دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مقدمات فهم قرآن 7

مقدمات فهم قرآن 7
مقدمات فهم قرآن 7

مقدمات فهم قرآن

گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - 7

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

روزنامه اطلاعات

اشاره: در ادامه بحث درباره سوره حمد، سخن به ربوبیت حق تعالی رسید و این که در عالم، با دو نوع خلق روبرو هستیم: دفعی و تدریجی. اینک دنباله سخن:

به ‌نظر می‌رسد آنچه مشمول خلق تدریجی خداست، مشمول تربیت او نیز هست.

خلق دفعی یک نوع پروراندن است، خلق تدریجی هم یک نوع دیگر؛ یعنی پروراندن، تدریجی و دفعی دارد. این هر دو، پرورش پروردگار است و در نهایت اوست که می‌پروراند. اگر بخواهیم ترتیب مفاهیم سوره حمد را درست بیان کنیم، باید بگوییم که طبق ترتیب سوره، از رحمانیت و رحیمیت «بسم‌الله»، متوجه ربانیت حق می‌شویم و او را مربی این عالم می‌یابیم. همین موضوع موجب بازشدن زبان ما به حمد و ستایش می‌شود و اینجاست که می‌گوییم: «الحمدلله»، یعنی همه حمد‌ها از آن اوست که پروردگار عالم است و عالم را دفعتاً و تدریجاً، مُلکاً و ملکوتاً می‌پروراند.

در اینجا می‌توانیم روی پرورش و پروردگاری خداوند در عالم تأمل کنیم و ببینیم که چه زیبایی‌هایی دارد و چقدر زیبا می‌پروراند. او خدایی است که گل را می‌پروراند و خار را در کنار آن قرار می‌دهد. انسان را به زیبایی می‌آفریند. خدایی است که لیلی را می‌آفریند و مجنون را در راه او قرار می‌دهد. فرهاد و شیرین‌ها خلق می‌کند، با صداهای خوش، صورت‌های خوش، آوازهای خوش، نسیم‌های خوش و دیگر خوشی‌ها.

شما به طرفین عشق و مصادیق اشاره کردید. می‌توان گفت: رودهایی از زیبایی در رودخانه خلقت خداوند جاری است.

در آینه «رب‌العالمین»، چه زیبایی‌هایی قابل رؤیت است که بخشی از آنها را می‌بینیم و می‌توانیم ببینیم. اشخاص تا قیامت هم به آینه نگاه کنند، و هرچه ببینند، چیزی از آینه کم نمی‌شود. زیبایی اندر زیبایی، شب و روز، تابستان و زمستان، خوب و بد، با پرورش الهی در سیر و حرکت است. وقتی می‌گوییم «رب‌العالمین» در حقیقت اینها را در آینه الهی می‌بینیم.

آیه بعدی که «الرحمن الرحیم» است، در واقع بخش دوم بسمله است که اینجا به عنوان صفت «رب» دوباره تکرار می‌شود.

دیدن دوباره مظاهر خلقت، انسان مؤمن را متوجه رحمن و رحیم ذکر شده در آیه بسمله می‌کند و او دوباره این دو صفت را تکرار می‌کند و می‌گوید: «الرحمن الرحیم». آن کس که می‌پروراند، رحمن و رحیم است. او چرا می‌پروراند و چرا زیبایی‌ها را پدید می‌آورد و چرا همه چیز را به ثمر می‌رساند؟ از سر رحمانیت و رحیمیت. بلافاصله بعد از ذکر «الحمدُلله رب‌العالمین»، خود خداوند به ما یاد می‌دهد که بگوییم: «الرحمن الرحیم». رب‌العالمین بودن خداوند مقتضای رحمانیت و رحیمیت اوست و این حرف مبتنی بر یک معادله ریاضی است و یک استنتاج درست و منطقی محسوب می‌شود. در واقع از «بسم‌الله الرحمن الرحیم»، اثباتاً متوجه «رب‌العالمین» می‌شویم و اینجا ثبوتاً از «رب‌العالمین» به «الرحمن الرحیم» می‌رسیم.

پس در اینجا، هم مقام اثبات ملحوظ است، هم مقام ثبوت. از طرف دیگر، «الرحمن الرحیم» که در آیه بسمله صفت «الله» بود، در آیه سوم، صفت «رب‌العالمین» است. آیا ما در اینجا می‌توانیم قوس صعود و قوس نزول را هم ببینیم؟

بله، آنجا که اول بار متوجه «رحمن» و «رحیم» می‌شویم، قوس صعودی استو اینجا که «رب‌العالمین» تجلی می‌کند، نزولی است. این هم هست که در کل، «الحمدُلله رب‌العالمین» محفوف به «الرحمن الرحیم» است، چون هم در قبلش شاهد ظهور و جلوه رحمن و رحیم هستیم و هم بعدش و پیرامون آیه را این دو صفت پر می‌کنند. سوره از «الرحمن الرحیم» اثباتی، بعد از«رب‌العالمین»، به «الرحمن الرحیم» ثبوتی می‌رسد. از اثبات به ثبوت و از صعود به نزول می‌رود و این بسیار زیباست. کل قرآن و کل عالم هم همین حالت را دارد. فکر می‌کنم بقیه سوره و اصلاً بقیه قرآن شرح همین صدر است. «رد العجز الی الصدر» از محسنات ادبی است.

در آیه «مالک یوم‌الدین»، صفت دیگری برای خداوند ذکر می‌شود.

رب عالم کسی است که مربی عالم است. تردید نیست که او عالم و مافیها را به‌درستی و زیبایی می‌پروراند. وقتی چنین کسی رب است، او مالک خواهد بود یا دیگری؟ قرآن در این آیه، از پرورانیدن ثبوت و اثباتی حق‌تعالی، بلافاصله ما را به معنی «مالکیت» هدایت می‌کند. ملک حقیقی از آن اوست و او مالک است. مالکیت خدا غیر از مالکیت ماست. ملک‌های اعتباری در برابر ملک حقیقی هیچ ارزشی ندارد. معنای مالکیت خدا را از مربوب‌های خداوند باید فهمید. خداوند مالکی است که می‌پروراند: «قُل من بیده ملکُوتُ کُل شئ» (مؤمنون، ۸۸). همه چیز در دست قدرت اوست. مالکیت حقیقی از آن خداست و در جنب او کسی دیگر مالک نیست. ظاهر و باطن، همه و هرچه هست، به دست اوست و آن کسی که همه عالم هستی در دستش قرار دارد و می‌پروراند بدان‌گونه که می‌خواهد و شایسته است، مالک حقیقی است و بس، مفسران و مترجمان فارسی‌زبان، از دیرباز «یوم‌الدین» را به «روز جزا» ترجمه کرده‌اند.

اینجا باید کلمه «یوم» و «دین» را جداگانه معنی کنیم. فارسی «یوم‌الدین» روز دین است که خواه ‌ناخواه روز عجیبی است. اینکه گفته‌اند: «یوم‌الدین» روز آخرت است، معنایش اگر این باشد که خداوند فقط مالک آخرت است، حرف ناصحیحی است. آیا خداوند مالک دنیا نیست؟ اگر حضرت حق مالک روز آخرت است، مالک روز دنیا هم هست، چون دنیا جلوه‌ای از آخرت است. آخرت، باطن عالم است. کسی که باطن را دارد، چطور ممکن است ظاهر را نداشته باشد؟ عکس موضوع ممکن است. ممکن است کسی ظاهری را داشته باشد، ولی باطنش را نداشته باشد؛ اما امکان ندارد کسی باطن چیزی را داشته باشد، ظاهرش را نداشته باشد. باطن، مستلزم ظاهر است. می‌شود که ظاهری را دارا بود و از باطن آن غافل بود، اما نمی‌شود به باطنی رسید و از ظاهرش غافل بود.

اگر خداوند «مالک یوم‌الدین» است، مالک ظاهر یوم الدین هم هست که این دنیاست. پس او هم مالک دنیاست، هم مالک آخرت و مالک هر چیزی است: «بیده ملکُوتُ کُل شئ» (یس، ۸۳) و «قل من بیده ملکوتُ کُل شئ؟» (مؤمنون، ۸۸) معنا و مفادش همین است. «ملکوت کل شئ» یعنی باطن، چون باطن امور به دست خدا قرار دارد، ملک ظاهر و ملک باطن امور هم به دست خداست. به تعبیر خود قرآن کریم: «ما من دابّه الا هو آخذٌ بناصیتها» (هود، ۵۶). اگر کسی در جنگ تن به تن چسبید به شما و موی سرتان را محکم گرفت، کاری از شما برنمی‌آید و مأخوذ خواهید بود. چنین است ناصیه عالم که در دست خداوند است. اگر ناصیه عالم در دست خداست، عالم مأخوذ حق است و همه‌جا و همه چیزش در دست اوست. قرآن سخن را با این آیه تمام کرده است که: «و هو القاهرُ فوق عباده» (انعام، ۱۸) یا «انّ ربک فعالٌ لما یُرید» (هود، ۱۰۷). همه این آیات و نظایرش به این مفهوم راه دارد. واقعاً این آیات اعجاب‌انگیز است!

