دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظریه امر الهی

No image
نظریه امر الهی

كلمات كليدي : نظريه امر الهي، حسن و قبح شرعي، اراده الهي، ذاتي بودن ارزش ها، درك عقلاني ارزش ها

نویسنده : احمد دبيري

این نظریه که به حسن و قبح الهی نیز شناخته می شود از سابقه ای دیرینه برخوردار است و از زمان سقراط تاکنون مورد بحث و جدال بوده است. مناظره سقراط با اثیفرون در این خصوص معروف است. سقراط از اثیفرون می‌پرسد: "‌ آیا چون خداوند به چیزی امر کرده است آن چیز صواب است؛ یا چون آن چیز صواب است،‌خداوند به آن فرمان داده است؟"[1] به بیان دیگر آیا خداوند به خوبی‌ها فرمان می‌دهد یا این که تنها با اراده و فرمان خداوند است که خوبی معنا و مصداق خود را می‌یابد و در واقع این امر خداوند است که خوب ساز و صواب ساز است. این مسئله بعدها هم در میان مسلمانان و هم در میان مسیحیان مورد بحث و بررسی زیادی قرار گرفت و در میان مسلمانان به اشاعره و از مسیحیان نیز به آنسلم نسبت داده شده است.

طرفداران این نظریه معتقدند که تنها معیار ارزش اخلاقی و درست و نادرست، اراده یا قانون الهی است. از نظر این گروه کارهای آدمی صرف نظر از امر و نهی خداوند هیچ اقتضایی نسبت به خوبی و بدی و درستی و نادرستی ندارد. یک عمل در صورتی درست و خوب است که متعلق امر الهی باشد و در صورتی نادرست و بد است که خداوند آن را نهی و ممنوع کرده باشد و به جز امر و نهی خداوند چیز دیگری دراین موضوع تاثیری ندارد.[2] بر این اساس چنانچه خداوند نبود یا بود ولی فرمانی نداشت،‌ تفاوتی میان عدل و ظلم، وفای به عهد یا نقض عهد،‌ خیر خواهی یا بدخواهی وجود نداشت. مثلا صداقت هیچ خوبی و بدی‌ای ندارد و از زمانی که خداوند به آن فرمان داده است این کار خوب شده است. در این جا این سؤال مطرح است که آیا طرفداران این نظریه معتقدند که چنانچه خداوند به قتل،‌ ظلم و بدی فرمان دهد این کارها با امر الهی خوب می‌شوند. اما بیشتر طرفداران این دیدگاه چنین چیزی را نمی‌پذیرند و بر این باورند که چون خداوند خود،‌ خوب و برخوردار از اوصاف پسندیده است هرگز به امور ناپسند و بدی فرمان نمی‌دهد.[3]

خلاصه آن که این بحث در مقام واقع و ثبوت بحثی وجود شناختی است که به دنبال این پرسش است که خواستگاه و منشا خوبی و بدی در کجا قرار دارد و افعال چگونه وصف خوبی و بدی را به خود می‌گیرند. در این جاست که طرفداران نظریه امر الهی تعیین خوبی و بدی افعال و صفات را تنها به خواست و اراده خداوند نسبت می‌دهند. به بیان دیگر آنان مدعی‌اند که خوبی و بدی به دست شارع و خداوند است و لذا در این خصوص به حسن و قبح شرعی معتقدند در حالی که مخالفین آنان به حسن و قبح ذاتی باور دارند. اما این بحث در مقام معرفتی و اثبات بحثی معرفت شناختی است که از چگونگی علم ما به خوبی‌ها و بدی‌ها و راه کشف زشتی‌ها و زیبایی‌ها سئوال می کند؛ نظریه امر الهی- بر خلاف دیدگاهی که راه شناخت خوبی و بدی را عقلی می‌داند- تنها راه شناخت خوبی و بدی افعال و صفات را نیز توجه به نقل و فرامین الهی معرفی می‌کند. پس در مقام اول بحث از خوبی و بدی شرعی و ذاتی به میان می‌آید و در مقام دوم از خوبی و بدی نقلی و عقلی بحث می‌شود. بنابراین بر طبق این نظریه اولا ذاتی بودن ارزش‌ها و خوبی و بدی‌های اخلاقی مبتنی بر امر و نهی خداوند است و کارهای آدمی ذاتا نه خوبند و نه بد و لذا هرچه را خداوند خوب بداند خوب و هرچه را بد بداند بد است. دوم این که تنها از طریق همان امر و نهی خداوند است که می توان به شناخت خوب و بد و تعیین ارزش اخلاقی اعمال دست یافت و از این جهت نیز شناخت خوبی و بدی نیز امری عقلی نمی‌باشد و تنها از طریق شرع و مراجعه به فرمان‌های خداوند باید مصادیق خوبی و بدی را شناخت.

بر این نظریه اشکال‌های متعددی وارد شده است. مخالفان این دیدگاه معتقدند اگر منظور از این گفته که "خداوند به چیزی امر کرده آن چیز خوب شده است" این باشد که خداوند به چیزی که خوب است فرمان داده است باید منکر نظریه امر الهی شد؛‌ زیرا در این صورت امر و نهی خداوند صرفا پرده از واقعیت برداشته و جنبه کاشفیت از واقع دارد. اما اگر منظور این نباشد که خداوند به چیزی که خوب است فرمان می‌دهد بلکه چون خداوند خود خوب است به بدی فرمان نمی‌دهد دراین صورت نیز اشکال دیگری مطرح است که چگونه می‌توان بدون داشتن معیاری برای خوبی و بدی پی برد که خداوند خوب است. تنها در صورتی می‌توان خوب بودن را تشخیص داد که پیشاپیش معیاری برای شناسایی خوبی و بدی داشته باشیم. به علاوه مخالفان معتقدند که می توان بدون امر و نهی خداوند نیز خوبی و بدی برخی افعال یا صفات را تشخیص داد. عموم انسان‌ها خوبی عدالت،‌ صداقت، وفای به عهد و بدی ظلم و خیانت را می‌پذیرند و این بیانگر این است که این صفات و افعال ذاتا خوب یا بدند و عقل آدمی نیز مستقلا می‌تواند خوبی و بدی آن ها را درک کند. از سویی دیگر چنانچه عقل و درک عقلی مورد انکار قرار گیرد چگونه می‌توان شرع و احکام شرعی را اثبات کرد؟ بی تردید اثبات اصل دین و شریعت از ناحیه عقل و درک عقلی صورت می‌گیرد.

اگر نظریه امر الهی پذیرفته شود در واقع اخلاق به دین تحویل برده شده است و طرفداران این نظریه مدعی استنتاج اخلاق از دین می‌باشند. بسیاری از کسانی که از این دیدگاه دفاع کرده‌اند در صدد پاسخگویی به شبهاتی عمدتا کلامی بوده‌اند که می‌تواند با پذیرش دیدگاه مقابل- نظریه‌ای که بر ذاتی بودن خوبی و بدی و وجود قواعد مطلق اخلاقی تاکید دارد- مطرح شود.[4]

از جمله شبهاتی که برای طرفداران نظریه امر الهی پدید آمده است این است که خداوند مالک و قادر مطلق است و کسی است که هر کاری بخواهد می‌تواند انجام دهد. پس قدرت او هیچ حدود و قیودی ندارد و حتی به قیود اخلاقی هم مقید نمی‌شود. در این صورت باید گفت که هر کاری که خدا انجام دهد خوب است و محدود کردن وی به قیود اخلاقی ایجاد محدودیت در قدرت مطلق الهی است. اگر امر الهی مرجع نهایی اخلاق نباشد، پس خداوند اقتدار مطلق ندارد. اشاعره بر این باور بودند که ذاتی بودن خوبی و بدی مستلزم تبعیت خداوند ا ز قوانینی است که از بیرون بر او تحمیل می‌شوند و دست او را می‌بندند و قدرت و اختیار و آزادی او را محدود می‌کنند. بنابراین یکی از مهم‌ترین ادله این گروه بر اثبات این که قانون اخلاقی ای مستقل از اراده خداوند وجود ندارد این است که خداوند مالک و قادر مطلق است و لذا هر کاری که بخواهد می‌تواند انجام دهد و قدرت وی به هیچ قیدی حتی قیود اخلاقی محدود نمی‌شود.[5]

اما باید دانست که بسیاری از فیلسوفان مومن این دیدگاه را رد می‌کنند و معتقدند که هر چند خداوند قادر مطلق است و توانایی انجام همه امور ممکن را دارد ولیکن این بدان معنا نیست که خداوند هرکاری را انجام دهد. این که خداوند کار قبیح نمی‌کند به این معنا نیست که قدرت و اختیار انجام این کارها را ندارد بلکه به معنای این است که خدای متعال به دلیل حکیم بودنش هرگز چنین کارهایی را انجام نمی‌دهد. در واقع خداوند به میل و اراده و اختیار خود ارزش‌های اخلاقی را مراعات می‌کند و دیگری او را به این کار وادار نمی‌کند. در این صورت توحید خداوند نیز خدشه دار نمی‌شود؛ زیرا فرق است بین این که سایر اوصاف خداوند مثل علم، حکمت، عدالت و رحمت، اراده و قدرت او را محدود کنند و بین این که موجود دیگری اراده و قدرت او را محدود کند. مراعات چنین حسن و قبحی به خاطر اوصاف و ویژگی های خود خداست و نه به خاطر تحمیل بیرونی بر او و این نکته مهمی است که مورد غفلت اشاعره واقع شده است.[6]

مقاله

نویسنده احمد دبيري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

اخلاق توصیفی

No image

عقل نظری و عملی

No image

انگیزش اخلاقی

Powered by TayaCMS