالت پيشه است! پيش از همه صاحب خود را مي کشد.(شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۶)
  2. اسارت روح: حسود با حسادت خويش روح خويش را به زندان مي برد و اسير مي کند. اين گونه است که روح، قدرت پرواز خود را از دست مي دهد. اميرالمؤمنين(ع) در اين باره فرموده است: اَلحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسادت، زندان روح است. (غرر الحکم، حديث ۶۷۹۶)
  3. بدبختی: حسود گرفتار بدبختي است. اميرالمؤمنين(ع) درباره اين اثر حسادت مي فرمايد: مَنْ وَلِعَ بِالْحَسَدِ وَلِعَ بِهِ الشُّومُ؛ کسي که شيفته حسادت باشد، نامبارکي و بدبختي شيفته اوست. (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۲)
  4. فقدان دوست: حسود دوستان صميمي خود را از دست مي دهد. يعني دوستاني که با او سليم و صادق هستند و بي شيله و پيله با او دوستي مي ورزند و قلبشان را براي دوست خالي مي کنند و کسي ديگر را در آن جا نمي دهند. چنين دوستاني هرگز نصيب حسود نخواهد شد. اميرالمؤمنين(ع) مي فرمايد : اَلْحَسُودُ لا خلال لَهُ؛ حسود، هيچ دوستي ندارد. (غررالحکم، حديث ۶۸۴۸)
  5. عذاب دايمی: حسود همواره گرفتار يکي از دو عذاب مادي و جسمي و دنيوي و اخروي است. اميرالمؤمنين(ع) در اين باره مي فرمايد: اَلحَسَدُ اَحَدُ الْعَذابَينِ؛ حسادت، يکي از دو عذاب بزرگ است. (غررالحکم، حديث ۶۸۵۳)
  6. خوره دين: حسد را خوره دين و ايمان دانسته اند. در حديث است که: إنَّ الْحَسَدَ يَاکُلُ الْايمانَ کَما تَاکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ حسد ايمان را مي خورد همان گونه که آتش هيزم را از بين می‌برد. (اصول کافي، ج ۲، ص ۳۰۶)

اميرمؤمنان(ع) فرمودند: وَ لا تَحاسَدُوا فَإنَّ الْحَسَدَ يَاْکُلُ الْايمان کَما تَاْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ حسد نورزيد که حسد ايمان را بر باد مي دهد آنچنانکه آتش، هيزم را خاکستر مي کند.(نهج البلاغه صبحي صالح، خطبه ۸۶)

در حديث ديگري امام صادق (ع) فرمود: آفَةً الدِّيْنِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَالْفَخْرُ؛ آفت دين سه چيز است: حسد، خودبيني و به خود باليدن: [فخرفروشي]. (اصول کافي، ج ۲، ص ۳۰۷)

  1. خوره جسم: حسد گذشته از اينکه زيان هاي معنوي دارد و دين و ايمان را تباه مي کند از نظر جسمي نيز روي اعصاب انسان اثر مي گذارد. اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: صِحَّةً الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةً الْحَسَدِ؛ سلامتي بدن از کميِ حسادت است؛ (نهج البلاغه فيض، حکمت ۲۴۸). آن حضرت هشدار مي دهد که حتي براي سلامت جسم شده بايد دست از حسادت برداشت و از آن غافل نشد. يعني کسي که گرفتار حسادت است و جسمش ناتوان و ضعيف و بيمار شده براي درمان اين درد جسم و لذت دنيوي هم شده بايد دست از حسادت بر دارد. آن حضرت علي(ع) مي فرمايد: اَلْعَجَبُ لِغَفْلَةً الْحُسّادِ عَنْ سَلامَةً الْاَجْسادِ جاي شگفتي است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند. (نهج البلاغه فيض الاسلام، حکمت ۲۱۶) آن حضرت(ع) در جايي ديگر مي فرمايد: الْحَسَدُ يُفْنِي الْجَسَدَ؛ حسد بدن انسان را از بين مي برد. (مصادر نهج البلاغه و اسانيده، چاپ نجف، چاپ اول، ج ۴، صص ۱۹۹ و ۲۰۰)
  2. ريشه کفر: مسلمان اگر گرفتار حسادت شود سرانجامش کفر و بي ديني خواهد بود. بنابراين بايد از کفر ترسيد و از حسادت دست برداشت و خود را درمان کرد. امام صادق (ع) فرموده است: اُصُولُ الْکُفِرْ ثَلاثِةً: الْحِرْصُ وَالْإسْتِکْبارُ وَالْحَسَدُ؛ ريشه هاي کفر سه چيز است: حرص، تکبّر و حسد. (اصول کافي، ج ۲، ص ۲۸۹، حديث ۱؛ امالي صدوق، ص ۳۴۱، حديث ۷)
  3. پشيمانی: حسود و اقدام برخاسته از حسد، درپي دارنده ندامت است. اين ندامت در دنيا و يا آخرت خواهد بود و اين گونه نيست که هميشه در اين دنيا هوشيار و متنبه و بيدار شود. البته بسياري از آنان در همين دنيا متوجه اشتباه و خطا شده و نادم مي شوند. (مائده، آيات ۲۷ تا ۳۰)
  4. زوال حسنات و خوبی ها: حسادت کارهاي نيک آدمي را تباه مي کند. پيامبر(ص) می‌فرمايد: إِيّاکُم وَالحَسَدُ، فَإِنَّهُ يَاکُلُ الحَسَناتِ کَما تَاکُلُ النّارُ الحَطَبَ؛ از حسادت بپرهيزيد؛ زيرا حسد نيکي ها را مي خورد چنانکه آتش هيزم را مي خورد.(جامع الاخبار، ص ۴۵۱)

درمان حسادت

حسادت داراي مراتبي است که برخي از درجات آن اصلاً درمان پذير نيست، و برخي ديگر از آن نيازمند تغيير در بينش ها و نگرش هاي شخص است. اينکه به قضا و قدر الهي و تقسيم خداوند که براساس حکمت است ايمان بياورد و به جاي حسادت به ديگري، غبطه بخورد و با توکل بر خدا و توحيد فعلي تلاش کند تا خداوند آن نعمت را نيز نصيبش گرداند. البته بايد بداند که برخي از مراتب نعمت الهي از فضل خاص است که تنها نصيب برخي از افراد مي شود مانند پيامبري که خداوند به هر کس بخواهد، مي دهد و يا معجزه که ديگر همانند کرامت نيست که به هر انساني داده شود. اما غير از اين اختصاصات بقيه امور را مي توان از خداوند خواست و بدان دست يافت و راه نيز براي کسب آنها وجود دارد.

به هر حال، برخي از مراتب و انواع حسادت غير قابل درمان است. از اين رو اميرمؤمنان(ع) آن را درد بي درمان مي داند و مي فرمايد: اَلحَسَدُ مَرضٌ لا يُوسَي؛ حسادت، مرضي است که دوا و علاجي ندارد. (غررالحکم، حديث ۶۸۱۸) آن حضرت در جايي ديگر نيز مي فرمايد: اَلْحَسُودُ لا يَبْرَاُ؛ حسود، شفا و بهبودي نمي يابد. (غررالحکم، حديث ۶۷۹۴)

راه مصون ماندن از شرور حسودان

اگر انسان نتواند از شر حسادت خودش در امان باشد ولي مي تواند کاري کند که از شر حسادت ديگران در امان باشد. از جمله اين کارها خواندن سوره هاي معروف به چهار قل در انتهاي قرآن است.

همچنين از آنجا که ميان نعمت و حسد تلازم وجود دارد، انسان براي اينکه محسود واقع نشود بايد نعمت را نهان کند. پيامبر (ص) مي فرمايد: اِستَعينوا عَلي قَضاءِ حَوائِجِکُم بِالکِتمانِ، فَإِنَّ کُلَّ ذي نِعمَةً مَحسودٌ؛ در برآوردن نيازهاي خود از پنهان کاري کمک بگيريد، زيرا هر صاحب نعمتي مورد حسد واقع مي شود. (شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۶)

اينکه اين راهکار گفته مي شود براي آن است که حسود، شخصي نصيحت ناپذير است و به سادگي نمي توان او را درمان کرد پس بهتر آن است که خودمان را از شر و شرورش در امان نگه داريم. امام صادق(ع) درباره اين اثر و ويژگي حسود مي فرمايد: اَلنَّصيحَةً مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛ نصيحت و خيرخواهي از حسود محال است. (خصال، ص ۲۶۹)

روزنامه كيهان، شماره 21712 به تاريخ 11/6/96، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
Powered by TayaCMS