23 فروردین 1396, 7:45
کلمه «عهد» در قرآن کریم به چند معنا به کار رفته است. گاهی به معانی سفارش و توصیه و تأکید کردن به کار رفته که لازمه اش امر و فرمان است. در این گونه موارد، واژه «عهد» با کلمه «الی» متعدی میشود و جنبه انشایی دارد. عهد به این معنا، دو گونه کاربرد دارد: گاهی به صورت عام متوجه همه مردم است و گاهی نیز متوجه یک طایفه و گروه و یا یک فرد خاص است؛ مثل آنکه خداوند در یکی از آیات، خطاب به همه مردم میفرماید: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ ای فرزندان آدم! آیا با شما عهد نکردم و به شما سفارش نکردم که شیطان را اطاعت نکنید که دشمن آشکار شما است و مرا اطاعت کنید که این است راه راست؟».کلمه عهد در این آیه، به معنای تعهد طرفینی نیست، بلکه توصیه و سفارشی است از طرف خداوند به مردم. گاهی نیز در قرآن این عهد متوجه گروه ها یا افراد خاصی شده است؛ از جمله در آیه: «و لقد عهدنا الی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما؛ ما از پیش، با آدم عهد کردیم، پس آدم (آن عهد را) فراموش کرد و برای او عزم و ارادهای نیافتیم». این عهد، اشاره به فرمانی است که در آن، خداوند آدم را از نزدیک شدن به درخت خاصی نهی فرموده بود و معنای آیه، این است که ما محققاً پیش از این به آدم تأکید و سفارش کردیم که از میوه این درخت نخورد؛ اما او فراموش کرد و ما اراده و عزم محکمی در او نیافتیم. در برخی موارد نیز عهد به معنای قرارداد دوطرفه آمده است که اصطلاحاً به آن، معاهده نیز گفته میشود. عهد به این معنا گاهی بین دو فرد، دو گروه، دو جامعه، جامعه و فرد، جامعه و گروه و یا گروه و فرد برقرار میشود و گاهی نیز بین انسان و خداوند تحقق پیدا میکند. درباره بُعد اخلاقی معاهدات باید گفت: در قرآن آیات بسیاری داریم که به مسلمانان دستور میدهند که به معاهدات خویش پایبند باشند. بیشترین تعبیری که در توصیه به پایبندی به عقود و معاهدات در این آیات به کار رفته، تعبیر «وفا» و رعایت است و رایجترین تعبیری که در مورد خود آنها به کار رفته، تعبیر «عهد» است: «والموفون بعهدهم اذا عاهدوا» عامترین تعابیری که در قرآن در مورد پیمان شکنی به کار رفته است، تعابیر «نقض» و «نکث» است. در بعضی موارد نیز از تعبیر «تبدیل» یا «اخلاف» استفاده شده است؛ مثلاً در وصف کسانی که به عهد و پیمان خود با خدا پایبند هستند، میفرماید: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا؛ از مؤمنین مردان بزرگی هستند که به عهد و پیمان با خدا پایبندند. پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و بعضی دیگر در انتظار (شهادت) به سر میبرند و هیچ عهد خود را تغییر ندادند (و پیمان شکنی نکردند)». آنان عهد خود را تبدیل نمی کنند و تغییر نمی دهند. منظور این است که عهدشکنی نمی کنند. در مورد تعهدات اجتماعی، یک دسته از آیات، با تعابیر گوناگون به ما توصیه کرده یا فرمان میدهند که به تعهدات خود، در برابر دیگران، پایبند باشیم یا افراد پایبند به عهد را ستایش میکنند و از این طریق، انسان را متوجه لزوم و رجحان پایبندیِ به عهد میکنند. قرآن در آیهای با صراحت فرمان وفای به عهد میدهد و انسان را در برابر تعهدات خود مسئول دانسته، میفرماید: «و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا؛ در برابر عهد (خود با دیگران) پایبند باش که مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرد». در دو آیه نیز در مقام معرفی مؤمن و بیان صفات لازم و برجسته او میفرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ مؤمنان آن کسانی هستند که امانت ها و عهد خود را رعایت کنند و به آنها پایبند باشند». در مورد این گونه آیات، باید توجه داشت که امانت هم در واقع، مصداقی از مصادیق عهد است و شخص امانتدار با قبول امانت از شخص دیگر، در برابر او متعهد شده و با او قرارداد بسته است که تا هنگام مطالبه امانت، آن را نگهداری و از آن مراقبت کند. بنابراین، قبول امانت به منزله عهد طرفینی است و ادای امانت، به منزله وفای به عهد و خیانت در امانت، به منزله نقض عهد خواهد بود. دسته دیگری از آیات، افراد عهدشکن و بی توجه به پیمانهای اجتماعی را نکوهش میکند. در یکی از این آیات، در مذمت بنی اسرائیل میفرماید: «او کلما عاهدوا عهدا نبذه فریق منهم بل اکثرهم لایؤمنون؛ چرا هنگامی که عهدی میبندند گروهی از عهدکنندگان پیمان شکنی میکنند». در این آیه، در مورد پیمان شکنی، از واژه «نبذ» استفاده شده که به معنای دور انداختن و پرت کردن است و با استفهام توبیخی، آنان را به خاطر عهدشکنی نکوهش کرده است. یکی از مصادیق روشن عهد، که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی آیات، در کنار عهد ذکر شده، امانتداری است. رعایت عهد و ادای امانت، نزد همه عقلا محترم است. رعایت عهد یکی از مصادیق بارز صلاح، معروف و عدالت است؛ چنان که پیمان شکنی و نقض عهد و خیانت در امانت نیز از مصادیق آشکار ظلم، منکر و فساد است. قرآن کریم در آیههای بسیاری امانت را مورد توجه قرار داده است. در بعضی از این آیات، به طور مطلق بر رعایت امانت تأکید کرده میفرماید: «والذین هم لاماناتهم و عهدهم راعون؛ و (مؤمنان) کسانی هستند که مراقب امانت ها و عهد خویش باشند». در بعضی دیگر از آیات قرآن کریم امانتهای ویژهای مورد تأکید قرار گرفته است؛ مانند: «ان الله یامرکم ان تودوا الامانات الی اهلها؛ خداوند به شما فرمان میدهد که امانت ها را به صاحبانشان باز گردانید». مسلماً منظور از این امانتها همان امانتهای معمولی و مالی رایج میان مردم است؛ هر چند که احتمالاً، میتوان حکم این آیه را به امانتهای الهی و امانتهای عمومی نیز تعمیم داد؛ مانند آنکه مردم، زمام امور جامعه را به دست رهبری میسپارند که حکم امانت را دارد و نباید در آن خیانت کند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان