دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پیدا و پنهان فیلسوف مکتب فرانکفورت

No image
پیدا و پنهان فیلسوف مکتب فرانکفورت

روزنامه ابتکار

تاریخ: 4 مهر ماه 1396

«ابتکار» به مناسبت زادروز «والتر بنیامین» بررسی می‌کند

علیرضا صدقی

در میان تمامی روشنفکران «جمهوری وایمار» آلمان (۱۹۱۹ - ۱۹۳۳) و دوره‌ مهاجرت، شادابی «والتر بنیامین» بیش از دیگران به قوت خود باقی است. اندیشه رادیکال وی همچنان چالش‌گر است و تکانه‌های فکری وی تا به امروز بر گستره‌های فلسفه، نظریه‌ سیاسی، علوم رسانه‌ای و فرهنگی، تاریخ ادبیات و زیبایی‌شناسی اثرگذار مانده‌اند.

والتر بنیامین در ۱۵ ژوئیه‌ی ۱۸۹۲ در خانواده‌ای بسیار ثروتمند در برلین بدنیا آمد. نام کامل وی «والتر بندیکس شونفلیز بنیامین» (Walter Bendix Schönflies Benjamin) است که از میان سه خواهر و برادر، بزرگترین ایشان بود.

پدرش بازرگانی بود که از راه تجارت سهام و حراج اجناس عتیقه ثروت قابل ملاحظه‌ای بهم زده بود. کودکی، دوره مدرسه و تحصیلات دانشگاهی بنیامین، از یک دید جامعه‌شناسی، به عنوان فرزند یک خانواده متمول آلمانی‌ ـ یهودی بسیار عادی طی شد. وی بعدها در نوشته‌ای زیر عنوان «کودکی برلینی در حوالی هزار و نهصد» با نگاهی ادبی به این کودکی نگریست، که چگونه با مراقبت و رفاه در خور توجهی در یک محله ویلایی برلین به نوجوانی فرا رویید.

خانواده وی هم روزهای مذهبی یهودی و هم مسیحی را محترم می‌شماردند. والدین بنیامین مسیر مورد علاقه‌اش را هموار ساختند، ولی ایشان بعدها موافق نبودند بنیامین شغلی را برگزیند که از نظر ایشان چندان عادی و درآمدساز نیست.

از همان آغاز تحصیل دانشگاهی بنیامین با نگاهی انتقادی به نظام آموزشی دانشگاهی می‌نگریست. این آگاهی سنجش‌گر وی از دوره مدرسه نسبت به نظام سلسله‌ مراتبی معمول میان دانش‌آموز و معلم شکل گرفت؛ نظامی که خود ویژه فرهنگ و تربیت پروسی حاکم بر جامعه آن روز بود.

بنیامین از ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۷ را در خوابگاه پرورشی «هاوبیندا» (Haubinda) بسر برد، جایی که رابطه‌ای برابرحقوق میان دانش‌آموز و معلم برقرار بود. در اینجا بود که وی با «گوستاو وینِکِن» (Gustav Wyneken)، معلم علوم تربیتی آشنا می‌شود که تأثیری ژرف و درازمدت بر بنیامین جوان می‌گذارد. همین فرد مشوق بنیامین در فعالیت‌های آتی‌اش با جنبش جوانان می‌شود. میان سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ بنیامین به عنوان هوادار «گوستاو وینِکِن» خواستار یک اصلاحات گسترده در عرصه آموزش و پرورش می‌شود و در ارتباط با جنبش اصلاح مدارس با نشریه «Anfang» آغاز شروع به همکاری می‌کند. ولی وی پیش از آن نخستین اشعار و مقالات خود را در همین نشریه انتشار داده بود. در همین زمان بنیامین به ابتکار خود محل تجمع و بحث و گفتگویی را بنام «Sprechsaal» را بنا می‌نهد.

وی در سال ۱۹۱۲ با اخذ دیپلم با انتظاری بسیار بالا وارد دانشگاه فرایبورگ شد و در رشته‌ فلسفه و زبان و ادبیات آغاز به تحصیل کرد. و وقتی در سال ۱۹۱۳ در یک جشن «جوانان آزاد آلمان» شرکت جست، در نوشته‌ای زیر عنوان «سکوت جوانی» آزردگی خود را از احساسات ناسیونالیستی و منش نظامی‌گرایی گروه‌های مختلف جوانان به تحریر درآورد. بنیامین در سال ۱۹۱۴ سرخورده از انتظارات‌ در نامه‌ای به دوست خود می‌نویسد: از قرار معلوم دانشگاه محل تحصیل نیست. هنگامی که در معلم علوم تربیتی «وینکن» شور و اشتیاق به جنگ را دریافت، رابطه‌اش را با او و نشریه «Anfang» برای همیشه قطع کرد و به اجتماع بحث و گفت‌وگو نیز خاتمه داد.

بنیامین در سال ۱۹۱۵ با «گرسهوم شولِم» (Gershom Scholem) آشنا می‌شود که دوستی میان این دو تا آخر عمر پایدار می‌ماند. وی تحصیلات خود را به مونیخ انتقال می‌دهد و در عرصه فلسفه از جمله با پدیدارشناس «موریتس گایگر» و با شاعر آلمانی «راینر ماریا ریلکه» آشنا می‌شود. در همین زمان کتاب کودکان خود بنام «رنگین‌کمان» را می‌نویسد که سرشار است از رنگ و شکل‌های تخیلی. وی پس از کار روی آثاری همانند «نمایش مرثیه و تراژدی»، «اهمیت زبان در مرثیه و تراژدی»، زمینه‌های کار بزرگتری بنام «درباره زبان به خودی‌خود و زبان انسان‌» را فراهم می‌آورد. اثر «نیکبختی انسان باستان» نیز ثمره‌ همین دوره است.

حال علاقه به سفر سال‌هاست که در بنیامین جان گرفته است: در سفر ایتالیا، شهرهای میلان، ورونا، ویچنزا، ونیز وی را شیفته‌ خود ساخته‌اند و سفر فرانسه بازتابی ادبی در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌یابند.

بنیامین در سال ۱۹۱۷ با «دورا پولاک» (Dora Pollak) ازدواج کرد، زنی که وی را از دوران تحصیل در برلین و جنبش دانشجویی می‌شناخت. در همین زمان به ترجمه اثر نویسنده فرانسوی «شارل بودلر» پرداخت، بنام «تابلوی پاریسی».

والتر بنیامین رساله دکترای خود را در سال ۱۹۱۸ با موضوع «مفهوم سنجش هنر در رمانتیسیسم آلمان» نگاشت و در همین سال صاحب فرزندی پسر از همسرش«دورا» شد بنام «اشتفان رافائل». پس از دریافت دکترا در سال ۱۹۱۹ طرح فوق‌ دکترای خود را ریخت و در همین سال با فیلسوف آلمانی «ارنست بلوخ» (۱۸۸۵ - ۱۹۷۷) آشنا شد که از اندیشمندان مارکسیست بود.

در دوره‌ ۱۲ ساله‌ جمهوری وایمار (۱۹۱۹ - ۱۹۳۳) والتر بنیامین در صحنه ادبی آلمان جایگاه روشنفکری را به خود اختصاص داد که در زمینه‌های مقاله و جستارنویسی و نقد کتاب قلم می‌زد. اگر پایان این دوره را نقطه عطفی سیاسی در زندگی او بدانیم، آنگاه سال‌های ۱۹۲۴/۱۹۲۵ آغاز این مرحله سیاسی است: در این زمان بنیامین خود را از فعالیت‌ دانشگاهی کنار کشید و بیشتر به عنوان یک نویسنده آزاد فعال شد، به طوری که مجبور شد به طور منظم و سریع برای بازار ادبی تولید کند. این وضعیت وی ناشی از دو عامل بود: یکی رد رساله فوق‌دکترای وی و دیگری بحران و تورم اقتصادی ویرانگر در آلمان. از یکسو نافرجامی بنیامین در پذیرش رساله فوق‌دکترا راه شغل دانشگاهی را بر روی وی بست و از دیگر سو، تورم اقتصادی ثروت پدری را نیست و نابود کرد، به طوری که پدر به هنگام مرگ در سال ۱۹۲۶ دارایی ناچیزی از خود برجای نهاد.

