نویسنده : علیرضا حاج حسینی
چکیده
آموزههای دینی و کاوش های فلسفی حکیمان ما را با وجود دستهای از مخلوقات با ویژگی هایی فراتر از گستره جهان مادی آشنا ساختهاند. موجوداتی مجرد که به اذن خدا بر امور تکوینی و تشریعی عالم سیطره داشته، واسطه بین خدا و بین خلق هستند. از طرفی رسالت پیاده سازی امر و تدبیر الهی در عالم، و از طرفی رسالت ابلاغ تام و تمام شرایع الهی به انبیاء را بر عهده دارند. بندگان محترمی که خدا را در آنچه امر نموده معصیت نمیکنند و همواره تسبیحگوی پروردگار عالمیان هستند.
مقدمه
در قرنهای اخیر، از آن زمان که بازار تجربهگرایی یا تجربهزدگی در مغرب زمین رو به گرمی نهاد در قبال آموزههای دینی و به ویژه امور غیبی، در طیف تجربه گرایان دو جریان عمده شکل گرفت؛ عدهای به تفسیر تجربی و حسی از معارف دینی پرداختند و برخی به کلی منکر این دسته از آموزههای دینی شدند. دامنه این جریانها به گستره دین اسلام نیز کشیده شد که مقاله حاضر یکی از صدها نمونه است.مقاله «فرشتگان، وزیران خدا» با طرح چند سوال و بررسی پاسخهای احتمالی به این نتیجه ختم میشود که اعتقاد به فرشتگان، عقیده به موجوداتی خیالی و ساخته و پرداخته ذهن عقبمانده انسانهای نخستین است و در این زمان که بشر دستاوردهای علمیش غوغا نموده، بایست که از این افکار پوچ دست برداشت. در نوشتار حاضر به بررسی نقطه نظرات طرح شده در این مقاله میپردازیم و میکوشیم تا با استفاده از مبانی اسلامی اثبات نماییم که اعتقاد به وجود فرشتگان -البته با ویژگیهایی که در متون معتبر اسلامی آمده- نه تنها اعتقادی پوچ و وهمگونه نیست، بلکه امری ضروری است؛ به گونهای که ایمان به آن در ردیف ایمان به خدا، انبیا و کتب آسمانی قرار دارد:
این پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنان نیز همگی به خدا و فرشتگان و کتاب ها و پیامبران او ایمان دارند
[1].
تلخیصی از مقاله «فرشتگان، وزیران خدا»
مقاله مزبور با نقل گزیدهای از کتاب معاد شناسی آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی -که مجموعه ای است از سلسله سخنرانی های ایشان در یکی از ماه های مبارک رمضان- آغاز میشود. در یکی از فصلهای کتاب، بحثی درباره فرشتگان از نگاه متون دینی و حِکمی آمده است. در پارهای از بحث، فرشتگان، تدبیرگران عالم هستی معرفی شدهاند که به اذن خداوند، تار و پود عالم، تحت سیطره ایشان قرار دارد. در ادامه مقاله، با استناد به قرآن، احادیث و کتب مذهبیون، فرشتگان، وزیران بال و پردار خدا معرفی میشوند و نویسنده از همین جا پرسشهایی را طرح میکند که در موارد ذیل خلاصه میشود:
خداوند چه نیازی به وزیر دارد؟ اگر روزی این وزیران همچون شیطان -که از فرشتگان مقرب خدا بود- از فرمان خدا سرپیچی کنند، چه میشود؟ اینکه فرشتگان بال دارند، به چه معناست؟ آیا فرشته وحی، قرآن را با حنجره مادی به گوش پیامبر زمزمه کرد، یا اینکه مفاهیم قرآن را به قلب پیامبر انتقال داد؟ اگر مفاهیم و معارف قرآن قابل انتقال به قلب است، چرا خدا این کار را خود انجام نمیدهد و چرا فقط بر قلب پیامبر القا کرده است؟
نویسنده مزبور پس از پرداختن به سوالات مذکور، این نتیجه را میگیرد که عقیده مسلمانان درباره فرشتگان وام گرفته از موهومات مردمان عقب افتاده هزاران سال پیش است.
فرشتگان در قرآن و روایات
کتب مقدس ادیان بزرگ آسمانی، از وجود مخلوقاتی نامحسوس خبر دادهاند که از ناحیه خداوند نقش مهمی در اداره عالم به خصوص زندگی انسانها بر عهده دارند.تورات و انجیل کتابهای مقدس میلیونها انسان مسیحی و یهودی قرن بیست و یکمی به وضوح در این باره سخن گفتهاند.
[2] قرآن نیز از همان آیههای آغازینش، از ملائکه نام میبرد:
و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه
و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت...
[3]
ملائکه جمع واژه مَلَک و مَلَک همان چیزی است که ما با نام فرشته میشناسیم. آیات متعددی از قرآن و روایات فراوانی از پیامبر اسلام و امامان معصوم، درباره این دسته از موجودات سخن گفتهاند و بخشی از ویژگیهای آنان را بازگو نمودهاند.
[4] بر اساس همین مستندات، ملائکه آفریدگانی از نور الهیاند، نه مخلوقاتی از جنس عناصر و نه نیازمند به ابزار و اسباب مادی. نه از پدر و مادری زاده شدهاند و نه ازدواج دارند. برای حیات به آب و خوراک محتاج نیستند و با خستگی و غفلت و سستی رابطهای ندارند. واسطههایی بین خدا و این عالم که به اراده و امر پروردگار در جای جای آسمان و زمین حضور دارند و به امور تکوینی و تشریعی عالم رسیدگی مینمایند. بندگانی شریف و محترم نزد خدا که هرگز او را در آنچه امر نموده معصیت نمیکنند و آنچه را مامور شدهاند تمام و کمال انجام میدهند. همه، موکلانِ امین خداوندند اما در جایگاههای مختلف و با وظایف گوناگون. از آفات انجام وظایف، دور، از بلاها، مصون و از گناهان پاکند. با قوت خدا، قوی و با تثبیت خدا، ثابت قدم گشتهاند بدون اینکه از خود استقلالی داشته باشند، و بسیاری دیگر از وصفها که ذکرشان در این مختصر نمیگنجد.
علاوه بر قرآن و روایات در آثار حکیمان اسلامی نیز مباحثی در موضوع جواهر مجرد عقلی در مرتبهای نازلتر از مرتبه ذات الهی و فوق این عالم جسمانی مورد بحث واقع شده است که با توجه به نظرگاه شریعت دینی بر فرشتگان تطبیق شده است.
[5]
چند اصل مهم
قبل از آنکه به نقد و بررسی مقاله «فرشتگان، وزیران خدا» بپردازیم بیان چند مطلب که اصول زیرین بحث ما را تشکیل میدهند، لازم و ضروری است:
1) مسانخت دلیل و مدعا: آدمی برای اثبات ادعاهایش از راههای متفاوتی بهره میجوید. برای فهمیدن اینکه شاه عباس صفوی چند سال حکومت کرد به سراغ نقل تاریخ نگاران میرود. برای کشف اینکه سلول از چند اتم تشکیل شده است، به آزمایشگاه رفته و آزمایش میکند و برای اثبات قاعده نیازمندی سلسله ممکنالوجودها به واجب الوجود از مقدمات عقلی بهره میجوید. همه اینها بر اصل مسانخت دلیل و مدعا استوار است. طبق این اصل هر پدیده دارای دلیلی متناسب با آن است که برای کشف آن پدیده صرفا میبایست به سراغ همان دلیل رفت. هیچ کس برای اثبات وجود شاه عباس صفوی از مقدمات عقلی کمک نمیگیرد، همانطور که برای اثبات قاعده ختم ممکنات به واجب الوجود، به آزمایش و تجربه نمیپردازد. البته این امکان وجود دارد که در اثبات مدعایی بتوان از چند دلیل مختلف بهره برد. مهم سازگاری و مسانخت مدعا با دلیل است.
2) نظام مندی علّی و معلولی این جهان: با نگاهی ساده به پدیدههای این عالم به خوبی دانسته میشود که قانون نظاممندی علّی و معلولی بر جهان سایه افکنده است. دانه برای تبدیل شدن به گیاه، آب و خاک و نورِ آفتاب نیاز دارد نه مواد قابل اشتعال، و آتش برای سوزاندن به هوا و مواد قابل اشتعال نیازمند است، نه آب و خاک. پس اصل وجود نظام علی و معلولی در این عالم، امری مسلم است؛ هر چند اثبات مصادیق علتها نیاز به دلیل دارد. ممکن است برای یک پدیده چند علت در طول هم وجود داشته باشد، مثلا در نوشتن یک متن ابتدا باید تصمیم به نوشتن مطلبی بگیریم، سپس قلم را در دست قرار دهیم و پس از آن دست را به حرکت درآوریم. به مدد تدبر در عالمِ پیرامون و به حکم قرآن و روایات و با بهره گیری از کاوشهای فیلسوفانه این امر ثابت شده است که خداوند حکیم و خالق بی همتا، نظام جهان را بر بنیانی محکم و زیبا و سلسله مراتب، استوار کرده است که از عالم غیب و ذات لاهوت خداوند سرچشمه میگیرد و به عالم جبروت و ملکوت و سپس عالم ملک یا ناسوت میرسد. بر این اساس جایگاه وجود فرشتگان در نظام آفرینش قابل تعریف میباشد.
3) توحید ربوبی: دانشمندان رشته الهیات، رکن اساسی مباحثشان را اصل توحید قرار دادهاند و با بهرهگیری از آموزههای دینی تحقیقهای مفصلی در تبیین و مبرهن نمودن این اصل با ابعاد مختلفش انجام دادهاند که طالبان تفصیل را به کتب ایشان ارجاع میدهیم.
[6] یکی از زوایای مباحث توحید، وحدت ربوبی است. بر اساس وحدت ربوبی یگانه علت مستقل در خلق و تدبیر عالم هستی خداوند یکتاست. نباید پنداشت که توحید ربوبی با اصل نظاممندی علی و معلولی عالم ناسازگار است؛ زیرا همه علتها مقهور خداوند یکتاست و هیچ کدام علت مستقل نیستند، بلکه همه عالم با سلسله اسباب و مسبباتش آفریده اوست.
4) دلالت نداشتن "عدم آگاهی" بر "عدم وجود":مدتها قبل بسیاری از دستاوردها و فناوریهای امروزی وجود نداشت و کسی هم به آنها آگاه نبود. با این وجود آیا هیچ یک در واقعیت هم وجود نداشت و به محض انکشاف هستی یافت؟ اساسا تا چیزی واقعیت نداشته باشد چگونه قابل کشف خواهد بود؟ بنابراین سزاوار است اگر امری برای ما ناشناخته بود یا به نظرمان بعید میرسید، بدون تحقیق و بررسی دقیق حکم به نیستی آن نکنیم بلکه بگوییم "نمی دانیم".
اکنون با در نظر داشتن این اصول به نقد و بررسی مقاله مزبور میپردازیم.
فرشتگان وزیران خدا
شبهه: چرا خدا به این همه وزیر نیاز دارد؟ مگر خدا نمیتواند امور عالم را خود سر و سامان دهد که وزیران او باید کارهایش را برایش انجام دهند؟
پاسخ: این شبهه بر دو رکن استوار است: "مستقل دانستن ملائکه در افعالشان" و "نیازمندی خداوند در انجام کارهایش". نادرستی رکن اول با دقت در اصل توحید ربوبی کاملا مشخص میشود. هیچ یک از آفریدگان، از خود استقلال در وجود ندارند، بلکه همه هستی خود را از خدا دارند و نیز آثار وجودی هر چیز از اصل هستی آن جدا نیست، لذا هیچ چیز نمیتواند در آثار و افعالش مستقل از خدا باشد. بله، طبق آموزههای قرآنی و روایی، هیچ حادثه یا واقعه مهم یا غیر مهمی نیست، مگر آنکه یک یا چند فرشته به حسب جهت یا جهات آن واقعه و حادثه در آن دخالت دارند و موکل بر آنند
[7]، اما دخالت آنها بر طبق اراده و تدبیر خداوند برای به جریان افتادن امر الهی در مجرایش میباشد. اسبابی غیر مستقل و غیر مختار که سببیتشان از خداست همان طور که اصل وجودشان از اوست. گر چه به ظاهر ملائکه مشغول رسیدگی به امور عالمند، اما در واقع تدبیر و فعل خداست که در این شکل و طبق این نظام علی و معلولی نمود یافته، درست همانگونه که به واسطه آتش میسوزاند و بواسطه آب خاموش میسازد بدون اینکه از گستره ربوبیتش خارج شوند. نتیجه اینکه بر اساس اصل نظاممندی علی و معلولی جهان از طرفی و اصل توحید ربوبی از طرف دیگر نظام عالم مجموعهای سامان یافته از اسباب و مسببات در طول هم و پیوسته است که همه تدبیر الهی است.
[8] اشکال نیاز خالق به مخلوقاتش (رکن دوم شبهه) هم پیش نمیآید؛ چرا که نیاز جایی است که کم و کاستی باشد. خداوند جهانیان که هستی بخش حقیقی است چه کم و کاستی دارد که نیازمند به مخلوقات خود باشد. اگر همه، هستی از او میگیرند، چگونه میتوان گفت نیاز به هستی اینها دارد. آفرینش سلسله موجودات نه از سر نیاز حق تعالی است بلکه از فیض و رحمت و حکمت اوست. نور اگر نور افشانی میکند از باب نیازمندی به اجسام پیرامون نیست، بلکه به این دلیل است که نور است و از نور جز نور افشانی چه سزاوار است؟!
الله نور السماوات و الارض
خداوند نور آسمان ها و زمین است
[9]
خداوند به اقتضای حکمت، از رحمت گستردهاش و ذات فیاضش مراتب گوناگون موجودات را آفریده است که بعضی در معرض مشاهده و کشف ماست و برخی همچون وجود فرشتگان با ویژگیهای خاصشان به نقل آگاهان ثابت میشود. و همانگونه که از اصل مسانخت دلیل و مدعا به دست میآید، نباید توقع داشته باشیم که هر پدیدهای در قالب تجربه و مشاهده بگنجد.
سرپیچی ملائکه از فرمان خدا
شبهه: اگر روزی یکی از فرشتگان همانند شیطان نخواهد مطیع خدا باشد چه میشود؟ شاید بگویید همه فرشتهها تحت فرمان خدا هستند. اگر حرف شما درست است، مگر شیطان هم از فرشتگان مقرب خدا نبود؟ این احتمال وجود دارد که روزی فرشتههای دیگر لذت بنده نبودن را درک کنند و بخواهند همانند شیطان از فرمانهای خدا رهایی یابند. هیچ تضمینی وجود ندارد که فرشتههای دیگر از شیطان بدآموز نشوند.
پاسخ: همانطور که بیان شد بر اساس آموزههای دین اسلام فرشتگان از انجام گناه مصونند، حتی میتوان استفاده نمود که فرشتگان فطرتاً از انجام گناه مبرایند به این معنا که دارای ارادهای مستقل همچون نوع انسان نیستند و از ناحیه خود اختیاری ندارند
[10]. منشاء اصلی این شبهه قضیه تمرد شیطان به عنوان فرشتهای مقرب از فرشتگان خداست.لکن به تصریح قرآن ابلیس از طایفه جن است:
و آنگاه که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید پس همه سجده کردند جز ابلیس که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش سر بتافت
[11].
علامه طباطبایی از این آیه برداشت نموده که ابلیس از فرمان خدا سر پیچید به این دلیل که از طایفه جن بود؛ [و الا] اگر از فرشتگان میبود چنین نمیکرد.
[12]
جن نوعی از موجودات پوشیده از نظر ماست. قرآن و روایات متعددی وجود چنین موجوداتی را تصدیق نمودهاند و مطالبی پیرامون آنها بیان کردهاند. از جمله ویژگیهای آنها خلقت از جنس آتش، دارای زندگی و مرگ و قیامت، نر و ماده و تولید مثل و ذریه، شعور و اراده و مومن یا کافر بودن آنهاست. با ملاحظه این ویژگیها و مقایسه با خصوصیات صنف فرشتگان به خوبی میتوان فهمید که دو نوع متفاوتند و با ضمیمه این نتیجه به مقتضای آیه 50 سوره کهف به این نتیجه میرسیم که ابلیس از فرشتگان نبوده است، بلکه در سایه عبادت خداوند به رتبه و مقام فرشتگان نایل شده بود که با تمرد از فرمان خدا آن منزلت و مقام را از دست داد
[13].
بال فرشتگان
شبهه: در ابتدای سوره فاطر قرآن، فرشتگان دارای بال و پر معرفی شدهاند. منظور از بال و پر در فرشتگان چیست؟ آیا بال و پر مادی همچون پرندگان مراد است یا اینکه بال و پر متافیزیکی؟ البته این نکته را نباید فراموش نمود که هیچ کس پیدا نشده که برای بال و پر کاربردی غیر از پرواز معرفی کرده باشد. اگر منظور بال و پر مادی است پس چرا تاکنون هیچ کس صدای بال فرشتگان را نشنیده ؟ اگر هم مراد بال و پر متافیزیکی است پس قاعدتاً آسمانی هم که فرشتگان در آن پرواز میکنند متافیزیکی است و تصور پرواز متافیزیکی در آسمان متافیزیکی نیز امری دور از ذهن و به خیال میماند.
پاسخ: آیات قرآنی بر دو قسم است: برخی محکماتاند، بطوری که معنایی استوار که راه خلل و شبهه در آن نیست را دارایند. معنای ظاهری این دسته از آیات در تنافی با نصوص دینی و حکم عقل نمیباشد. برخی نیز از متشابهاتاند، بطوری که بر چهره لفظ پردهای از ابهام افکنده شده است که برای زدوده شدن آن به تفسیر و تاویل مطابق با محکمات قرآنی ،روایات معتبر و حکم یقینی عقلانی نیاز است
[14]. در آیه اول از سوره فاطر همه فرشتگان دارای "اجنحه" معرفی شدهاند. "اجنحه" جمع جناح است که در پرندگان به معنای بال و پر است. اما طبق آیات و روایات و نیز کاوشهای فلسفی، وجود فرشتگان مادی نیست. پس عبارت "اجنحه" در آیه به معنای بال و پر مادی نخواهد بود گر چه اگر مادی هم میبود، لزومی نداشت که حتما صدای بال و پر زدن آنها شنیده میشد. بعضی از صداها به سبب آهستگی شدید یا بلندی زیادشان به طور عادی قابل شنیدن نیستند و این امری است که امروزه به اثبات علمیرسیده است. به هر حال نهایت چیزی که میتوان گفت این است که طبق آیه مزبور، فرشتگان نیز به چیزی مجهزند که آنها را قادر میسازد کاری را بکنند که پرندگان آن کار را با بال خود انجام میدهند؛ یا چیزی است که با آن از آسمان به زمین و از زمین به آسمان میروند و از جایی به جای دیگر که مامور باشند میروند
[15]؛ و یا کنایه از قدرت جولان و توانایی بر فعالیتشان میباشد.
[16] به هر حال مراد دو بال پوشیده از پر نظیر بال پرندگان نیست؛ زیرا صرف استفاده لفظ در موردی مستلزم استعمال آن در معنای شناخته شده آن نیست، همچنان که الفاظ دیگری در قرآن وجود دارند که در معنایی غیر از معنای شناخته شدهشان بکار رفتهاند، مثل واژگان "ید" و "عرش" درباره خدای متعال، که مراد دست و تخت به همان معنای شناخته شده نزد ما نیست، بلکه کنایه از معانی دیگری هستند و به اصطلاح از متشابهات قرآنند و در سایه محکمات قرآن، روایات و حکم عقل تبیین میشوند. درباره جناح فرشتگان نیز طبق آیات و روایات متعدد همسو با حکم عقل که به تجرد ایشان از عناصر مادی حکم کردهاند، بال و پر مادی سلب میشود، گرچه نتوان به حقیقت معنای آن در فرشتگان دست یافت و بنابر اصل "عدم دلالت ندانستن بر نبودن"، سزاوار نیست به محض اینکه از ماهیت و ویژگیهای امری که اصل وجودش به اثبات رسیده تصور روشنی نداشتیم، اعتقاد به وجود آن را خیالی و وهمی معرفی کنیم.
