دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فعالیت های سیاسی میرزا محمد رضا کرمانی

No image
فعالیت های سیاسی میرزا محمد رضا کرمانی

قاطعیت و سازش ناپذیرى

شرایط اجتماعى و سیاسى کرمان موجب گردید تا حکومت مرکزى ارتباط جامعه روحانیت با مردم را جدى بداند و در تصمیم گیریها نظر آنان را جلب کند. از این رو عزیزالله میرزا ظفرالسلطنه سردار حاکم کرمان شد.[21] به گمان آنان چون ظفرالسلطنه در حکومت قبلى رفتار نسبتاً معتدلى با مردم کرمان داشت، با آمدن وى آشفتگى زمان رکن الدوله برطرف مى شد. رکن الدوله نیز به باغ ناصریه که جزء ارک و متصل به دیوار حصار خارج شهر بود، نقل مکان کرد و منتظر حکومت جدید و دادن بقیه مالیات گردید. ظفرالسلطنه یک روز قبل از عزیمت به کرمان خدمت آیت الله سید محمّد طباطبایى، از رهبران مشروطه، رسید. آیت الله طباطبایى پس از مذاکرات محرمانه با ایشان، تاکید کرد:

«من و شاهزاده نیّرالدوله با هم تعهد نموده ایم در خدمت به مردم کوتاهى نکنیم، شما که براى بدست گرفتن امور کرمان مى روید توقع دارم در همانجا به کار خویش بپردازید، از ظلم و زورگویى بپرهیزید و بر رعایاى کرمان و خصوصاً محرومان و بینوایان ترحم را پیش گرفته و از راه عدل و انصاف انحراف نورزید و با علماء اعلام عموماً و با جناب آیت الله حاج میرزا محمدرضا اختصاصاً به طریق مسالمت و دوستى رفتار کنید.»[22]

ظفرالسلطنه هم قول داد به درستى و راستى عمل کند و شئونات مجتهدین و روحانیان را کاملا رعایت نماید و در اواخر رجب سال 1323هـ.ق به سوى کرمان حرکت کرد.

ظفرالسلطنه بعد از استقرار در ارک حکومتى کرمان برخلاف آنچه قول داده بود، روش خشن و تهدیدآمیزى را در پیش گرفت و گفت:

«من همه نوع مأموریت در کرمان دارم از قبیل کشتن، دستگیر کردن و به زنجیر نمودن.»

علما براى نصیحت به دیدنش رفتند، ولى حاج محمدرضا نرفت و بعدها هم که ملاقاتى با ظفرالسلطنه داشت، به شدت از وى انتقاد و خاطرنشان کرد در صورتى که به مردم و علما پشت کند، به سرنوشت دیگر حاکمان دچار مى شود. عده اى از خیرخواهان محلى براى جلوگیرى از اختلاف، مجلس آشتى کنان تشکیل دادند. این مجلس که گویا در منزل امام جمعه کرمان صورت گرفت، در آغاز به آرامش پیش مى رفت، اما در ادامه آیت الله کرمانى حرف آخر را زد و تکلیف خود و همه را روشن کرد. آقا باقر مجتهد به او گفت: احتمال مى رود با استمرار این شیوه، فرجام کارها با فاجعه همراه باشد آن مجتهد شجاع با عصبانیت فریاد زد:

«من در برابر جامعه و مردم احساس مسئولیت مى کنم و در این راه از هیچ تلاشى فرو گذارى نمى کنم. نه مالى دارم که از جهت تلف شدن آن خوف داشته باشم و نه ملکى و مزرعه اى و نه کارى دست کسى دارم که با از دست رفتن آن ها بیمناک گردم، از هیچ قدرتى پروا ندارم. از شاه و دم و دستگاه او هم نمى ترسم چه رسد به حاکم کرمان. هر کس بیمى از این تشکیلات دارد، باید راه چاپلوسى و تملق را برگزیند و در گوشه اى خاموش بنشیند، اما من نمى توانم در برابر جفاها و زور و ارعاب حاکم این منطقه آسوده و بى تفاوت باشم. هرچه از دستم برآید و در توانم باشد، انجام مى دهم. سرم را کف دستم مى گذارم و به لطف خدا جلو مى روم.»

آن وقت بدون خداحافظى از اطاق بیرون آمد. در همین روزها در تهران کابینه عوض شد و سلطان عبدالمجید میرزا عین الدوله که به صدارت رسیده بود، از ظفرالسلطنه خواست در حوزه حکومت خود، اوضاع را آرام و مخالفان را به شدت مجازات کند. اوضاع تا حدودى به آرامى جلو مى رفت تا آنکه قضایاى بعدى به وقوع پیوست.

فریاد اعتراض مردم

سربازان در اطراف خانه حاج محمدرضا سنگر گرفتند و خبر به مردم رسید که حاکم کرمان خانه مجتهد بزرگ را محاصره کرده است. وقتى به ظفرالسلطنه خبر دادند که هزاران نفر به حمایت از عالم کرمانى اجتماع کرده اند، اسفندیار بچاقچى را احضار کرد و از وى خواست نیروهایش را آماده کند از محمدخان سرتیپهم چنین تقاضایى کرد، ولى مردم ناگهان با سربازان درگیر شدند. اعدل الدوله و شاهزاده عین الملک و اعظم الدوله و سایر وابستگان حکومتى جمع شدند و به حاکم کرمان قول دادند که مردم را تنبیه کنند، اما قرار شد قبل از هر گونه مجازات، یکى از میرزاهاى دیوان به نام میرزا محمدخان عراقى اطرافیان حاج محمدرضا را به آرامش دعوت کند، ولى آنان گفتند مى خواهیم جلو فتنه را بگیریم. حاج میرزا محمدرضا هم به یکى از فرستادگان ظفرالسلطنه گفت: به حاکم بگو اگر مى خواهى شهر آرامش خود را به دست آورد و جمعیت پراکنده شود، افرادى را که دستگیر و مجازات کرده اى و اکنون در زندان هستند، آزاد و اطرافیان فتنه گر را خاموش کن! اما ظفرالسلطنه به این مطالب توجهى نکرد. هرچه مى گذشت ازدحام مردم افزایش مى یافت. جمعیت معترض در اطراف خانه حاج میرزا محمدرضا به سه هزار نفر مرد و زن رسیده بود که سینه مى زدند و شعارهایى مى دادند. در این گیرودار محمد خان سرتیپ، شاهزاده حسین و اسفندیارخان خود را به دور بام خانه حاج میرزا محمدرضا رسانیدند و به سوى مردم آتش گشودند و عده اى را کشتند و چون اهالى پراکنده شدند، خود را به پشت درب اتاق محل اقامت مجتهد کرمان رسانیدند. حاج میرزا محمدرضابا ملاصادق و شریعتمدار و چند نفر دیگر در کمال اقتدار و صلابت معنوى مشغول صحبت بودند. پسر اسفندیارخان خود را بالاى سر حاج میرزا محمدرضا رسانید و عمامه ایشان را بر گردنش انداخت و با پاى برهنه به سوى محل اقامت ظفرالسلطنه برد، در حالى که اطرافیان حاکم در مسیر طبل و موزیک پیروزى مى نواختند.

وقتى حاج میرزا محمدرضا را به تالار ظفرالسلطنه بردند، وى دستور داد او را بخوابانند و فلک کنند، اما فراشها به احترام آن عالم مبارز هر کدام به گوشه اى گریختند و از چوب زدن ایشان سرباز زدند. هرچه شاهزاده ها فریاد مى زدند کجایید، کسى جواب نمى داد. ناگزیر به نصیرخان و مهدیقلى خان اشاره کردند که آنان بزنند. این افراد مشغول چوب زدن شدند که نیروهاى اسفندیارخان هم از راه رسیدند. مجتهد کرمانى در همان حال که در محاصره این ستمگران بود، فریاد زد: من از کسى پروا ندارم نه از حاکم کرمان، نه از شاه قاجار. من به کار خود ادامه مى دهم.

