نویسنده: سید رائد امیری تهرانی
اگر چه تلویزیون در عرصه سریالهای مناسبتی همیشه دچار فراز و نشیبهایی است که بیشتر نشیب است تا فراز؛ اما با نگاهی به سریالهای نوروزی، به ویژه به کار متفاوت سیروس مقدم، میتوان امیدوار بود که سیمای جمهوری اسلامی ایران با انتخابهای آگاهانه بر محورهای چهارگانه فیلمنامه، کارگردان، هنرپیشه، مخاطب فضایی را آماده نماید تا بیننده با تماشای داستانی که در چارچوب سریالی مناسبتی تهیه و تدوین شده است به کارکردهای مثبت رسانه نیز ایمان و اعتماد پیدا کند.
با توجه به این که سریالهای مناسبتی هم چنان با ضیق وقت روبرو هستند و انگار یادگرفتهایم که سکانسها را داغ داغ به اتاق تدوین و پخش برسانیم «چک برگشتی» تا حدی بروز این شتاب زدگی را به حداقل رسانید؛ گرچه در پارهای از اوقات اسیر همین ضرورتهای ضربه زننده شد. در مواردی فضا بر متن و فیلمنامه غلبه میکند و احساس میشود که کارگردان برای غلبه بر زمان اندک از خیلی از بایدها به آسانی چشم پوشیده است. سکانسهای تکراری و پس زمینههایی که بیننده به آسانی میتواند آن را در ذهن نگاه دارد معلوم میسازد که خیلی از قسمتهای این سریال، در اتاق تدوین، ونه مرحله ی تولید ساخته شده است؛ عدم تعادل در بازی برخی از بازیگران و ساده انگاری در برخی از صحنهها، و مشخصههایی از این دست، این سریال را – که در نوع خود، خوب است- دچار برخی از کاستیها میکند.
در یک ارزیابی کلی ميتوان چنین گفت که با حذف «چک برگشتی» و مجموعه پرجاذبه کلاه قرمزی»، رسانه در ایام پربیننده تعطیلات عید دست خالی بود. در واقع این دو اثر بر بسیاری از کمبودها سرپوش گذاشت.
«دست بالای دست» (سید محسن یوسفی) و «فراموشی» ( ) آثارضعیفی بودند که با تمام تلاشی که به کار بسته شد، نمیتوانست مخاطب را در ساعات انتهایی شب مجاب کند تا بیننده تلویزیون باشد. حتی نام و کارنامه سعید سلطانی (که سریال «ستایش» در آن خودنمایی میکند) نیز نتوانست ضریب اطمینانی برای اقبال تماشاچی به این کار باشد.
آن چه در این کارها باید به عنوان ضعف روی آن دست گذاشت، کم دقتی در انتخاب بازیگر و نگاه ساده انگارانه مفرط در چینش اتفاقات درونی داستان است؛ به گونهای که گاه به جای روندی یک نواخت و ریتمی هوشمندانه با برشهای پی در پی تصویری مواجه میشویم.
چک برگشتی،اگر چه بخشی از بار خود را بر عهده بازیگران خود نهاد؛ اما اصل فیلمنامه و کارگردانی را فدای کاراکترهای کلیشه شده ننمود؛ کاری که دو سریال دیگر با اصرار به انجام آن مبادرت ورزیدند. این نشان میدهد که همیشه و در همه حال، محبوبیت، کارنامه کارگردان و نیز ذهنیت بیننده نمیتواند جایگزینی مناسب برای دیگر موارد یک اثر خوب و تأثیر گذار باشد. حضور امیر جعفری در سریال چک برگشتی و هم چنین انتخاب «هدایت هاشمی و هومن برق نورد، آگاهانه صورت میگیرد اما اغلب شخصیتها در دو سریال دیگر فقط با تکیه بر سابقه بازیهایی که داشتهاند، بدون توجه به فیلمنامه و نیازهای آن، به بازی گرفته شدهاند. بازی مهران رجبی که هنر پیشهای مسلط و شناخته شده است و ایفای نقش محمد کاسبی و سحی جعفری جوزانی نمیتواند از کاستیهای فیلنامه را پوشش دهد. با توجه به این که برخی از کاراکترهای سریال «فراموشی» تفریح کنان به مقوله بازی در این سریال نگاه میکنند.
در جایی که فیلمنامه دچار ساده انگاری مفرط شده باشد و هیچ توجهی به شخصیت پردازی، مقوله روان شناختی افراد، و واقع نگری در داستان نشود، نامها و سوابق بازیگری بازیگران اصلاً به چشم نخواهد آمد؛ همان گونه که بازیهای جواد عزّتی، فتح علی اویسی، یوسف تیموری و رضا فیض نوروزی نتوانست ضعفهای کار را در سریال دست بالای دست بپوشاند.
از عمده دلایلی که ميتواند در ضعف یک اثر صحّه گذارد این است که بخش یا بخشهایی از کار قابلیت حذف داشته باشند بدون این که لطمهای به داستان وارد شود و یا این که برخی از نقشها را بتوان به آسانی از متن کار کنار گذاشت. با مروری گذرا در مییابیم که برخی از قسمتها و حتی کاراکترها به آسانی قابل حذف، جابجایی و یا حتی دگرگونیهای اساسی هستند. نقش مجید مشیری از جمله این نقشهاست که با توجه به فرم بازی به آسانی قابل حذف است بدون این که به کلیت داستان آسیبی برسد.
اگر چه ایام نوروز، ایامی شاد و خاطره انگیز است اما نگاه تعجیل گونهای که به ساخت کارهایی برای این ایام وجود دارد، چندان با مقوله طنز اثرگذار همخوانی ندارد؛ بنابراین اصرار معقولی نیست که کارهای ساخته شده برای تعطیلات نورورزی، حتما باید از بار سنگین طنز- با توجه به ظرافتها و حساسیتی که این ژانر هنری دارد- برخوردار باشد. برای رسیدن به چنین هدفی باید از مدتها قبل برای این دوره دو هفتهای برنامهریزی صورت بگیرد و با زمان بندی دقیق کاری شایسته تولید شود.
از میان مجموعههای پخش شده در ایام نوروز، چون «چک برگشتی» کار قویتر بود و مورد اقبال بیشتر مخاطبان قرار گرفت به طور خلاصه به تحلیل و بررسی آن میپردازیم.
چک برگشتی
سیروس مقدم با ساخت بیش از بیست سریال در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از پرکارترین سریال سازان تلویزیون محسوب میشود. از نظر جعفری او «آقا» یا «سلطان تلویزیون» است!! (www.cinetmag.com)
سیروس مقدم میگوید: «من وسیله نقلیه ندارم، تلفن همراه ندارم و با مردم رو دررو صحبت میکنم. پیاده راه میروم. در تاکسی با دقت به پیادهها نگاه میکنم. من نمیتوانم فارغ از مسائل مردم در خیال و رؤیا سریال بسازم. اگر سریالهای خیالی بسازم مردم حرفم را نمیفهمند، متوجه نمیشوند من از کدام آدمها صحبت ميکنم و کدام خیابان را به تصویر کشیدهام. من قشر متوسط جامعه را نشان میدهم. آدمهایی که نه فقیرند، نه خیلی پولدار. بیشترین قصهها متعلق به آدم های طبقه متوسط است.
اینها برای جبران بی پولیشان مجبورند جاهایی دروغ بگویند و کارهای بد کنند ولی ذات و فطرت پاکی دارند. ما از اخبار و حوادث روز [در ساختن چک برگشتی] تأثیر میگرفتیم. یک روز صبح فیلمبرداری میکردیم، دیدیم قیمت مکه 650 هزار تومان است. بعد از ظهر شد 690 هزار تومان. همین موضوع را داخل قصه آوردیم. در کمدی باید روی نقاط ضعف اخلاقی انگشت بگذاریم تا طنز ایجاد شود. در این سریال میگوییم در مورد مهریه مواظب باشید و جوّ زده نشوید. معقول رفتار کنید، تا تورّم روی اخلاق شما اثر نکند. قیمت سکه اگر جابجا میشود اخلاق شما جابجا نشود.» (sibpress. Com/world) سیروس مقدم اشاره میکند:
« این سریال روی معضلات اجتماعی دست گذاشت....ساختار آن آگاهانه طراحی شد....چک برگشتی بحث روز جامعه بود».
به گفته سروش صحت، داستان ابتدا برای تله فیلم در نظر گرفته شده بود تصمیم بر آن میشود تا سریال ساخته شود. این مسیر، با تجربه خوب سیروس مقدم در سریال سازی و هم چنین جسارت مدیران شبکه و کمک آنها به «مقدّم» به نهایت خوبی میرسد. (tebyan. Net/index)
کارگردانی
در کارگردانی سیروس مقدم ویژگی خاصی دیده نمیشود. اصرار مقدم بر تصویر برداری تعلیقی روی دست، و نور پردازیهای اکسپرسیونیستی، در هر کاری وجود دارد. فرم انتخابی برای ساخت فیلم از محتوای اثر تبعیت نمیکند مقدم چه در آثاری که جنبه اجتماعی داشته باشد و چه در آثاری که پیش زمینه و نتیجهگیریهای مذهبی داشته باشند و حتی در نمونههایی از طنز، همیشه همین شیوه دکوپاژ و نورپردازی را انتخاب ميکند. شاید بعد از مدتی برای تماشاچی تلویزیون تکرار این تصاویر عادی و قابل قبول باشد؛ اما باید پذیرفت که فرم در نظر گرفته شده از طرف کارگردان، منطبق و هماهنگ با محتوای داستانی او نیست. با این وجود، ایجاد هماهنگی مناسب بین اعضای گروههایی که سیروس مقدم در آنها حضور دارد، ویژگیای است که همیشه میتوان شاهد بود.
در «چک برگشتی» برخلاف «تاثریا» حرکتهای دوربین زیاد نیست. فلو[1] و فوکوس[2] (تار و واضح)های زیادی وجود ندارد. این شاید اشاره به سادگی قصه میکند و یا سادگی روابط و موضوعات را تلقین میکند. دوربین در بیشتر اوقات بی حرکت است و نماهای 2 یا 3 نفره ميگیرد. از کلوزآپ[3] خبری نیست و کنش و واکنش شخصیتها همزمان در یک کادر اتفاق میافتد. «چنج فوکوس[4]»های «تا ثریا» نیز در چک برگشتی دیده نمیشود.
موسیقی کار، تلفیقیست. تم اصلی زابلی دارد و سازهای مختلف نیز به آن اضافه شده است مثل خراسانی و جنوبی و....طنز مجموعه بیشتر در دیالوگها نهفته شده تا در ادا و اجرا و حضور چهرههای کاربلدی که از قضا طنز را هم میشناسند به سیروس مقدم کمک میکند تا به اثرش طعمی دوست داشتنی بدهد.
شخصیتهای داستانی
در چک برگشتی، شخصیت پردازی در اغلب شخصیتها درست انجام شده است؛ و البته موارد ضعیفی نیز وجود دارد. در کارهای طنز و کمدی، حتی در نمونههای پیشروی سینمای کمدی جهان، کمتر شخصیت پردازی به مفهوم دراماتیک صورت میگیرد و معمولا این کار در حد تیپ سازی میماند؛ ولی نوع شخصیتپردازی در چک برگشتی بدون توضیحاتی که در دیالوگها داده میشود صورت میگیرد. با این که برش کوتاهی از زندگی افراد را میبینیم اما با نشانههای درستی، ویژگیهای اخلاقی و روان شناختی هر کدام مشخص میشود. این ویژگی دراماتیک با وجود ریشههایی که در اصل متن نمایش وجود دارد در بازخوانی شخصیتها به وسیله بازیگران، به هم متصل میشود. مخصوصاً در بازیگری هدایت هاشمی ميتوان دریافت که شعور و درک بازیگر از شخصیتی که بازی میکند فراتر از هدایت کارگردان بوده است. اگر کسی هدایت هاشمی را نشناسد در ابتدا تصور میکند که بازیگر انتخاب شده، نابازیگریست که فضای استاد دانشگاهی را درک کرده که علاقه به کار سیاسی داشته و حالا جلوی دوربین این سریال رفته است. میتوان گفت نمرهای که به هدایت هاشمی در این مجموعه داده ميشود بالاتر از امیر جعفری ست؛ ولی نباید غافل بود که نمود بازی هدایت هاشمی هم، مرهون داد و ستد بازی خوب امیر جعفری ست. جعفری در اصطلاح، بازی خوری نکرده است و این کمک و اجازه را داده است که بازی هدایت هاشمی به عنوان یکی از ماندگارترین نقشهای سریالهای تلویزیون در این چند سال، خود را نشان دهد. این همراهی درست هاشمی و جعفری، و این که معلوم نمیشود چه در بازی، و چه در داستان، کدام یک پررنگتر بودهاند، در نمای پایانی فیلم به زیبایی دیده میشود؛ جایی که پس از ضیافت شام، در منزل دکتر، لطیف و دکتر مشرفی مچ میاندازند، اما معلوم نمیشود که برنده کیست. تنها چیزی که از این رقابت میماند شادی ست که سهم تماشاچیهاست.
مقدم که تا چندی پیش «ثریا» را روی آنتن داشت، این داستان را با رگههایی از طنز به نمایش درآورد. او خود میگوید: «من در بعضی زمینهها مانند کمدی ضعیف هستم و به همین دلیل از احمد مهران فر خواستم که به من کمک کند و این از هوشمندی من بود. نقش مهرانفر مانند کاری بود که تنابنده به عنوان مشاور برای من کرد. رشته من نقاشیست و من سعی میکنم در چیدمان میزانسها و قابها از این دانستهام کمک بگیرم. این علت سبک کار متفاوت من، بعد از سریال «زیر هشت» است. به بیان مقدم نقش امیر جعفری با نقشهای قبلیاش فرق میکند. او میگوید:
جعفری در «چاردیواری» نقش جوانی را بازی میکرد که آدم سادهای بود. حاضر بود پولی بگیرد و دروغی بگوید. در «زیر هشت» نقش او متعلق به قشر کملم پن پائین شهر، با روحیات خشن و زمخت بود. آن جا امیر، هیچ روحیه لطیفی نداشت. در چک برگشتی، امیر باید مجموعهای از اینها را میداشت؛ سادگی و خشونت یک شرّخراو باید بامزه بود. او از زمین و زمان طلب کار بود. داخل تنور نانوایی رفته بود اما بعد از بیرون آمدن از شاطر هم طلب کار بود. این همه بلا سر احمد آورده بود اما باز هم با او دعوا میکرد. روحیهای چند وجهی داشت. اگر لطیف جدی بود، نقش او به «زیرهشت» نزدیک میشد. اگر به سمت شوخی و لودگی میىفت جدیّت لحظات گرفته میشد. جعفری به خوبی این چند وجه را کار کرد. لطیف، منفیترین شخصیت سریال است، اما مردم به شدت او را دوست دارند. در اوج خرابکاری و نامردیاش باز هم از او بدشان نمیآید». (sib press. Com) به هر حال رگههای طنز سریال در وجهی از خود به دیالوگها و بازی امیر جعفری وابسته است.
امیر جعفری در این اثر، به تنهایی نیمی از بار با به دوش میکشد. در این میان نقشهای مکمل و دیگر کاراکترهایی که او همراهی میکنند پازلی زیبا و پسندیده را به نمایش میگذارند. البته بازی بهاره رهنما در این قضاوت نمیگنجد چرا که او شخصیت پردازی درستی ندارد و بازی تکراری و سردی ارائه ميدهد. گویا او نقش خود را نپذیرفته و به درک درستی از آن نرسیده است فقط آن را اجرا میکند. این موضوع شاید به عدم شخصیت پردازی درست برای زن لطیف در داستان، باشد که بی شک عارضه سرعت تولید و تنگی زمان است.
هدایت هاشمی میگوید: ما در چک برگشتی با نگاهی منصفانه وارد یک بستر نو شدیم و این نگاه باعث ورود بیشتر به این بستر در آینده خواهد بود. در گذشته تندرویها باعث بسته شدن ورود به این گونه بسترها شده است. «دکتر مشرفی» تلفیقی از شخصیتهای من در «یه حبه قند» و «لطفا مزاحم نشوید» بود. (cinetmag. Com/ show new.asp)
لهجه کریم مشرفی – به گفته هدایت هاشمی- تلفیقی از بیرجندی، سبزواری و خراسانی ست. او یک سادگی در صحبت کردن دارد که لهجه نیست، آهنگ است. (sibpress. Com) اضافه کردن این لهجه – یا آهنگ- شخصیت کریم را ساده و صمیمی و دوست داشتنی کرده و با توجه به این که به گفته سیروس مقدم داستان در ناکجا آباد اتفاق میافتد، انتخاب مؤثر و نیکوییست.
نقش روحانیت در سریال
دیرزمانیست که در فیلمها و سریالهای سینما و سیما، بنابر اقتضاء و تناسب موضوع، به گوشههایی از فعالیتها و زندگی زوحانیت در جامعه امروز پرداخته شده. این پردازش گاه برای کمک به گرفتن مجوّز بوده و گاهی صادقانه و واقعی انجام پذیرفته است. اما متأسفانه باید گفت در اغلب اوقات، ارائه تصویر از قشر روحانیت در فیلمها و سریالها بدون توجه به شأن، جایگاه و انتظارات و توقعات اجتماع بوده و هست.
مشکل بزرگ رسانه، داشتن نگاه صنفی به روحانیت است. متأسفانه در رسانه، لباس روحانیت مثل لباس سایر مشاغل دیده میشود. نقشی که در رسانه به روحانیت داده شده گوناگون است اما به انتظارات نقشی و هویت روحانیت توجه کافی نمیشود. نقشهایی که در حال حاضر از روحانیت ارائه میشود، آن را تا حدی عامیانه و سطحی فرود میآورد. گویی اصلاً روحانیت نزد سریال سازان قشری عوام زده و سطحیاند. گاهی که به ندرت کاری در مورد روحانیت ساخته شده و قوی و مثبت به نظر رسیده است به دلیل ارتباط عوامل آن با حوزه و شناخت روحانیت بوده است.
شخصیت روحانی در سریال «چک برگشتی» در مورد موضوعات مختلف صحبت میکند اما هیچ وقت نمیگوید چطور میشود که مشکل مهریه لطیف را حل کرد. مقدم در توضیح این مطلب میگوید: «در سریال به این میپردازیم که آنچه معقول است باید اتفاق بیفتد؛ نه چیزی که از توان آدمها خارج است». (sibpress.com/world) اما شخصیت روحانی وقتی با زن لطیف تلفنی صحبت میکند روند معقولی در صحبتهایش دیده نمیشود؛ روند معقولی که از یک عالم دینی انتظار میرود. او از لطیف و تغییر شخصیت او میگوید در صورتی که خلاف گفته او جلوی چشمش اتفاق میافتد و لطیف با چند نفر در حال کتک کاری ست. روحانی دروغ نمیگوید اما چون جملاتش دو وجه مفهومی متفاوت با خود دارند و اتفاقاتی که در همان لحظه میافتد بیانگر وجه منفی آن است ولی زن لطیف وجه مثبت را برداشت میکند؛ موقعیتی طنز به وجود میآید که ميتواند شخصیت مقدس روحانی را تا حد یک فرد عادی تنزل میدهد.
پس از آزاد شدن لطیف، میبینیم که او به خاطر نداشتن پول از نگهبان زندان و روحانی پولی قرض میکند، اما وقتی زنش با ماشین منتظرش ایستاده است مجبور میشود پولها را پس بدهد. نگهبان زندان به او میگوید که پول مرا پس بده و او با اکراه پس میدهد. سپس از روحانی سؤال میکند که پول شما را هم پس بدهم؟ و روحانی میگوید بله. این اتفاق، در حالی که مخاطب میداند لطیف در چه سختیای به سر میبرد و فعلا درآمدی ندارد و با مشکلات فراوانی برای تهیه پول مواجه است، اتفاق خوبی نیست و باز هم تقدّس و روحانیت روحانی داستان را پائین میآورد. اگر اصرار آقای مقدم بر این است که آنچه معقول است باید اتفاق بیفتد نه چیزی که از توان آدمها خارج است، باید مخاطب بداند که آن روحانی نیز واقعاً به این پول اندک نیاز داشته و در ثانی این که یک شخصیت روحانی همیشه با رعایت اخلاق اسلامی، معقول رفتار میکند. در جمعی چند نفره و در حالی که لطیف ابراز نیاز به پول میکند، در شأن شخصیت یک روحانی نیست که دو هزارتومان خود را طلب کند و او نیز با زور و اکراه پول را پس دهد.
حرفهای آخر
با خسته نباشید به تمامی عوامل سریال چک برگشتی – و هم چنین سریالهای دیگر نوروزی- امیدواریم «مناسبتی» سازی از دو عارضه تنگی زمان و ساده انگاری و هم چنین عدم تأکید بر فیلمنامه نجات یابد.
نکتهای که بهتر است مورد توجه خاص قرار گیرد این است که «چک برگشتی» بدون سیاه نمایی یکی از حساسترین ارگانهای سیاسی و تأثیر گذار جامعه تصمیم گیری کشور را به نقد و چالش کشید. با ساخت یک سریال مناسبتی به گونهای که کليّت داستان را تحت تأثیر قرار ندهد، میتوان به دایره سیاست وارد شد؛ بدون این که خط قرمزها شکسته شود. میتوان چالشی سیاسی ایجاد کرد و برای برون رفت از آن ابتکاری اندیشید. «چک برگشتی» را با اندکی ترمیم و تغییر میتوان نوعی طنز سیاسی نیز محسوب نمود که از عهده گذر از گذرگاههای سخت برمیآید.
هر چند انتخابات مجلس مدتهاست برگزار شده اما بد نیست که نامزدها، نمایندگان مجلس و به ویژه کسانی که برای اولین بار به کسوت نمایندگی درآمدهاند یک بار دیگر و فارغ از تعطیلات نوروزی سریال را از ابتدا تا انتها ببینند؛ برخی دیالوگها و گفتگوها را یادداشت کنند و بارها آن را مرور نمایند.
باز هم و مثل همیشه، فرهنگ اسلامی در سریالهای نوروزی صدا و سیما مهجور و مغفول میماند. ارتباطهای راحت دختران و پسران، عشقهای خیابانی، ازدواج بدون تعقل و تدبیر و در نظر نگرفتن کفویّت و هم ترازی افکار و عقاید و طبقات خانوادگی، تعاملهای مهار گسیخته زن و شوهر در ارتباطات کلامی بدون قائل شدن حریم و احترام و ادب و.....
از جمله مواردی است که گاهی برای جذابیت در داستان و گاهی ابزاری برای طنز داستان به کار میرود. این مقوله جای تأسف بسیار دارد و همانند مقوله «نقش و شخصیت روحانی در سریالهای نمایشی» فرصتی ویژه و مناسب برای بحث میطلبد.