قرآن با مطرح کردن «مالک یوم‌الدین»، معلوم می‌دارد که ما یک روز مخصوص دین داریم. دوم اینکه درست که رحمانیت و رحیمیتی هست، اما کار با این مقدار تمام نمی‌شود. غیر از این دنیا و ساحت ظاهر، یک چیزهای دیگری هست که یوم دین یا آخرت یا قیامت نمونه آن است.

بله. وقتی خدا مالک «یوم‌الدین» باشد و باطن و ملکوت امور هم در دست او باشد، ظاهر هم به طریق اولی در دست او خواهد بود. آیه می‌خواهد ما را از ظاهر به باطن ببرد تا بفهمیم که اینجا تمام موضوع نیست و خیلی بالاتر از آن نیز هست. اینکه خدا «مالک یوم‌الدین» را بعد از اثبات و نشان‌دادن رحمانیت و رحیمیت خود بیان می‌کند، می‌خواهد این را برساند که انسان‌ نباید از یوم‌الدین بترسد و واهمه داشته باشد.

به عبارت دیگر «یوم‌الدین» از شمول رحمت خدا خارج نیست.

به نظر می‌رسد حتی جهنم هم که مظهر قهاریت حق است، از سر رحمانیت اوست. آیا قهاریت، منافی رحمانیت حق است؟ «قهار» از صفات خداست و صفات خدا متحدند. با این وصف، قهاریت نمی‌تواند از رحمانیت خارج باشد و از شمول آن بیرون باشد. پس جهنم هم مقتضای رحمانیت حق است، البته مع‌الواسطه.

به لحاظ تاریخی، محیی‌الدین تنها کسی است که از این موضوع سخن گفته. او پس از گفتگوهای طولانی، نظرش را این‌گونه بیان کرده است که در نهایت، خلود در آتش نداریم یا نخواهیم داشت.

هرکس این را گفته، خوب گفته است. فکر می‌کنم همه چنین نظری دارند. پس اینکه خداوند خودش را به عنوان «مالک یوم دین» مطرح و معرفی می‌کند، در واقع برای این است که حق‌تعالی می‌خواهد ما را به آنجا امیدوار کند. درست است که خداوند قهار است، اما نباید فراموش کرد که: «سبقت رحمته علی غضبه». به لحاظ رتبه، اول رحمت است، بعد غضب. غضبی هم که بعد از رحمت می‌آید، سرانجامش رحمت است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

سینمای پناهنده ; به بهانه اکران فیلم سینمایی تگزاس

نمایش فیلم تگزاس در روزهای اخیر نشان می دهد که مسعود اطیابی تغییر بزرگی در رویه فیلمسازی خود داده است. او که پیش از این با فیلمی درباره حوادث هشتاد و هشت نشان داده بود که در فکر پرداختن به مسائل جدی و حرکت در راستای سینمای اجتماعی است، حالا با تگزاس به جریان فیلم های پرفروشی پیوسته که اتفاقا بر خلاف فیلم قبلی اش دچار موانع ممیزی و عدم مجوز اکران نشده و با توجه به فضای سینمای ایران، سود قابل توجه‌ی را به جیب تهیه کننده واریز می کند.
مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

مصادره و ماجرای غم انگیز زن در سینما

هنوز و بعد از گذشت حدود سه ماه از جشنواره فیلم فجر(سی و ششم) و دیدن فیلم سینمایی مصادره ، طعم تلخ تماشای آن هم زمان با اکران های نوروزی و فروش بالای این فیلم ذایقه ام را می آزارد. مصادره را شاید بتوان اروتیک ترین فیلم سینمای ایران پس از انقلاب برشمرد. این فیلم به شدت بیمار است و گویا به جز شوخی های سخیف جنسی حتی با دستمایه کردن یک کودک یا نوجوان راهی برای خندان و شادکردن مخاطبانش ندارد.
گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