کار نویسندگی بنیامین عرصه‌های گوناگونی را در بر می‌گیرد و او رسانه‌ها و شکل‌های متفاوتی را می‌آزماید. وی در روزنامه‌های متعدد و ویژه‌نامه‌های ادبی و در فرستنده‌های رادیویی شمار زیادی مقاله و نقد ادبی می‌نویسد و پشت میکروفون می‌خواند که هر یک از این قطعاتِ هر چند کوچک، گوشه‌ای از نظریه‌های بنیادین وی را طرح می‌کنند. او به جای انتشار نظریه‌هایش در مجله‌های تخصصی، با استفاده‌ خلاق از این رسانه‌های پراکنده،‌ فلسفه خود را در همین آثار کوچک بازتاب می‌دهد. در گاه‌شماری آثار و قطعات وی که در پایان مجموعه آثارش آمده است، تنها در فاصله زمانی ۱۹۲۶ تا ۱۹۳۳ حدود ۲۲۰ عنوان قطعه انتشار یافته را می‌یابیم. وی در این آثار به عنوان یک سنجش‌گر ادبی و یا کارشناس زیبایی‌شناسی ادبی جلوه‌گر نیست، بلکه وی کتاب‌های عرصه‌های گوناگون علوم انسانی را چنان به نقد و سنجش می‌کشد که از این نقد وی یک جستار طولانی پدید می‌آید که در آن نظریه‌ها و فلسفه‌ وی را می‌توان یافت. با رد تقاضای فوق‌دکترا کار بر روی آثار فرانتس کافکا به یک کار ابدی در زندگی بنیامین بدل می‌شود.

قدرت‌گیری نازی‌ها در آلمان در سال ۱۹۳۳ باعث مهاجرت بسیاری روشنفکران از جمله بنیامین از آلمان ‌شد. با مهاجرت به فرانسه وی تا آخر عمر خود دیگر پایش به خاک آلمان نرسید. در عین تنگدستی مالی در فرانسه، به طوری که حتی توان مالی اجاره یک آپارتمان را نداشت، بنیامین با خستگی‌ناپذیری شگفت‌انگیزی به کار ادبی خود ادامه داد. وی که از همسر خود «دورا» پیش از اینها جدا شده بود، در فرانسه و ایتالیا و دانمارک با دوستان دیرین خود همانند دروکهایمر، آدورنو و برشت ملاقات می‌کند.

با ادامه مهاجرت دیگران به آمریکا بنیامین نیز می‌کوشد به دوستان ادیب و فیلسوف خود بپیوندد. دولت ناسیونال سوسیالیسم آلمان در سال ۱۹۳۹ از وی سلب تابعیت کرده و شهروندی آلمانی را از وی می‌گیرد. و او در حالی که امید مهاجرت به آمریکا حتی یک لحظه از ذهن‌اش زدوده نمی‌شود، برای تأمین زندگی روزمره خود مجبور می‌شود کتاب‌هایش، حتی آن نسخه‌هایی که برای نقد و بررسی دریافت کرده بود را به فروش برساند. و حتی به فکر آن می‌افتد اثر نقاشی از پل کِلِه (Klee) بنام Angelus Novus که در تعلق خود داشت را بفروشد. انعقاد قرارداد عدم تعرض میان آلمان و اتحاد شوروی وی را به نگارش تزهای «درباره مفهوم تاریخ» برمی‌انگیزد.
با آغاز جنگ جهانی دوم محل زندگی بنیامین در فرانسه به محاصره ارتش نازی در‌آمد. وی از این محاصره جان سالم به در برد و به پاریس گریخت، به طوری که از یک محاصره دیگر نیز موفق به گریز شد.