ارتباط فرشتگان با پیامبران
شبهه: مسلمانان میگویند پیامبر اسلام با جبرئیل که یکی از ملائکه والامرتبه نزد خداست حرف میزد. جبرئیل چگونه با پیامبر حرف میزد؟ آیا با استفاده از صوتی مثل همین صداهایی که ما میشنویم، بود، یا اینکه مطالب خود را به قلب پیامبر القا مینمود؟ هر دو فرض با مشکل روبرو است. اگر جبرئیل با صوت با او سخن میگفت، پس فرشتگان دارای حنجره مادی هستند و برای انجام کارهای خود به یک محیط مادی احتیاج دارند، چراکه صوت، هم برای تولید و هم برای انتقال به محیط مادی احتیاج دارد. اگر حنجره یک فرشته مادی باشد و بقیه وجودش غیر مادی، این حنجره همچون جسمی که در پشت شیشه در حال پرواز است باید قابل دیدن باشد. اگر هم جبرئیل از طریق انتقال مفاهیم به قلب محمد با وی سخن گفت، مگر خدا نمیتواند خودش این القا را انجام دهد؟ اگر گفته شود میتواند دیگر چه نیازی به پیامبر است؟ خدا اگر میتواند خود این القا را انجام دهد همانگونه که برای یک نفر انجام میدهد، برای همه مردم انجام دهد؛ چرا که به عقیده مسلمانان توانایی خدا بی حد و حصر است و هر کار ممکنی را میتواند انجام دهد.
پاسخ: همانطور که مکرر گفته شد فرشتگان موجوداتی غیر مادی هستند. پس سخن گفتن از حنجره مادی و لوازم آن درباره ملائکه بیمورد است. اما اینکه حقیقت ارتباط پیامبران با فرشتگان چگونه بوده خیلی واضح و روشن نیست، چون خاص انبیا و اولیای الهی بوده است
[17]. صرفاً میتوان از آیات و روایات وارده در این موضوع و نیز مباحث حکیمان در این باب
[18]، دورنمایی از این ارتباط ملکوتی به دست آورد. برخی از مفسران قرآن نحوه ارتباط فرشته وحی با انبیا را از باب تمثل و ظهور دانستهاند به این معنا که انبیا و امامان فرشتگان را به آن صورت که برای آنان مجسم شدهاند، توصیف کردهاند و گرنه ملائکه به صورت و شکل در نمیآیند. فرق است میان تمثل و تشکل؛ تمثل ملک به صورت انسان معنایش این است که ملک در ظرف ادراک آن کسی که با وی در ارتباط است به صورت انسان در میآید در حالی که بیرون از ظرف ادراک او و در واقعیت، صورتی ملکی و واقعیتی مغایر دارد به خلاف تشکل که به معنای تبدیل شدن فرشته به انسان است هم در ذهن ادراک کننده و هم در خارج آن
[19]. برخی دیگر نیز ضمن تاکید بر نفی مادی پنداری ملائکه، مانعی ندیدهاند که فرشتگان از اجسام لطیفی آفریده شده باشند، مافوق این ماده معمولی که قابل تشکل به انسان یا هر صورتی که خدا اراده کند باشند
[20]. عدهای نیز در عین تاکید بر تجرد از ماده، قائل به تفصیل شده، مرتبهای از ملائکه را مجرد تام دانستهاند که شأنشان استغراق در معرفت حق است نه غیر آن و مرتبه ای دیگر که دارای تجرد مثالی و قابل به شکل و صورت در آمدن و مشغول به تدبیر عالم
[21]. به هر حال وحی
[22] یک پدیده روحانی است نه مادی و صرفا برای انبیا و امامان که دارای خصایص روحی والا هستند رخ داده است
[23] و طبق اصل مسانخت دلیل و مدعا تلاش جهت درک این ارتباط ویژه با معیارهای مادی بینتیجه است.
نتیجه گیری
وجود فرشتگان هم در آموزههای دین اسلام و هم در مباحث فلسفی به اثبات رسیده است و جایی برای انکار آن نیست. برخی از ویژگیهای این دسته ازموجودات برای ما روشن است و آنچه که روشن نیست نمیتواند موجب ابطال اصل وجود فرشتگان گردد. بلکه حقیقت آن است که امور غیبی را از مجرای مناسبش که همان قرآن و روایات معتبر و نیز در پارهای موارد، حکم عقل است بشناسیم و توقع نداشته باشیم که درباره فرشتگان که اموری غیر مادی هستند، دلیل تجربی داشته باشد.
منابع
1) قرآن
2) طباطبایی، علامه محمد حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت-لبنان، منشورات مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الخامسه، 1403ق.
3) مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیرنمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه ، چاپ چهل و چهارم،1382ش.
4) ملا صدرای شیرازی، محمد بن ابراهیم؛ تفسیر القرآن الکریم، قم، انتشارات بیدار الطبعه الثالثه، 1366ش.
5) مکی العاملی، حسن محمد؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، محاضرات آیت الله جعفر سبحانی، قم، موسسه الامام الصادق ،الطبعه الخامسه،1381ش.
6) طهرانی، سید محمد حسین؛ معاد شناسی، انتشارات حکمت،چاپ اول،1403ق؛
7) مصباح یزدی،محمد تقی؛ معارف قرآن ، قم، موسسه در راه حق ، چاپ اول،1367ش.
8) معرفت، محمد هادی؛ علوم قرآنی، موسسه فرهنگی انتشاراتی التمهید، چاپ اول، 1378ش.
[2] . تفسیر المیزان،علامه محمد حسین طباطبایی، ج8،ص 44؛ تفسیرنمونه،استاد ناصر مکارم شیرازی و همکاران ،ج 18،ص196
[4] . آدرس های قرآنی: بقره، 97و98؛ انعام، 61؛ تحریم، 6؛ صافات، 1 تا 3 و164؛ مریم، 17و64؛ جن، 27و28؛ شعراء، 193و194؛ عبس، 15و16؛ سجده، 11؛ فاطر، 1؛ انبیاء، 26و27؛ انفطار، 10 تا 12؛ شوری، 5 / آدرسهای روایی: بحار الانوار، علامه مجلسی، ج56، ص144؛ الکافی، ثقه الاسلام کلینی، ج2، ص522؛ همان، ج4، ص64و72و406و453و550؛ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج1، ص512و527؛ همان، ج2، ص94و98و102؛ التهذیب، شیخ طوسی، ج3، ص108و121و143و151 ؛همان، ج6، ص4و63؛ وسائل الشیعه، ج7، ص220؛ همان، ج13،ص333؛ مستدرک الوسائل، محدث نوری، ج5، ص384؛ نهج البلاغه، خطبه 91و109و157و183و171؛صحیفه سجادیه، دعای سوم
[5] . ر.ک: تفسیر القرآن الکریم، صدر المتالهین شیرازی، ج2، ص303؛ الالهیات من کتاب الشفاء، الشیخ الرئیس ابن سینا، المقاله التاسعه؛ الشواهد الربوبیه،صدرالدین شیرازی،المشهد الثانی؛ المبدا و المعاد، صدر المتالهین شیرازی، الفن الاول، المقاله الثالثه
[6] . ر.ک: الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، محاضرات آیت الله جعفر سبحانی، بقلم الشیخ حسن محمد مکی العاملی، ج2، ص59 الی 70
[7] . تفسیر المیزان، ج 17، ص12؛ معاد شناسی، آیت الله سید محمد حسین طهرانی، ج3ص182 ؛ معارف قرآن، محمد تقی مصباح یزدی، ص286
[8] . تفسیر المیزان، ج20، ص 182
[10] . تفسیر المیزان، ج 17، ص 12
[12] . تفسیر المیزان، ج8، ص 22
[13] .تفسیر المیزان، ج20، ص 39؛ همان، ج12، ص 152؛ همان، ج8 ص 22؛ تفسیر القرآن الکریم صدرالمتالهین شیرازی، ج3، ص9-13؛ تفسیرنمونه، ج11، ص90؛ همان، ج12، ص506
[14] . علوم قرآنی، محمد هادی معرفت، ص 271-273
[15] . تفسیر المیزان، ج17، ص 7؛ معارف قرآن، ص294
[16] . تفسیرنمونه، ج18، ص 185
[17] . علوم قرآنی، ص29؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج3، ص128
[18] . تفسیر القرآن الکریم صدرالمتالهین شیرازی، ج2، ص303
[19] . تفسیر المیزان، ج14، ص 36؛ همان، ج17، ص12
[20] . تفسیر نمونه، ج18، ص191
[21] . تفسیر القرآن الکریم صدرالمتالهین شیرازی، ج2، ص303؛ معارف قرآن، ص294
[22] . وحی در قرآن به چند معنا آمده است که مراد در این بحث وحی خاص انبیا و امامان است. ر.ک: الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج3، ص123
[23] . علوم قرآنی، ص29؛ الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، ج3، ص146