گل دادن درخت پیر ; نگاهی به فیلم خجالت نکش

خجالت نکش، یک فیلم مفرح است. فرحبخشی این فیلم نه از شوخی ها و تکه کلام ها، بلکه به جهت دنیای درونی فیلم است. دنیایی که در آن کودکی متولد می شود و پیری و گذر سن، مانعی برای زایش نیست. در روستای کوچک و کم جمعیت مهمت اباد، 231 نفر زندگی می کنند و این فیلم به ما می گوید که این جمعیت چگونه به اندازه یک نفر بیشتر می شود.
خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

خوک های آوازه خوان ; نگاهی به فیلم خوک

اگر تلاش فیلم خوک در این است که یک کمدی متفاوت در سینمای ایران باشد، باید گفت که در این کار موفق شده است. این فیلم توجهی به شوخی ها کلامی و متدوال در سینمای طنز ندارد. تا حد زیادی می کوشد که از مزیت های واقعیت استفاده کند و در مناسبات انسانی و روابط فردی آدم ها دخل و تصرفی نکند و همزمان از سوی دیگر پیروزمندانه از میدان واقعیت بیرون بیاید بدون آنکه هیچ باج و امتیازی به آنچه که ما واقعیت صدایش می کنیم داده باشد؛ خوک خود را در واقعیت محدود نمی کند.
فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

فیلشاه، آغاز راهی جریان‌ساز در انیمیشن بومی

صحبت از انیمیشنی سینمایی است که در فرم، تکنیک و ارائه مفاهیم به استاندارهای جهانی نزدیک شده و سعی دارد به‌دور از شعار و کلیشه به یک مقطع تاریخی با رگه‌های دینی بپردازد و آغازکننده راهی جریان‌ساز برای صنعت سینمایی انیمیشن در ایران باشد.

پر بازدیدترین ها

No image

ارزش هایی که فراموش کرده‌ایم

آیا استراتژی مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای، لاجرم به افزایش تعداد شبکه‌های داخلی و تکثّر برنامه‌های همزمان می‌انجامد؟ آن هم در شرایطی ‌که در تأمین برنامه‌های مناسب و کیفی برای همان شبکه‌های قدیمی نیز با چالش‌های جدّی روبه‌رو هستیم. و آیا...
چرا شرلوک هولمز هنوز محبوب است؟ | به بهانه بازپخش سریال شرلوک هلمز

چرا شرلوک هولمز هنوز محبوب است؟ | به بهانه بازپخش سریال شرلوک هلمز

سموم و مواد مخدر را به خوبی می شناسد. دانسته هایش در زمین شناسی کاربردی است؛ در یک چشم بر هم زدن خاکهای مختلف را از هم تشخیص می دهد. به علم شیمی علاقه ای وافر دارد و حتا یک آزمایشگاه کوچک در خانه اش به راه انداخته است...
«آب‌پریا» پرسه‌ای در مرزهای مه آلود | نگاهی به سریال آب پریا

«آب‌پریا» پرسه‌ای در مرزهای مه آلود | نگاهی به سریال آب پریا

نوروز امسال با آب‌پریا و برخی برنامه‌های معدود؛ بعضی‌ها از جمله نگارنده را با تلویزیون آشتی موقت کردند. هر چه نباشد دست کم نام مرضیه برومند برای بچه‌های دهه ۶۰ به بعد آشنا و البته حامل پیام‌های نوستالژیک است...
No image

خنده بر ریشه‌های فرهنگ: نگاهی به کمدی‌های تلویزیونی

خنده، شوخ‌طبعی و طنز پردازی، از نظرگاه فلسفی، مقوله هایی هم گستره و دامنه هایی نزدیک به یکدیگر دارند. اگرچه تلاش فلاسفه و نظریه پردازان برای بیان و ارائه تعاریفی مرزبندی شده؛ به سرانجامی در خور رهنمون نشده است؛ اما ...
وقتی سریال تاریخی می بینیم، چه می بینیم؟ | نگاهی به روایت تاریخ، از دریچه تلویزیون

وقتی سریال تاریخی می بینیم، چه می بینیم؟ | نگاهی به روایت تاریخ، از دریچه تلویزیون

صحبت از رویکردی است که رسانه ملی، و در نتیجه مخاطبان این رسانه نسبت به این سریال تاریخی، و سریال های تاریخی مشابه دارند. رویکردی که با سریال تاریخی، به مانند تاریخ، و نه فقط تاریخ، بلکه به مثابه واقعیت برخورد می کند. انگار مخاطبان سریال، پخش مستقیم قیام مختار را از شبکه یک تماشا می کنند!
Powered by TayaCMS