چکیده:
در این نقد نوشته، پرسشها و شبهاتی که در مقاله «خون زندگی» نسبت به احکام اسلام مطرح شده است پاسخ داده شده است.
شبهه آن است که اسلام با تشریع احکام قاعدگی، زنان را نجس و ناپاک دانسته و آنان را تحقیر کرده است.
در پاسخ به این شبهه چنین آمده است که احکام الهی بر اساس حکمتهایی است که با معیارهای مادی قابل قیاس نیست و به علاوه زنان در ایام قاعدگی همان مقام همیشگی را در نزد پروردگار دارند و در روایات از تحمل سختیهای ایام قاعدگی به عنوان عبادت و ثواب یاد شده است. البته مشکل اساسی این شبهه کنندگان به احکام دینی نشناختن اصول و چارچوبهای تفکر اسلامی و مبانی آن است.
مقدمه:
در یکیِ از مقالات ضد دینی منتشره در سایتهای اینترنتی، به موضوع احکام قاعدگی زنان در اسلام پرداخته شده است. نویسنده در این مقاله (خون زندگی)، احکام اسلام درباره زنان را تحقیرآمیز میداند. وی مهمترین دلیل براین مسأله را آیات و روایاتی میداند که زنان را در ایام قاعدگی ناپاک دانستهاند و مدعی است دینی که زنان را در ایام قاعدگی ناپاک بخواند و اجازه نماز خواندن و ورود به مسجد را به آنان ندهد، زنان را بیارزش و حقیر تلقی نموده است، در حالیکه قاعدگی یک فرآیند طبیعی و ارزشمند در بدن زنان است که میتواند سبب پدید آمدن فرزند گردد و بنابراین مقدس است و نباید پلید و زشت شمرده شود.
نویسنده علاوه بر این، پرسشهای متعدد دیگری نیز مطرح ساخته است:
در این مقاله تلاش بر این است که این پرسش و دیگر پرسشهای نویسنده را با نگاه به مجموع احکام و آموزههای اسلامی بازخوانی کرده و پاسخ مناسب را در محورهای متعدد و نسبت به پرسشهای گوناگون نویسنده ارائه نمائیم.
شبهات اساسی نویسنده:
1) اسلام با تشریع احکام قاعدگی زنان، آنان را ناپاک و نجس دانسته و زن را حقیر و پست شمرده است و دینی که زن را حقیر بشمارد، ارزش پیروی ندارد.
2) علت اینکه زنان مسلمان این حقارت را تحمل میکنند، آن است که قرآن را احکام خدا میدانند. در حالی که قرآن کلام بشر است و کلام خدا نیست.
3) خداوند به دلیل آن که انسان نیست و احساس زنان را درک نمیکند، احکام ناعادلانه و نامناسبی را برای ایام قاعدگی زنان جعل کرده است.
پاسخ:
پیش از بیان تفصیلی دیدگاههای نویسنده و ارائه پاسخ، ذکر چند نکته اساسی که مبنای پاسخ به این گونه مقالات میباشد لازم است:
1- مشکل اساسی نویسنده مقاله «خون زندگی» نشناختن جایگاه خداوند در نظام هستی است، چرا که او مدعی است خدایی که احساس زنان را درک نمیکند احکام ناعادلانه برای زنان وضع میکند. نویسنده از موضع نفی جهانِ فراتر از ماده و محسوسات به بررسی احکام و آموزههای اسلامی پرداخته است و طبیعی است کسانی که خویشتن را در چارچوب تنگ و محدود دنیای مادی و تجربه محسوس بشری محصور سازند از درک معارف بلند الهی و مافوق عقل بشرِ عاجزند.
آنان که در جهانبینی خویش جهان را سراسر مادی میدانند و به علم و قدرت بیپایان خداوند اعتقاد ندارند، چگونه میتوانند مفاهیمی همچون عبودیت، بهشت، ثواب، عقاب، طهارت، نجاست، حلال و حرام و مانند آن را درک کنند. اینان نه تنها در احکام قاعدگی زنان شبهه خواهند داشت، بلکه به طور کلی در تمامی احکام الهی نیز همین سخنان را تکرار خواهند کرد.
بیشک اینان نمیتوانند دریابند که چرا خوردن گوشت یک حیوان، بدون ذبحِ شرعی، حلال است و خوردن همان حیوان بدون رعایت ضوابط ذبح شرعی حرام است، اینان چگونه میتوانند با منطقِ تجربه بفهمند که یک غذای سالم و کاملاً بهداشتی اما نجس را نمیتوان خورد؟! در منطق ایشان روزهداری، نماز یا دیگر عبادات مناسک دینی مفهوم قابل دفاعی نخواهد داشت. اینان باید پاسخ پرسشهای خویش را در لایههای عمیقتر دین جستجو کنند. باید تفسیر خود را از جهان هستی روشن سازند و به سؤالی مهمتر پاسخ دهند که آیا جهان دارای خالق و آفرینندهای حکیم است؟ یا خیر؟ این خالق حکیم چه صفاتی دارد؟ آیا این خالق دارای علم و قدرت مطلق و حکمت بیپایان است یا خیر؟ چگونه میتوان به شناخت چنین خالقی دست یافت؟ انبیاء الهی چه نقشی در جهان دارند؟ آنان چه پیامی از سوی خداوند آوردهاند؟ آیا بشر بدون تعلیم خداوند که از زبان پیامبران ارائه میشود میتواند به سعادت دنیاو آخرت دست یابد؟ اساساً سعادت دنیا و آخرت در چه اندیشهها و عقاید و اعمال و رفتارهایی نهفته است؟ چه رابطهای میان این جهان و جهانِ پس از این جهان وجود دارد؟ مرگ نابودی است یا سر آغاز حرکت به سوی جهانی دیگر؟ هدف از خلقت انسان چیست و سعادت او در چیست؟ اینها همگی پرسشهایی است که اینگونه نویسندگان ابتدا باید پاسخ آنها را بیابند تا بتوانند تفسیری صحیح از دین و آموزههای آن داشته باشند. انسانهای موحد معتقدند سعادت انسان در دنیا و آخرت یک سعادت به هم پیوسته و یکپارچه است و سعادت و کمال حقیقی بشر هنگامی بدست میآید که خود را برای حیات جاویدان آماده سازد چرا که مراتبی از کمال برای انسان در نظر گرفته شده است که تنها در عالم آخرت و جهان دیگر قابل دستیابی است. و این راه سعادت را تنها با قدرت عقل و اندیشه نمیتوان شناخت بلکه باید از وحی و آموزههای الهی مدد جست و آنچه را خداوند برای سعادت بشر بیان کند بدون شک، سعادت او را رقم خواهد زد و معتقدند هر حکمی از احکام الهی مبتنی بر مصالح و حکمتهایی است که در مورد بسیاری از احکام، این مصالح یا از سوی خداوند و رسولانش بیان شده است و یا آنکه بشر به کمک عقل خوش به آنها پی میبرد اما اگر در مواردی مصلحت و حکمتِ احکام الهی برای انسان بیان نگردید و او نیز بدان راه نبرد، انسان مؤمن بیهیچ تردیدی فرمان خدا را میپذیرد و بدان عمل میکند چرا که به علم و حکمت و رحمت بیپایان خداوند ایمان دارد. بنابراین در مورد برخی از عبادات و مناسک دینی و شرایط و ویژگیهای آنها چنانچه به حکمت و فلسفه آنها پینبریم، جای انکار و تردید نیست.
2- مشکل دیگر نویسنده جزئینگری نسبت به احکام الهی است. احکام و معارف اسلامی مجموعهای نظاممند و به هم پیوسته است که هر جزء در کنار سایر اجزاء، مفهومِ خاصی را عرضه میکند. همچون یک سیستم که هر یک از اجزاء آن وظیفه خاصی را ایفا میکند و چنانچه آن جزء را خارج از سیستم بنگریم ممکن است آن را بیفایده انگاریم. در قوانین جوامع بشری نیز چنین است که در هر نظامِ حقوقی، اجزاء آن را در یک مجموعه کلان تفسیر میکنند و هرگز یک جزء را بریده از سایر اجزاء تفسیر نمینمایند، متأسفانه بسیاری از کسانی که به نقد آموزههای اسلامی میپردازند، دچار این اشتباه شده و جزءنگری میکنند نویسنده این مقاله نیز با نگاه به احکام قاعدگی زنان و عدم توانایی در فهم آن، به این نتیجه رسیده است که اسلام زنان را حقیر و پست شمرده است در حالیکه این احکام دلالت بر حقارت زنان ندارد و اگر کسی نتواند برای این احکام دلایل موجه بیابد، با نگاهی به مجموعه احکام و معارف اسلامی به خوبی درمییابد که اسلام نه تنها زنان را تحقیر نکرده است بلکه مقام زن را بسیار بلند مرتبه تصویر نموده است.
3- مشکل دیگر نویسنده ضعف اطلاعات دینی است. متأسفانه نویسنده مقاله مذکور همچون دیگر نویسندگانِ این دسته از نوشتهها، در موارد متعددی از مقاله برداشتهای نادرستی از دین ارائه کرده است و آنگاه به نقد آن برداشت پرداخته است که به این مورد نیز در ضمن نقد جزئیات مقاله اشاره خواهد شد.
انتقادات نویسنده و پاسخ آنها:
تحقیر زنان در اسلام:
نویسنده میگوید: «دین و هر آیین دیگری که برای خوشبختی انسان برنامه دارد باید به او عزت نفس دهد. زنی که دارای اعتماد به نفس است و تن خود را شریف میداند بهتر از زندگی لذت میبرد.»
سپس ادامه میدهد: «اگر زنی در عادت ماهانه به سر میبرد نباید در مسجد حضور پیدا کند. شگفتا واحسرتا، دریغا که همه زنان جامعه مسلمین در روزهای عادت ماهانه حقارتی را که دین به آنها تحمیل کرده پذیرفته و خود را نجس میدانند. به راستی چرا یک زن باید به خاطر یک فرایند طبیعی که نتیجهی کارکرد هورمونهای خاص است خود را نجس بداند؟»
سپس ادامه میدهد: «میگویند اگر کسی کار ضروری در مسجد دارد و عادت ماهانه است باید از بانی مسجد سؤال کند که کدام قسمت از ساختمان وقف مسجد نیست. برود در آنجا بنشیند کارش که تمام شد سریع آنجا را ترک کند. زن حائض حق ندارد روزه بگیرد یا اینکه نماز بخواند. اگر خدا خالق ماست چرا ما باید به خاطر فرآیند طبیعی که خودش به ما اهدا کرده لیاقت اینکه به درگاهش رو کنیم نداشته باشیم؟
حالا بعضی توجیه میکنند که این لطف خداست که در این روزها به زنها داده شده تا استراحت کننده اگر این لطف است پس چرا باید قضای آن روزهها و نمازهای نخوانده اجرا شود؟»
پاسخ:
نویسنده در ادامه میگوید: «زن باید تن خود را شریف بداند اما اسلام تن زن را در ایام عادت ماهانه نجس میداند.»
چنانکه در نکات آغازین نوشتار اشاره شد، برای شناخت مقام و منزلت زن در اندیشه اسلامی باید به مجموعه آموزههای اسلامی نگریست و آنگاه به قضاوت نشست.
قرآن کریم انسان (زن و مرد) را خلیفه خدا در زمین و مسجود ملائکه میخواند[1] و تمام آفرینش را در خدمت انسان قرار میدهد و مقام انسان را تا آنجا بالا میبرد که هیچ از فرشتگان و جنیان را یارای رسیدن به آن مقام نیست. خداوند در قرآن از زنانی همچون مریم یاد میکند و شخصیت والای زن را در چهره مریم به تصویر میکشد زنی که جبرائیل با او سخن میگفت و مائده الهی از بهشت برای او نازل میگشت.[2] مقام زن در اندیشه اسلامی را در شخصیت نورانی و با عظمت بانوی بزرگ اسلام فاطمه زهرا (سلامالله علیها) باید دید که پیامبر اسلام دربارهاش میفرمود: خشنودی خداوند در خشنودی فاطمه است.
در آیات قرآن و سخنان و سیره پیامبر اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام دلایل بیشماری را میتوان مشاهده نمود که زن در تفکر اسلامی دارای مقامی بلند مرتبه و همسان مرد است و زن و مرد در ارزشهای انسانی هیچ امتیازی بر یکدیگر ندارند و تنها ملاک ارزشمندی آنها، تقوا و بندگی خداوند است و هر کس باتقواتر باشد در نزد خداوند ارزشمند و گرامیتر است.. به عبارت دیگر، جنسیت ملاک ارزشمندی نیست. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[3] پیامبر اسلام (ص) فرمودهاند: «زنان را گرامی نمیدارد مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمیکند مگر شخص پست و فرومایه.»[4]
اما اینکه نویسنده از احکام خاص زنان در ایام قاعدگی (مثل ممنوعیت ورود به مسجد و ترک نماز و روزه) نتیجه گرفته است که زنان تحقیر شدهاند زیرا اسلام آنان را نجس دانسته است، ناشی از برداشتهای اشتباه و بیتوجهی او به معارف اسلامی است که به مواردی از آنها اشاره میشود:
1. در ایام عادتِ ماهانه، بدن زن نجس نیست – چنانکه نویسنده گفته است اسلام تن زن را نجس میداند – و تنها چیز نجس، خونی است که از بدنِ او خارج میشود. بنابراین برخلاف برداشت نادرست نویسنده، زنان مسلمان هرگز در ایام عادتِ ماهانه خود را موجودی نجس نمیدانند.
2. از نویسنده باید پرسید، اگر شما قادر بر تحلیل احکام قاعدگی زنان نیستید و آن را نمیپذیرید صدها و هزاران حکم اسلامی دیگر را نیز نباید بپذیرید مثلا اینکه چرا باید برای نماز وضو گرفت؟ چرا در وضو باید صورت و دستها را شست چرا به گونهای دیگر نیست؟ چرا لمس آیات قرآن بدون وضو ممنوع است؟ چرا نماز خواندن بدون وضو باطل است اما بدون وضو میتوان با خدا راز و نیاز کرد؟ چرا رو به قبله نماز میخوانیم، چرا باید حج به جا آورد و روزه گرفت و هزاران چرا و پرسش دیگر. اساسا نجاست خون قاعدگی تنها عامل جعل احکام قاعدگی نیست، بلکه وجود ایام و دوره قاعدگی، حالتی را در زنان پدید میآورد که خداوند بر اساس حکمت بالغه خویش احکام خاصی را برای این دوران نسبت به زنان تشریع کرده است. همچنانکه اگر زنی در ایام قاعدگی نباشد اما لباس او آغشته به خون قاعدگی باشد، هیچ ممنوعیتی برای ورود او به مسجد وجود ندارد و نماز و روزه نیز بر او واجب است؛ از اینجا مشخص میشود که عامل اصلی تشریع احکام قاعدگی صرفا خون قاعدگی و جنبه نجاست جسمی آن نبوده است. مشابه این حکم را در زمینه جنابت زنان و مردان میتوان مشاهده نمود. زن و مرد پس از ارتباط زناشویی، چنانکه نجاست را از بدن خویش بزدایند، با وجود پاکی و طهارت جسمی، چون حالت جنابت در آنها باقی است نمیتوانند بدون انجام غسل جنابت به مسجد وارد شده و یا نماز خوانده و روزه بگیرند. با این وجود هیچکس از زنان و مردان مسلمان این حکم را تحقیرآمیز نمیداند. خلاصه اینکه زنان و مردان مسلمان با عمل به این احکام نه تنها احساس حقارت نمیکنند؛ بلکه با اظهار عبودیت در برابر خداوند بزرگواری و کرامت را در وجود خویش احساس میکنند.
3. ترک نماز و روزه و ممنوعیت ورود به مسجد در ایام قاعدگی، هرگز بدین معنا نیست که زنان در این ایام از درگاه خداوند رانده شدهاند؛ چرا که در احادیث توصیه شده است که زنان در ایام عادت ماهانه، در اوقات نماز وضو گرفته و در محل نمازِ خویش در منزل حاضر شوند و به راز و نیاز با خداوند مشغول شوند. خداوند هرگز زنان را در ایام عادت پلید و حقیر و بیارزش ندانسته است و این فرآیند طبیعی را که خود آفریده است هرگز تحقیر نکرده است، به عکس در روایات درباره این فرآیند، به عظمت و بزرگی یاد شده است.
به احادیث زیر توجه فرمایید:
پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند: یک روز قاعدگی برای شما زنان بهتر است از عبادتِ سالانهای که روزهایش روزه باشید و شبهایش را به نماز و عبادت بگذرانید.[5]
پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند: هر زن [مسلمانی] در ایام قاعدگی بمیرد، شهید از دنیا رفته است (در حکم شهید است)
پیامبر اسلام(ص) فرمودهاند: هر زن مسلمانی در ایام خونِ پس از تولد فرزندش بمیرد، در قیامت دفتر اعمال او را برای محاکمه نمیگشایند (یعنی بدون حساب وارد بهشت میشود)[6]
امام صادق(ع) فرمودهاند: زنی که در ایام قاعدگی است، شایسته است برای هر نماز وضو بگیرد و رو به قبله بنشیند و به مقدار نمازش خدا را یاد کند.[7]
در اینجا لازم است به دو مورد از احکام جنابت و قاعدگی اشاره شود که عبارت است از:
اول: ممنوعیت وارد شدن به مسجد و ماندن در آن؛ اما عبور از مسجد به طوری که از یک در وارد شوند و از در دیگر خارج شوند اشکالی ندارد و اگر کسی چیزی در مسجد دارد که حتماً باید آن را بردارد، مانعی ندارد که وارد مسجد شده و شیء خود را بردارد.
دوم: ورود به حرم معصومین (علیهمالسلام) به احتیاط واجب، جایز نمیباشد.[8]
البته لازم به ذکر است همچنانکه در آغاز گفته شد، مصالح و دلایل و حکمتهای قطعی برخی از احکام الهی بر ما نامعلوم است و در مورد احکام قاعدگی زنان نیز باید چنین مطلبی را بگوئیم چرا که در متون دینی (کتاب و سنت) چیزی در این زمینه ارائه نشده است اما به طور قطع و مسلم میدانیم که خداوند متعال با علم بیپایان خویش این احکام را برای کمال و رشد زنان قرار داده است و بیتردید این احکام هیچ دلالتی بر تحقیر زنان ندارند و زنان مسلمان با افتخار و سربلندی به این احکام عمل میکنند و عمل به این احکام را موجب تعالی و قرب خویش به درگاه ربوبی میدانند.
نویسنده گفته است «زن در حالت قاعدگی باید جایی از مسجد را که وقف مسجد نیست انتخاب کند و کارش را به انجام رساند و هنگامی که کارش تمام شد سریع آنجا را ترک کند» در حالیکه از نظر فقهی این چنین نیست؛ اگر جایی از مسجد را به عنوان مسجد وقف نکرده باشند مثل قسمتهای بانوان در بیشتر مساجد ایران، زنان با حالت قاعدگی بدون هیچگونه منعی میتوانند در آنجا باشند و ساعتها توقف کنند.
نویسنده گفته است زن باید قضای نمازها و روزههایی را که در ایام قاعدگی نگرفته است به جا آورد؟
اما این سخن وی نیز اشتباه است چرا که زنان لازم نیست قضای نمازهایی را که در ایام قاعدگی ترک کردهاند به جا آورند. آری روزه را باید قضا کنند. همچنانکه اگر انسان در سفر باشد و یا بیمار باشد نباید روزه بگیرد اما پس از سفر و پس از بهبودی باید روزه را قضا کند. آیا نویسنده باز اشکال میکند که بیماری یک فرآیند طبیعی است چرا باید بعد از آن که بیماری برطرف شد و ماه رمضان هم گذشته است باید قضای روزهها را به جا آورد؟ حقیقت آن است که دلیل و حکمت اصلی بسیاری از این احکام با عقل مادی و حسابگر بشری قابل محاسبه نیست هر چند در دستگاه حکیمانه خداوند متعال دقیقاً روشن است. نکته مهم آن است که بدانیم اگر بندهای فقط فرمانهایی از مولای خود را اطاعت کند که دلیل و فلسفه آنها را بداند، او در حقیقت بنده مولایش نیست، بلکه تنها بنده استدلال و عقل محدود خویش است. بنده واقعی کسی است که همه فرمانهای مولایش را اطاعت کند، هر چند حکمت برخی را نداند.
قرآن و ناپاکی زن در زمان قاعدگی:
نویسنده در ادامه مقاله چنین آورده است:
«بعضی میگویند در هیچ جای قرآن گفته نشده است که زن حائض نجس و ناپاک است. به این آیه توجه کنید:
«و سؤال کنند تو را از عادت زنان، بگو آن رنجی است برای زنان پس در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید تا آن که پاک شوند. چون پاک شوند از آنجا که خدا دستور داده به آنها نزدیک شوید که همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه و انابه کنند و هم پاکیزگان را دوست میدارد».[9]
اگرچه مستقیماً در قرآن نگفته آنها ناپاک هستند، اما در این آیه گفته شده از نزدیکی با آنها خودداری کنید تا زمانی که پاک شوند؛ یعنی به موجب این خون آنها ناپاک هستند».
پاسخ:
در این آیه چنین میخوانیم « فلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ یَطْهُرْنَ »[10]؛ یعنی با زنان در ایام عادت ماهانه ارتباط زناشویی نداشته باشید تا زمانی که مطهر و پاک شوند. مقصود از پاک و مطهر شدن به نظر برخی از مفسرین پایان یافتن ایام قاعدگی است. اما به نظر برخی دیگر، علاوه بر پایان یافتن ایام قاعدگی باید غسل حیض نیز انجام گیرد[11] تا طهارت حاصل شود. این طهارتی که در این آیه بدان اشاره شده است همان حالتی است که قبلاً پیرامون آن به تفصیل سخن گفتیم که به سبب آن ارتباط زناشویی با زنان ممنوع است، اما هرگز دلالت بر پلیدی و پستی زنان در این ایام ندارد.
زن در قاعدگی ناپاکتر از حیوان:
نویسنده در جای دیگری از مقاله به استناد احکام شرعی در رسالههای عملیه گفته است که اگر در بدن یا لباس نمازگزار ذرهای خون حیض و نفاس و استحاضه باشد نماز باطل است و به احتیاط واجب خون حیوانات نجس العین مثل خون مردار و حیوان حرام گوشت نیز همچنین است.
اما خون بدن انسان و یا خون حیوان حلال گوشت اگرچه در چند جای بدن یا لباسی باشد اما روی هم کمتر از یک درهم باشد نماز خواندن با آن اشکالی ندارد.
سپس میگوید:[در اسلام] زنی که زایمان کرده و یا اینکه پریود شده از نظر جسمی به اندازه حیواناتِ حرام گوشت ناپاک است. به عبارتی ناپاکتر از حیوان حرام گوشت است.
پاسخ:
از نویسنده باید پرسید: مانعیت خون حیض و نفاس در نماز چه دلالتی دارد که تمام بدن و جسم زن مانند حیوانات حرام گوشت ناپاک است؟ مانع بودن خون حیض چه ربطی به ناپاکی وجود زن دارد؟ اگر این ناپاکی خونِ حیض نشان از ناپاکی تمام بدن زن است چرا اگر از خون دست زنی که در ایام قاعدگی است، در لباس و بدن نمازگزار باشد تا کمتر از درهم، مانعی ندارد؟ چرا وجود موی زنی که در ایام قاعدگی است یا مثلاً آب دهان وی در بدن و لباس نمازگزار هیچ مانعی برای نماز نیست؟
متأسفانه این نویسندگان با دانش بشری و محدود خویش به داوری درباره احکام و معارف اسلامی پرداختهاند و از این رو به خطا رفتهاند، به گفته ائمه معصومین(ع) دین خداوند با عقول انسانها قیاس نمیشود؛ یعنی برخی از احکام دین در حوزه تفسیر و تحلیل عقل قرار نمیگیرد.
امام سجاد (ع) فرمودند: «همانا دین خدا با عقلهای ناقص بشر به دست نمیآید»[12]
امام صادق (ع) فرمودند: «دین خداوند بر قیاس قرار داده نشده است»[13]
مردسالاری و مذهب عامل پلید شمردن عادت ماهانه:
یکی از ادعاهای دیگر نویسنده مقاله خون زندگی این است که انسانها در گذشته خون قاعدگی زنان را مقدس و ارزشمند میدانستند و از همین رو مقام زنان را بلندمرتبه میدانستند. سپس میگوید: «نگاه منفی به این پدیده (عادت ماهانه) با شروع جامعه مرد سالاری و گسترش مذهب ادامه مییابد. زنان در ابتدا از این پدیده شرمسار نبودند. به آنها آموختند که از جسم خود شرمسار باشند.»
پاسخ:
چنانکه گفته شد اسلام هرگز زن را در ایام عادت ماهانه پلید و نجس نمیداند و مذاهب واقعی و تحریف نشده نیز براساس اعلام قرآن کریم همگی از سوی خداوند حکیم برای بشر ارائه شدهاند و بیتردید هیچکدام زن را در ایام عادت پست و پلید ندانستهاند؛ بنابراین اگر در متون دینی منسوب به برخی از ادیان، مطالبی دال بر تحقیر زنان در ایام عادت باشد باید گفت آن مطالب، تحریف شدهاند. دین واقعی برای کرامت انسان آمده است. چنانکه قرآن کریم میفرماید: « وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً »؛ همانا فرزندان آدم (انسانها) را کرامت و بزرگی بخشیدیم و او را بر بسیاری از مخلوقات برتری دادیم. اما اینکه نگاه منفی به پدیده عادت ماهانه زنان ناشی از تفکر مردسالاری است، دلیل و مستندی بر آن از سوی نویسنده ارائه نشده است. افزون بر اینکه اساساً مردان را منشأ همه مسائل و مشکلات زنان دانستن، شیوه نادرستی است که فمینیستهای رادیکال، آغازگر آن بودند و سالها به نزاع سخت با مردان و خانواده دست زدند.[14]
ارتباط زناشویی در ایام عادت ماهانه:
نویسنده میگوید: «عادت ماهانه که نتیجه فعالیتهای مغزی و ترشح هورمون استروژن و پروژسترون است چیزی کاملاً طبیعی است». سپس در ادامه میگوید: «نزدیکی کردن در موقع عادت ماهانه اگر میل هر دو طرف باشد هیچ مانعی ندارد.
پاسخ:
طبیعی بودن فرآیند عادت ماهانه در زنان نمیتواند دلیل بر این باشد که ارتباط و نزدیکی با زنان در این ایام ممنوع نباشد. علاوه بر حکمتها و دلایل معنوی که در تشریع این حکم از سوی خداوند مورد نظر بوده است، دانش پزشکی نیز عوارض نامطلوب ارتباط زناشویی در این ایام را اعلام کرده است که از جمله این عوارض احتمال عفونت رحم در خانمهاست که این عفونت به ویژه در مبتلایان به ایدز (HIV) بسیار بیشتر است.[15]
بیش از 100 علامت فیزیکی- روانی ممکن است در مرحله قبل از قاعدگی ظهور نماید. نشانههای سریع شامل احساس افسردگی یا تحریکپذیری، کاهش قدرت تمرکز و .... میشود.[16]
اندکی پیش از قاعدگی و در روزهای آغازین آن، نشانههایی چون افسردگی، اضطراب، تحریکپذیری، خستگی، تشنگی(به علت پدیده خون روی)، خواب آلودگی، دردهای شکمی و یا قسمت پایین کمر(بر اثر انقباض مداوم عضلات رحم)، سردرد، نفخ شکم، تغییر در اشتها و عصبانیت کم و بیش در برخی زنان مشاهده میشود.[17]
آمار نشان میدهد که جرایم خشونتآمیز و خودکشی در روزهای پایانی دوره جنسی بالا میرود[18] در این مدت زنان افسردهاند، از تجربههای دردناک و سقط جنین سخن میگویند زندگی زنانه را پست و ناچیز میانگارند و به قاعدگی به عنوان امر غیر ضروری، بیمعنا و کثیف مینگرند،[19] دلواپس و آشفته خاطرند و گاه حالت تهاجمی دارند[20] و به تدریج با سپری شدن قاعدگی و افزایش ترشح استروژن، شور و شعف خویش را باز مییابند.[21]
از نویسنده باید پرسید چگونه است که یافتههای علمی انسان در دانش پزشکی و دیگر دانشها را که خطاپذیرند و به ویژه در دنیای امروز که پیوسته تحقیقات جدید نتایج تحقیقات گذشته را تغییر داده و یا باطل اعلام میکنند، مورد پذیرش شما هستند و هرگز آنها را عقب مانده و بیمنطق نمیدانید؛ اما احکامِ دینی برگرفته از کتابِ خطاناپذیر وحی یعنی قرآن کریم را نمیپذیرید؟! آیا جز این است که منطق و جهانبینی شما، منطق محسوسات و نگاه مادی است و چشم خود را به جهان ماوراء و قدرت مافوق بشری خداوند بستهاید؟!
ذکر این نکته ضروری است که آنچه از نظر اسلام ممنوع است ارتباط جنسی خاصِ زن و مرد در ایام عادت ماهانه زنان است اما سایر بهرهمندیهای جنسی زن و شوهر از یکدیگر در این ایام حرمتی ندارد.
خلاصهی سخن اینکه یافتههای پزشکی و تجارب بشری به خوبی گواه آن است که زنان در ایام عادت ماهانه آمادگی ارتباط جنسی ندارند و به علاوه ارتباط زناشویی در این ایام عوارض و پیامدهای وخیم و خطرناکی را میتواند به بار آورد. از این روست که اسلام در 1400 سال پیش از این که تحقیقات پزشکی امروز در دسترس بشر آن زمان نبود، ارتباط جنسی در ایام عادت ماهانه را ممنوع ساخت.
بشری بودن قرآن:
نویسنده در بخش دیگری از ادعاهای خود چنین آورده است که: «تا بشری بودن قرآن ثابت نشود زنها حقارتها را متحمل میشوند و به واسطه کلام خدا خود را در زمان عادت ماهانه نجس و ناپاک میدانند.»
پاسخ:
گفته شد که زنان مسلمان هرگز در ایام عادت ماهانه وجود خویش و تن خویش را ناپاک نمیدانند، آنچه هست نجاستِ خونی است که از بدن زنان خارج میشود.
اما اینکه وی بدون دلیل مدعی شده است، قرآن بشری است و کلام بشر است قرآن به صراحت اعلام میکند که پیامبر اسلام از پیش خود سخن نمیگوید و آنچه میگوید تماماً وحی و الهام خداوند و فرمان خداست. به گواهی قطعی تاریخ پیامبر اسلام(ص) قبل از نبوت هرگز درس نخوانده بود و ننوشته بود چگونه ممکن است بشری درس ناخوانده، ناگهان کتابی را به جهانیان عرضه کند که تمام ادیبان و سخنشناسان عصر رسالت تا عصر حاضر، از فصاحت و بلاغت آن کتاب متحیر و متعجب باشند و آن را سخنی مافوق بشر بدانند. چگونه پیامبری درس ناخوانده کتابی را میآورد که فیلسوفان و حکیمان و دانشمندان از مضامین و معارف بلند این کتاب به عنوان معارفی مافوق قدرت بشر یاد میکنند؟[22]
معارفی که در بخشهای مختلف و ابعاد متعدد آن هیچگونه اختلاف و تناقضی نیست و تمامی معارف آن یکدیگر را تأیید میکنند.[23] به عبارت دیگر نظام معارف قرآن نظامی هماهنگ و یکپارچه است.
ناتوانی در شناخت خداوند:
نویسنده در پایان مقاله خود چنین آورده است: «خدا از جنس ما انسانها نیست. خدایی که نامحدود است نمیتواند گوش و چشم و احساس داشته باشد تا نیازهای انسانی را درک کند. او با چه وسیلهای نیازهای ما را درک میکند که مطابق آنها برای ما قانون میتراشد؟ من خدایی که به خاطر فرآیندهای طبیعی بدنم که خودش به من اهدا کرده مرا ناپاک میخواند عبادت نمیکنم.»
پاسخ:
خدایی که خالق و آفریننده گوش و چشم و احساس و عقل و تمام هستی ما و تمام موجودات است قطعاً ما را از خودمان بهتر میشناسد؛ ویژگیها و نیازهای واقعی ما را تنها او به طور کامل میداند. متأسفانه نگاه مادی و سطحی نویسنده و عدم توانایی او در شناخت خداوند که اساس همه شناختهاست، سبب گشته است که او در تحلیل معارف و احکام الهی ناتوان گشته و با نگاه مادی به انکار مسائلی بپردازد که فراتر از علم محسوس و نگاه مادی به عالم هستی است. این گونه نویسندگان تا جهانبینی و پایههای معرفتی خویش را تصحیح نکنند در فهم و درک آموزههای دینی همواره دچار خطا و بدفهمی خواهند شد.
باید این گونه نویسندگان را توصیه کرد تا قدری درباره عظمت و قدرت خداوندگار هستی مطالعه و اندیشه کنند. کافی است به عجایب خلقت جسم و بدن خویش و فرایندهای عجیبی که در درون جسم انسان در حال انجام است آگاه شویم آنگاه اندکی از عظمت خالق را درمییابیم.
سخنان بدون مدرک:
نویسنده در بیشتر بخشهای نوشته خود بدون ارائه مدرک و مستند مشخص مطالبی را ادعا کرده است به عنوان نمونه در بخشهای زیادی از مقاله، از عقاید و دیدگاههای گذشتگان درباره خون عادت ماهانه زنان سخن گفته است و عقاید منفی و مثبت پیشینیان را در این زمینه بیان نموده است، اما خوانندگان خواهند پرسید این اطلاعات و مطالب نگاشته شده از چه منابعی نقل شده است؛ آیا صرفاً شنیدهها و یا حتی ادعاهای نویسنده است؟ اگر از منابعی نقل شده است اعتبار آن منابع تا چه حد است؟
اینکه نویسنده در پایان مقاله خود آدرس چند سایت اینترنتی را به عنوان منبع ذکر نموده است شیوهای غیر علمی است چرا که بخشها و اجزاء یک مقاله میباید مستند به منابع مشخص باشد.
به هر حال نگارش علمی و مستدل، نیازمند مستندات و منابع معتبر و قابل اعتماد میباشد که مقاله «خون زندگی» فاقد آنهاست.
نتیجهگیری:
براساس آنچه در این نقد نوشته گفته آمد میتوان گزارههای زیر را به عنوان نتایج این مقاله برشمرد:
1. تنها راه سعادت، خوشبختی و هدایت انسان، حرکت براساس طرحی است که خالق انسان به پیامبران الهی و سرانجام بر آخرین آنان پیامبر اسلام(ص) فرو فرستاده است. براساس برنامه جامعِ اسلام، حیاتِ انسان محدود به حیات دنیوی نیست و حیات او در آخرت، امتدادِ حیاتِ دنیا اما در سطحی بالاتر قرار دارد. برای شناخت عقاید و رفتارهایی که انسان را به مقام قرب پروردگار میرساند تنها راه، مراجعه به قرآن و سنت پیامبر(ص) و معصومین(ع) است و هر آنچه از این منابع بدست آید بیتردید در بردارنده تکریم و بزرگداشت انسان است. هر چند دانش محدود بشر، تمامِ حکمتها و دلایل آن را نشناسد.
2. اسلام با توجه به وضعیت جسمی و روحی زن در ایام قاعدگی احکام خاصی را برای او، در نظر گرفته است که از آن جمله است معافیت از نماز و روزه و ممنوعیت ورود به مسجد و توقف در آن است و این احکام هرگز به معنای کنارگذاشتن زن از درگاه ربوبی نیست، چرا که به عکس احکام خاصی برای او توصیه شده است. زن در این ایام در اوقات نماز با خدای خود راز و نیاز نماید؛ اما خداوند متعال با توجه به همه ابعاد وجودی زن، این احکام را تشریع نموده است و انسان مسلمان و معتقد به حکمت بالغه الهی این احکام را با همه وجود اجرا میکند.
3. با بررسی تنها چند حکمِ فرعی از احکام اسلام نمیتوان اینگونه قضاوت کرد که اسلام زمان را تحقیر کرده است برای به دست آوردن نگاه یک مکتب به زن باید مجموع آموزهها و دیدگاهای آن مکتب مورد توجه قرار گیرد. نگاه جامع و نظاممند به آموزههای اسلامی، به خوبی گویای مقام و موقعیت ارزشمند زن در اندیشه اسلامی است.
4. اسلام نه تنها عادت ماهانه زنان را پلید نمیداند بلکه تحمل این سختی را توسط زنان، برای آنان یک ارزش تلقی کرده و زنان مؤمنی را که این رنج را تحمل میکنند مشمول پاداشهای الهی میداند.
5. عادت ماهانه زنان فرآیندی طبیعی است که برای بقا و ادامه نسل بشر ضروری است اما طبیعی بودن یک فرآیند، منافاتی با تشریع احکام خاص در مورد فرآیند ندارد.
منابع:
- 1-مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، 1374هش.
- 2-طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیرالقرآن، دفتر اسلامی، قم، چاپ اول، 1417هق.
- 3-خدارحیمی، سیامک(و دیگران)؛ روانشناسی زنان، مردمک، چاپ اول، 1377هش.
- 4- هاید، ژانت؛ روانشناسی زنان، ترجمه بهزاد رحمتی، لادن، چاپ اول، 1377هش.
- 5-زیبایی نژاد، محمدرضا و محمدتقی سبحانی؛ درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، بررسی مقایسهای دیدگاه اسلام و غرب، قم، دارالنور، 1381.
- 6- موسوی خمینی، سید روح الله؛ تحریر الوسیله، چاپ اول، قم: دارالعلم.
- 7- پاینده، ابوالقاسم؛ نهجالفصاحه، چاپ دوم، جاویدان، تهران، 1376هش.
- 8-نوری، میرزا حسین؛ مستدرک الوسائل و مستنبط مسائل، موسسه آل البیت لإحیاء التراث، بیروت، 1408هق.
- 9- مجلسی، ملا محمدباقر؛ بحارالانوار، موسسه الوفاء، بیروت، 1403هق.
- 10- الاحسائی، علی ابن ابراهیم ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، قم، مطبعه السید الشهداء، 1403هق.
- 11-پازنده، فرزانه(و دیگران)؛ بهداشت روان زن، تهران، تحفه، چاپ اول، 1386هش.
- 12-سلاتر؛ اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، ترجمه عباس جعفرینژاد، گام، چاپ اول، 1363هش.
- 13-ایزدی، سیروس؛ بحرانهای زندگی زن، چهره، تهران، 1356هش.
- 14-مطهری، مرتضی؛ یادداشتهای استاد مطهری، انتشارات صدرا، تهران، 1378.
- 15-طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417هق.
پی نوشت:
-
-
[2] آل عمران، 37و 42 و 43.
-
-
[4] .ابوالقاسم پاینده، نهجالفصاحة، ص 472.
-
[5] . مستدرک الوسائل، ج 2، ص 41، حدیث 1355.
-
[6] . بحار، ج 78، ص 80، حدیث 1.
-
[7] . عوالی اللئالی، ج2، ص 167، حدیث 1.
-
[8] .تحریر الوسیله امام، سید روح الله موسوی خمینی، ج1، ص 39، چاپ اول، قم: دارالعلم.
-
-
-
[11] ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبایی، ج2، ص211 و تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج2، ص139
-
-
-
[14] .درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، محمدرضا زیبائینژاد و محمدتقی سبحانی، ص 111.
-
-
[16] بهداشت روان زن، فرزانه پازنده و دیگران، ص
-
[17] روانشناسی زنان، سیامک خدارحیمی، ص25.
-
[18] روانشناسی زنان، ژاندت هاید، ص207 و 214.
-
[19] بحرانهای زندگی زن، سیروس ایزدی، ص22 و 23.
-
[20] اثر هورمونهای جنسی بر رفتار، سلاتر، ص83 و 84.
-
[21] بحرانهای زندگی زن، سیروس ایزدی، ص 22 و 23.
-
[22] .یادداشتهای استاد مطهری، ج 8، ص 372، انتشارات صدرا، تهران، 1378.
-
[23] .ر.ک: المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، مقدمه.