در سال ۱۹۴۰ همسر سابق بنیامین، «دورا» می‌کوشد وی را متقاعد به مهاجرت به لندن کند. در این سال بنیامین تقاضای روادید برای ایالات متحده‌ آمریکا می‌کند. در این میان تلاش وی برای فرار به سوئیس، به دلیل پیشروی ارتش آلمان نافرجام می‌ماند و بنیامین به ناگزیر نخست به «لورده» و سپس «مارسی» می‌گریزد، جایی که برای دریافت روادید اسپانیا تلاش می‌ورزد. با کوشش پیگیر «تئودور آدورنو» ویزای بنیامین برای آمریکا مهیا می‌شود، ولی مشکل اینجا بود که او را از فرانسه ممنوع‌الخروج کرده‌ بودند و همین امر در مرز اسپانیا برای وی دردسر ‌آفرید.
بنیامین پای پیاده وارد شهرک مرزی «پورت بو» می‌شود. مرزبانان اسپانیایی بدلیل نداشتن اجازه خروج از فرانسه، از ورود وی به خاک اسپانیا برای یک ویزای ترانزیت ممانعت می‌کنند، ولی آنها، به احتمال به خاطر وضعیت وخیم سلامتی‌اش، به او اجازه می‌دهند شب را در «پورت بو» سپری کند. بنیامین وارد هتل «دو فرانسیا» می‌شود. می‌گویند، به سرعت پزشکی را بر بالین بنیامین فراخواندند، زیرا مدت‌ها بود که از بیماری شدید قلبی رنج می‌برد. تا آنجا که می‌توان این رویداد را بازسازی کرد، در آن شب بنیامین با زیاده‌گساری مورفین به زندگی خود پایان می‌دهد. نوشتجاتی که وی در کیف دستی‌اش به همراه داشت تا آنها را به ‌سلامت به آمریکا برساند، ناپدید شدند.

اندیشه بنیامین معطوف به جوانب مشخص زندگی و تاریخ بودند، به طوری که این اندیشه با عزیمت از جزء، پدیده‌های بزرگ تاریخی را در بر می‌گرفت. در پس این اندیشه یک فلسفه‌ تاریخ دیالکتیکی ـ ماتریالیستی نهفته بود، زیرا که بنیامین از اواسط دهه‌ بیست میلادی به نگرش مارکسیستی روی آورد.

ولی نزد بنیامین خاستگاه یهودی وی در فهم مفهوم فرجام‌شناسی (eschatological) و مسیحاباوری تاریخ مؤثر بود، به طوری که این نگرش در آخرین آثاری که از خود برجای گذارد، یعنی در «تزهایی درباره مفهوم تاریخ» به روشنی بازتاب می‌یابند. برای بنیامین انگاشت سنتی از تاریخ، ساخته‌ و پرداخته طبقه حاکمه است. تاریخ را به مثابه رویدادهای پی‌درپی نگریستن، به معنای تاریخ پیروزمندان را نگاشتن است، زیرا که تنها کنش آنها بوده که فرصت تحقق یافته است. از نظر بنیامین، وظیفه تاریخ‌دان پیوستگی تاریخ را شکافتن و در گذشته‌ها اخگر امید را شعله‌ور کردن است؛ اخگری که الهام‌بخش تلاش‌های طبقه اجتماعی ستم‌دیده است.

تاریخ‌دان باید آرزوهای تحقق‌نیافته مردگان را زنده‌ کند. در این رابطه بنیامین نیرویی مسیحایی و رستگارانه به عصر حاضر نسبت می‌دهد: عصر حاضر می‌تواند بازندگان تاریخ را از شکست‌شان نجات بخشد.

در دوره مهاجرت فرانسه وی به عنوان یکی از همکاران آزاد «انستیتوی پژوهش‌های اجتماعی» که جزو مکتب فرانکفورت محسوب می‌شود، زیر نظر دو فیلسوف آلمانی آدورنو و هورکهایمر برای نشریه این انستیتو مقالات و جستارهایی می‌نوشت. به ویژه تئودور آدورنو در نامه‌نگاری‌هایی که با بنیامین داشت، نظرات بنیامین درباره هنر و استه‌تیک وی را به سنجش کشید. این نامه‌نگاری‌ها بعدها پس از جنگ توسط آدورنو انتشار یافتند.

در میان تمامی روشنفکران «جمهوری وایمار» آلمان (۱۹۱۹ - ۱۹۳۳) و دوره مهاجرت، شادابی والتر بنیامین بیش از دیگران به قوت خود باقی است. اندیشه رادیکال وی همچنان چالش‌گر است و تکانه‌های فکری وی تا به امروز بر گستره‌های فلسفه، نظریه سیاسی، علوم رسانه‌ای و فرهنگی، تاریخ ادبیات و زیبایی‌شناسی اثرگذار مانده‌اند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS