23 فروردین 1396, 7:36
آدمهاي قديمی اگركسي براي آنها كار قابل ملاحظهاي انجام ميداد از اعماق وجودشان دعا ميكردند؛ خدا عاقبتت را بخير كند. شايد خوب به مضمون دعا دقت نكرده باشيم. عاقبت بخيري يعني چه؟ چه بايد كرد تا عاقبت بخير شد؟ و نتيجه عاقبت بخيري چيست؟ امام علي (ع) در خطبه ۶۹ نهج البلاغه ميفرمايند: و اكظم الغيظ و تجاوز عنه المقدره و احلم عند الغضب... حضرت ميفرمايد چهار نكته را رعايت كن تا تضمين كنم عاقبت بخير شوي! حال موشكافانه به كلام ايشان دقت ميكنيم، به واژهها، كلمات و عباراتي كه زبان در بيانش الكن است. معناي كظم: در قديم چون ليوان نبود با مشك آب مينوشيدند. هنگام آب خوردن گلوي مشك را سفت ميكردند كه آب يكباره بيرون نريزد. به اين گرفتن گلوي مشك عرب زبانان «كظم»ميگويند. چرا امام(ع) اين لفظ را انتخاب كرده اند؟ (حتماً منظوري در اينجا نهفته است خوب بينديشيم) يعني بايد ما هم گلوي نفس خود را محكم بگيريم و خوب كنترل كنيم تا از دستمان خارج نشود و خرابي و خفگي ايجاد نكند، زيرا همانطور كه رها شدن دهانه مشك، هدر دادن آب را به دنبال دارد (كه آن آب مايع حيات است و از طرفي بسيار با ارزش)، رها شدن نفس نيز رفتارهاي ناشايست به همراه ميآورد. و تجاوز عنه: حواست باشد زماني كه ميتواني ببخشي انتقام مگير. الان كه در نهايت توانايي هستي از حد خودت تجاوز مكن و انتقام نگير، زيرا لذتي كه در عفو هست در انتقام نيست. از مرتبه پايين و كوچك قضيه نگاه كنيم؛ آيا زماني كه فرزند بر اساس كم تجربه بودن يا نداشتن اطلاعات كافي دچار خبط و اشتباهي گرديد و ما احساس كنيم او از كرده خود نادم است، چشم اغماض بر او نميبنديم؟ باز يك مرحله بالاتر، اگر او براي عذرخواهي بيايد و سر كج نموده و از كرده خودش پشيمان باشد ما در جواب چه خواهيم كرد؟ و يا... در اين صورت كه قدرت عمل داريم و فرد خاطي منتظر عقوبت خود است يك لبخند رضايت يا رفتاري كه نشاندهنده رفع كدورت باشد اوضاع في مابين را به كلي تغيير ميدهد. پس، پرده تيره و آسمان غمبار افكارمان رو به باز شدن نموده و چشمها را منتظر تلألو پرتو نور و روشنايي ميكند. و احلم عند الغضب: حلم داشته باش زماني كه غضبي بر تو عارض شود. هر كس كه داراي قواي عقلاني است بايد خشم و غضباش را كنترل كند. حضرت خطاب به كوته نظران ميفرمايد: مغزهايتان، به اندازه اطفال است كسي كه دين داشته باشد اما عقل نداشته باشد خيري در دين او نيست. چرا خشم و غضب را حضرت نكوهش ميكند؟ چون پاي منيت به ميان آمده و او خود را به ديگري ترجيح ميدهد و حاضر نيست از موضع خود كوتاه بيايد. و اصفح...: تمام وجود خود را از كينه خالي كن. زماني كه در نهايت قدرتي آن زمان «و اصفح». چرا حضرت ميفرمايد كينه نداشته باش؟ زيرا وجود كينه باز فضاي دل را كدر و مخدوش ميكند و باعث زنگار و غبار بر دل ميشود كه امان از تيرگي دل و غفلت انسان ناآگاه و مغرور! اگر اين چهار ويژگي يا به عبارتي چهار دستور درست رعايت شود به شهادت خود حضرت عاقبت بخيري در انتظار فرد عامل است. آيا دقت كردهايد كه چهار نيروي اصلي در وجودمان نهادمان نهفته شده است؛ دو تا خير و دو تا شر. اين نيروها دائماً سعي ميكنند كه ساير نيروها را تحت تسلط خودشان درآورند و خداوند نيز جهت قوت بخشيدن به نيروها دو حجت در اختيار ما قرار داده. حجت ظاهري وجود پيامبران و حجت باطني كه همان عقل است. عقل نماينده خدا در درون ماست كه ميخواهد تمام اعضا و جوارح ما را تحت تسلط خود گرفته و هدف غايي و نهايي را به دنبال دارد. اگر اين حجت خدايي با دستورات پاك انبيا كه آنان نيز نمايندگان و خلفاي خدا روي زمين هستند همراه و قرين شود در آن صورت هيچ حكم و عملي خارج از فرامين الهي انجام نميپذيرد و هيچ حكمينيست مگر حكم خدا. در مقابل نيز نيروي وهم و خيال در درونمان غوغا ميكند كه برگرفته از وسوسههاي شيطاني است. به عبارتي اين قوا، نماينده شيطان در وجود ماست. كساني كه تمام زندگي خود را در اختيار وهم و خيال قرار ميدهند زندگي شان در معرض فنا و نابودي است زيرا كار شيطان پاتك زدن است و نيروهاي شيطاني انسان را از تعالي بازميدارد. اما قوه عقل كه يك نيروي رحماني است با خشم و غضب، كينه و انتقام همخواني ندارد اما اگر براي خدا باشد و در راه خدا باشد خشم و غضب معنا پيدا ميكند چرا كه پيامبر به مشركان سخت ميگرفت و بر آنان غضب مينمود (مانند آيه آخر سوره فتح). زدودن افعال بد (كه داراي نتايج ناگواري نيز هستند) كار راحت و آساني نيست ولي با تمرين و ممارست ميتوان ملكه وجودي خود نمود. پس كوشا باشيم تا طعم شيرين عاقبت بخيری را بچشيم.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان