دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظر دکتر سیّد جواد مصطفوى خراسانى درباره میرزا مهدی اصفهانی

No image
نظر دکتر سیّد جواد مصطفوى خراسانى درباره میرزا مهدی اصفهانی

دکتر سیّد جواد مصطفوى خراسانى (م: 1368. ش)، صاحب آثار گرانقدر و متعدّد، از جمله «الکاشف عن ألفاظِ نهجِ البلاغة فى شُروحِه»، ترجمه و شرح «اصول کافى» و ... ایشان وضع حوزه علمیّه مشهد مقدّس، پس از حوادث شهریور 20 را یاد مى کند، و از جمله چنین مى گوید:

«... باید بگویم که مؤسّس واقعى حوزه([28])، مرحوم میرزا مهدى اصفهانى بودند. بسیارى از علما با فشار و خفقان دوران رضاخان روحیّه شان ضعیف شده بود و کارى به این کارها نداشتند. میرزاى اصفهانى بین سال هاى 1301 تا 1302 ش. وارد مشهد شدند. و ابتدا در مدرسه و بعداً هم در منزلشان درس مى دادند. و باز از تدریس ایشان در منزلشان هم جلوگیرى کرده بودند...

حدود 10 سال را در «مدرسه نوّاب» گذراندم و «رسائل» و «مکاسب» و «کفایه» را در آنجا خواندم. مرحوم میرزا على اکبر نوقانى متولّى همین مدرسه نوّاب بود، که از مدارس خوب مشهد به شمار مى آمد. در آن زمان مى شنیدیم که 17 مدرسه در مشهد هست، ولى مدرسه اى که طلبه هاى فعّال و کوشایى در درس آنجا جمع باشند، مدرسه نوّاب بود آن هم به واسطه این که متولّى به آن ها مى رسید. مرحوم میرزا على اکبر نوقانى خود، هم مؤلّف بود و هم منبرى خوبى، و گاهى کتاب «کفایه» را هم درس مى داد. چون ایشان شخصاً به طلبه ها مى رسید، واقعاً مدرسه نواب، مدرسه نمونه اى بود. ایشان عالم شریفى بود. او هر روز مى آمد و از طلبه ها خبر مى گرفت. خود آن مرحوم از همان ابتدا که مرحوم میرزاى اصفهانى حوزه مشهد را تأسیس کردند، از شاگردان ایشان بود. در عرض این 40 سال، شاید الآن صدها مجتهد، مدرّس، محقّق و امام جمعه و جماعت که در اطراف و اکناف ایران ]و خارج ایران [پراکنده هستند، نقطه آغاز و سرچشمه اش همان مرحوم میرزا مهدى اصفهانى بود. او جوان ها را تشویق مى کرد که بیایید درس بخوانید. خود او و شاگردانش این تشویق و ترغیب را از وظایف شرعى خود مى دانستند...

آنچه مسلّم است مرحوم میرزا، مکتبى داشتند که به نظر من در آن زمان آثار فوق العاده اى داشت. من قضیه اى یادم آمد که آقاى حاج شیخ محمود حلبى فرمودند: در جلسه اى بودیم که دو نفر از آن ها فوت کرده و سه نفر زنده هستند: آقا شیخ محمود حلبى، بنده و آقاى مدرّس رضوى از بین ]آن[ جمع زنده ایم. دو نفرى که فوت کرده اند مرحوم فروزانفر و دایى ما مرحوم اشرف الواعظین بودند. آقاى فروزانفر به ملاقات دایى ما در تهران آمده بودند - گمان مى کنم این قضیه متعلّق به بیش از 30 سال پیش است - آقاى فروزانفر همین موضوع([29]) را پیش کشیدند، خوب، موضوعى است واقعاً مهم، که یک نفر در مشهد بیاید و شاگردان آقا بزرگ حکیم (که ایشان از شاگردان بزرگ میرزاى جلوه، فیلسوف معروف، بوده)، نظیر آقا شیخ مجتبى قزوینىِ فلسفه خوانده، آقا میرزا جواد آقا فلسفه خوانده، آقاى شیخ غلامحسین محامى،([30]) و همه این افراد فلسفه خوانده را برگرداند. این مطلبِ آسانى نیست. به واسطه این که این ها دانشمندانى بودند که دلیل سست را قبول نمى کردند. این آقایان خواب دیدن، و نقل از دیگران، و شعار و کلّى گویى را قبول نمى کردند، و اگر کوچک ترین خللى در برهان بود آن را نمى پذیرفتند. آقاى شیخ محمود مى گفتند: آقاى فروزانفر پرسید که این مکتب چه بوده؟ آقاى میرزا مهدى اصفهانى در مشهد بودند، و شنیدم که شما هم قبول کردید، اصلا ایشان چه مى گفتند؟ آثارى از ایشان مانده یا نمانده؟ آقاى شیخ محمود حلبى، حدود 30 سال پیش در آن مجلس که آقاى مدرّس رضوى هم حضور داشتند، پاسخ دادند که:

ابتدا ایشان ]یعنى میرزاى اصفهانى[ شاگرد میرزاى نائینى بوده اند، و تصدیق اجتهاد از میرزاى نائینى و آقاى سیّد ابوالحسن اصفهانى داشتند و به مشهد آمدند. ما هم از اوّلى که منطق خواندیم تا این زمان مى شود گفت که الآن([31]) 18 سال است که با مطالب فلسفه خو گرفته ایم، این ها را هم وحى مُنزَل مى دانیم، این جور بودیم. شنیدیم که ایشان آمده است و فلسفه را رد ]نقد اجتهادى[ مى کند، و توى «مدرسه پریزاد» شب ها درس مى دهد. ابتدا قضیّه را جدّى نگرفتیم و به درسشان نرفتیم، بعد دیدیم همه اساتید، کسانى که در حوزه مشهدِ آن زمان اگر بگوییم 20 نفر بودند، از این عده، 17 نفر به درس ایشان رفتند و مکتب ایشان را پذیرفتند. به این جهت است که عرض مى کنم، ایشان واقعاً انقلاب علمى کرد. مثلا 2 نفرى که نپذیرفتند، مثل آقاى کفائى، مدرسى بود جداگانه، ولى او هم با ایشان مخالفت نمى کرد. شنیده نشد که یک نفر از علماى سرشناس مشهد بماند و مکتب ایشان را قبول نکند. این جور بود.»

«خود آن ها (فلاسفه) هم اصالة الوجودى دارند و هم اصالة الماهوى. این در خود فلاسفه هم هست، یکى اصالة الوجودى مى شود و آن دیگرى اصالة الماهوى. اختلافات مبنایى دارند. یکى حرکت را در 4 مقوله «کم» و «کیف» و «این» و «وضع» مى داند، بعد ملاصدرا حرکت جوهرى را هم اضافه کرده([32])، باز ملاّ عبدالرزاق لاهیجى این را رد کرده و مى گوید: من اصلا حرکت جوهرى را قبول ندارم. در میان خود فلاسفه آن قدر اختلاف هست که الى ماشاءالله. من در مقاله اى نوشتم که نسبت به کیفیّت علم خدا، 32 قول نقل شده است که این علم به چه نحو است. یک خدا بیشتر نداریم، 32 قول داریم که علم خدا چگونه است اسلام مى گوید در همه چیز فکر کنید ولى در ذات خدا فکر نکنید، زیرا خدا نامحدود است و فکر شما محدود مرحوم میرزا مى گفته که بعضى از نتایجى که فلاسفه مى گیرند با قرآن مخالف است این در فلسفه درست نیست که ما کتاب یک فیلسوف را محور قرار داده و آن را درس بدهیم، و افکار طلاّب و حوزه را در آن مبانى که آن آقا تأسیس کرده قالب گیرى کنیم، باید فلسفه هم اجتهادى باشد.»([33])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

خجالت نکش در نگاه اول فیلم تقابل‌هاست در یک زمینه طنز که مدام به مخاطب یادآور می‌شود چه جای خنده؟ فیلم را می‌توان در چند مضمونِ دوگانه بیان و نقد کرد. همان مضامین دوگانه‌ای که ساختار روایی فیلم را هم می‌سازند: دوگانه روستایی – شهری، دوگانه‌ی سپهر سیاسی - زندگی روزمره، دوگانه‌ی برنامه‌ریزی‌های سیاست اجتماعی و در نهایت دوگانه اراده – تقدیر که سکانس‌های انتهایی فیلم را شکل می‌دهد.
ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

«لاتاری» فیلم موفقی است در جذب مخاطب عمومی سینمای ایران و البته فتح گیشه. فیلمی که توانسته جمیع جوانب امر را در حوزه جذابیت بخشی اینچنینی به خوبی و با فراست فراهم کند و به مقصود رسد. لاتاری فیلم مخاطب عام است.
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

خرگیوش اولین فیلم مانی باغبانی تجربه‌ای قابل قبول است اما کاستی‎های بسیاری در پردازش موضوع‌هایی دارد که سعی کرده است در فیلم به آنها بپردازد؛ مقوله‎هایی مثل بیماری رو به مرگ نزدیکان، تلاش‌های علمی یک نخبه جوان، ازدواج‎های پنهانی و مفهوم شادی.
بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

فیلم مصادره اولین ساخته مهران احمدی، بازیگر پر سابقه سینمای ایران، فیلمی کمدی است که تلاش می‎کند با تصویرگری برخی از معضلات فرهنگی جامعه از منظر متفاوتی به مقولاتی بپردازد که به طور جدی جامعه ایرانی معاصر را تهدید می‎کنند.

پر بازدیدترین ها

سریال پریا | عاشقانه ای با لایه های پنهان

سریال پریا | عاشقانه ای با لایه های پنهان

سریال های تلویزیونی در نگاه مدیریتی و سیاست گذاری، ظرفیت هایی مناسبی برای نهادینه کردن مفاهیم و آموزش هایی در سطح جامعه هستند که این آموزش ها می توانند هم وجه رفتاری و هم وجه مفهومی داشته باشند.
ریشه شناسی یک ترس ; نقد فیلم خفگی

ریشه شناسی یک ترس ; نقد فیلم خفگی

«جیرانی» در آخرین ساختة خود با یک ملودرام جنایی ـ معمایی به پردة سینما بازگشته است . «خفگی» همانند دیگر آثار او نظیر «قرمز» و «پارک‌وی» به روابط روان‌پریشانه بین شخصیت‌ها می‌پردازد. فیلم هرچند از حیث محتوا و انتخاب موضوع شبیه دیگرآثار این فیلم‌ساز است و منطبق با ایدئولوژی اوست اما از حیث فرم و محتوا فیلمی متفاوت به‌شمار می‌آید.
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.
نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

این روزها در باره اشتباهات تاریخی یا به اصطلاح «گاف» های سریال معمای شاه حرف ها فراوانی در شبکه های اجتماعی شنیده می شود. این ماجرا در مورد سریال کیمیا هم به وجود امد. هرچند که در مورد آن کسی برای پاسخ دادن پا به میدان نگذاشت اما در مورد سریال معمای شاه ماجرا این گونه نبود.
سینمای اشک انگیز ; یادداشتی بر فیلم دارکوب

سینمای اشک انگیز ; یادداشتی بر فیلم دارکوب

دارکوب را باید یک ملودرام اشک انگیز دانست. فیلمی که قرار است یادآور فیلم «کیمیا» یا «گل های داوودی» باشد. واقعیت ماجرا آن است که داستانهای ملودرام گویی برای ما خواستنی تر و پذیرفتنی تر هستند. شاید بتوان گفت جامعه ایرانی همچنان درمباحث دراماتیک با همسایه های شرقی اش از جمله با آن سینمای احساساتی و اشک انگیز بالیوود، نسبت بیشتری دارد تا سینمای غرب. برای جستجوی علت این غرابت، میتوان تا اعماق تاریخ عقب رفت.
Powered by TayaCMS