محمدخان سرتیپ خود را روى پاى حاج محمدرضا انداخت و گفت: مجازات کافى است.[26]

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

خجالت نکش در نگاه اول فیلم تقابل‌هاست در یک زمینه طنز که مدام به مخاطب یادآور می‌شود چه جای خنده؟ فیلم را می‌توان در چند مضمونِ دوگانه بیان و نقد کرد. همان مضامین دوگانه‌ای که ساختار روایی فیلم را هم می‌سازند: دوگانه روستایی – شهری، دوگانه‌ی سپهر سیاسی - زندگی روزمره، دوگانه‌ی برنامه‌ریزی‌های سیاست اجتماعی و در نهایت دوگانه اراده – تقدیر که سکانس‌های انتهایی فیلم را شکل می‌دهد.
ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

«لاتاری» فیلم موفقی است در جذب مخاطب عمومی سینمای ایران و البته فتح گیشه. فیلمی که توانسته جمیع جوانب امر را در حوزه جذابیت بخشی اینچنینی به خوبی و با فراست فراهم کند و به مقصود رسد. لاتاری فیلم مخاطب عام است.
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

خرگیوش اولین فیلم مانی باغبانی تجربه‌ای قابل قبول است اما کاستی‎های بسیاری در پردازش موضوع‌هایی دارد که سعی کرده است در فیلم به آنها بپردازد؛ مقوله‎هایی مثل بیماری رو به مرگ نزدیکان، تلاش‌های علمی یک نخبه جوان، ازدواج‎های پنهانی و مفهوم شادی.
بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

فیلم مصادره اولین ساخته مهران احمدی، بازیگر پر سابقه سینمای ایران، فیلمی کمدی است که تلاش می‎کند با تصویرگری برخی از معضلات فرهنگی جامعه از منظر متفاوتی به مقولاتی بپردازد که به طور جدی جامعه ایرانی معاصر را تهدید می‎کنند.

پر بازدیدترین ها

سریال پریا | عاشقانه ای با لایه های پنهان

سریال پریا | عاشقانه ای با لایه های پنهان

سریال های تلویزیونی در نگاه مدیریتی و سیاست گذاری، ظرفیت هایی مناسبی برای نهادینه کردن مفاهیم و آموزش هایی در سطح جامعه هستند که این آموزش ها می توانند هم وجه رفتاری و هم وجه مفهومی داشته باشند.
نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

این روزها در باره اشتباهات تاریخی یا به اصطلاح «گاف» های سریال معمای شاه حرف ها فراوانی در شبکه های اجتماعی شنیده می شود. این ماجرا در مورد سریال کیمیا هم به وجود امد. هرچند که در مورد آن کسی برای پاسخ دادن پا به میدان نگذاشت اما در مورد سریال معمای شاه ماجرا این گونه نبود.
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

خرگیوش اولین فیلم مانی باغبانی تجربه‌ای قابل قبول است اما کاستی‎های بسیاری در پردازش موضوع‌هایی دارد که سعی کرده است در فیلم به آنها بپردازد؛ مقوله‎هایی مثل بیماری رو به مرگ نزدیکان، تلاش‌های علمی یک نخبه جوان، ازدواج‎های پنهانی و مفهوم شادی.
سینمای اشک انگیز ; یادداشتی بر فیلم دارکوب

سینمای اشک انگیز ; یادداشتی بر فیلم دارکوب

دارکوب را باید یک ملودرام اشک انگیز دانست. فیلمی که قرار است یادآور فیلم «کیمیا» یا «گل های داوودی» باشد. واقعیت ماجرا آن است که داستانهای ملودرام گویی برای ما خواستنی تر و پذیرفتنی تر هستند. شاید بتوان گفت جامعه ایرانی همچنان درمباحث دراماتیک با همسایه های شرقی اش از جمله با آن سینمای احساساتی و اشک انگیز بالیوود، نسبت بیشتری دارد تا سینمای غرب. برای جستجوی علت این غرابت، میتوان تا اعماق تاریخ عقب رفت.
ریشه شناسی یک ترس ; نقد فیلم خفگی

ریشه شناسی یک ترس ; نقد فیلم خفگی

«جیرانی» در آخرین ساختة خود با یک ملودرام جنایی ـ معمایی به پردة سینما بازگشته است . «خفگی» همانند دیگر آثار او نظیر «قرمز» و «پارک‌وی» به روابط روان‌پریشانه بین شخصیت‌ها می‌پردازد. فیلم هرچند از حیث محتوا و انتخاب موضوع شبیه دیگرآثار این فیلم‌ساز است و منطبق با ایدئولوژی اوست اما از حیث فرم و محتوا فیلمی متفاوت به‌شمار می‌آید.
Powered by TayaCMS